نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
(29/12/1385)
نقش قيافه ظاهري همسر
يكم :اگر معيارهاي ازدواج در اين شخص وجود دارد و شما او را متناسب خود مي بينيد، و مدت نامزدي شما آنقدر بوده است كه او را بشناسيد و ميزان شناسايي شما هم عميق بوده است.
آنگاه محبت و علاقه نسبت به صفات مثبت ايشان كم كم در شما شروع به شكل گرفتن مي كند. معمولا قيافه به آن اندازه اهميت دارد كه در مرحله مقدماتي آشنايي شما را بر مي انگيزد كه نامزدي را شروع كنيد و ادامه دهيد. و اگر قيافه فرد براي شما دلبستگي به همراه نداشته باشد از همان اول اين فرايند را شروع نخواهيد كرد.
نكته دوم : قيافه و وجه ظاهري به مرور به علت عادت كردن و روز مرگي عادي مي شود. به اين مفهوم كه اگر با شخصی بسيار زيبا ازدواج كنيد باز هم به مرور احساس شما نسبت به صورت او عادي مي شود ليكن به صفات و شيوه زندگي او هر لحظه به خاطر كارهايي كه انجام مي دهد تازه و تازه تر مي گردد.
نكته سوم: قيافه امري كاملا نسبي است. شما با هر شخص زيبارويي ازدواج كنيد به زودي مي فهميد اشخاص خوش اندام تر و زيباتر ديگري وجود دارد. معمولا كساني كه به اين پوسته گرفتار مي شوند، هيچ وقت نمي توانند لذت كافي را از زندگي ببرند.
نكته چهارم : زيبايي ابعاد متفاوتي دارد و معدل تمام اين ابعاد زيبايي را تعيين مي كند. و البته بعضي ابعاد و جنبه هاي زيبايي براي بعضي افراد مهمتر است. مثلا يك شخص مي تواند زيبايي هاي زير را داشته باشد:
موها و ابروهاي زيبا، چشمان خوشگل، ، لبان دلربا و اندامي متناسب. ازطرف ديگر ، نحوه راه رفتن، نحوه نگاه كردن، نحوه عشق ورزيدن و عشوه گري، نحوه نشستن ، نحوه سخن گفتن، نحوه لباس پوشيدن و سليقه به خرج دادن ، نحوه آرايش كردن. نحوه نگارش . طنازي و شوخ طبعي،نحوه خنديدن، ريلكس بودن و شاد بودن، نحوه ارتباط جنسي موثر.
از طرف ديگر ، زيبايي در طرز تفكر و نگرش. زيبايي در اخلاق پسنديده ، سازگاري جالب با محيط و زندگي، نرمال بودن از نظر رواني ( عصبي نبودن ، زود رنج نبودن ، وسواسي نبودن ، غمگين نبودن، شكاك و بدبين نبودن ) ، راضي بودن به وضع موجود، خلاق بودن و حل خردمندانه مسائل زندگي، كارا بودن از نظر اقتصادي ، مدير بودن در زندگي و از نظر علمي صاحب نظر بودن.
لذا شما نسبت به اهميتي كه به هر يك از اين جنبه هاي مي دهيد و آنها را در آن شخص تجزيه و تحليل مي كنيد راحت تر به تصميم گيري خواهيد رسيد. البته بايد همه اين مسائل را در تناسب با خود ارزيابي كنيد. يعني شما بتوانيد با اين صفات وي ، سازگاري هنرمندانه بر قرار كنيد.
خلاصه اينكه:اگر ظاهر شخص آنقدر بوده است كه شما فرايند نامزدي را با او شروع كنيد ( از او فراري نبوديد) و او نيز معيارهاي ازدواج را داشته و زيبايي هاي كلامي، فكري، اخلاقي ، منشي ، شخصيتي ، رواني ، علمي و ... را دارا هست ، مطمئن باشيد روز به روز تازگي و نشاط در زندگي بيشتر مي شود
نكته مهم:در اين ميان شما بايد نسبت به خودتان نيز شناخت كافي داشته باشيد.
اگر فردي هستيد كه ظواهر بسيار براتون اهميت دارد، يا بسيار تحت تاثير حرفهاي ديگران هستيد، يا در مسائل ديگر مثل خريد لباس ، وسايل ، ماشين و ... بسيار به ظاهر و تك بودن آن اهميت مي داديد يا براي تنوع مرتب آنها را عوض مي كرديد ، در آن صورت به اين ازدواج توصيه نمي شود. چرا كه اگر آن شخص همه شرايط ازدواج را داشته باشد ، باز هم شما به خاطر قشري نگري و ظاهر بيني نمي توانيد با او كنار بيائيد . ولي اگر شما فرد عميق تري هستيد و در زندگي مفاهيم ، افكار ،طرزنگرش ها و ... براي شما لذت بخش و جالب بوده اند، در اين صورت اين مسئله براي شما مشكل حادي ايجاد نخواهد كرد.