رابطه من با خانواده همسرم باعث سردی من از زنم شده
سلام "
نزدیک 2 ماه است که نامزد کردم ولی رابطه خوبی با خانواده همسرم ندارم " و علت این تفاوت فرهنگ هاست " اولش فکر نمیکردم که این تفاوت این همه مهم باشه ولی روز به روز برایم سخت و سختر میشه " و این باعث میشه من با همسرم سر هر موضوع کوچکی بحث کرده و حرف را با کلمه اگه ناراحتی میتونیم طلاق بگیریم به اتمام می رسونیم .:302:
خانواده من با این وصلت مخالف بودن و علت این معتاد بودن برادر او بود و به هر صورت به علت علاقه من و زنم بهم تن به این وصلت دادن و زنم قبول کرد که ما رفت و امد زیادی با خانواده او نداشته باشیم ولی حالا همسرم با اعمالش به من نشون میده که نمیتونه سر قولش وایسته " البته طی این 2 ماه ما 2 بار با خانواده او دعوای بزرگی کردیم که حتی خانواده من بسیار ناراحت شده و به من تاکید می کنند که خودت باعث این کارا شده ای و باید به گونه ای تحمل کرده و زندگیت را ادامه بدی شاید با کمی تحمل و کوتاه اومدن همه چی درست بشه " حالا من از زنم سرد شده ام و همش میگم شاید اشتباه کردم و تن به این ازدواج دادم و همش فکر فرار و طلاق از سرم میگذره نمیدونم چیکار کنم خواهش میکنم کمکم کنید .:325:
RE: رابطه من با خانواده همسرم باعث سردی من از زنم شده
سلام تفاوت فرهنگی در چه زمینه؟
چرا با خانوادش دعوا کردید؟
خیلی سخته که بخواید خانمتون با خانوادش قطع رابطه کنه چرا میخواید اذیتش کنید؟
چند سالتونه؟
RE: رابطه من با خانواده همسرم باعث سردی من از زنم شده
تفاوت فرهنگی در مورد طرز حرف زدن یا برخورد با دیگران یا حتی با من " و طرز استفاده از کلمات رکیک در حین حرفیدن "
دعوای اولم به خاطر مهمانی بود " ما خودمون خونمون مهمون داشتیم ولی پدر زنم اجبار داشت تا با اونا به مهمانی برویم که من مخالفت کردم و او با داد و بیداد در کوچۀ ما باعث شد جمعیت زیادی دوره خونه جمع بشن " دعوای دوم هم سر خرید بود که عمه زنم هزاران حرف الکی به پدر زنم گفته بود و اونارو عجیم کرده بود که تموم کنن و این باعث شد که برادر خانومم روی من چاقو بکشه و مرا به مرگ تهدید کنه "
من 24 سالمه "
خواهش میکنم کمکم کنید .
RE: رابطه من با خانواده همسرم باعث سردی من از زنم شده
سلام دوست عزیز به همدردی خوش اومدی
یه سوال:از گفته های شما مشخص که آشنایی شما و همسرتون با شناخت قبلیتون بوده این شناخت و ارتباط چقدر طول کشیده؟!آیا از این اخلاق های خانوادش آگاه بودید؟به غیر از معتاد بودن برادرش!
RE: رابطه من با خانواده همسرم باعث سردی من از زنم شده
متاسفانه حق با خانوادتونه چرا ازدواج کردید؟
پیش مشاور رفتید؟
RE: رابطه من با خانواده همسرم باعث سردی من از زنم شده
سلام تورج عزیز
به همدردی خوش اومدین
آیا شما فقط نامزد هستین یا عقد هم کرده اید؟ به مشاوره قبل از ازدواج رفته اید؟
RE: رابطه من با خانواده همسرم باعث سردی من از زنم شده
سلام دوست عزیز nazlin1990 " نه من فقط معتاد بودن برادرش را میدونستم " نمیدونستم که خانوادش میتونه همچین رفتاری را با من یا دوره بره من داشته باشن " و شناخت ما 2 سال بود یعنی 2 سال دوستی .
سلام " نه دوست عزیز ما پیش مشاور نرفتیم " و حالا حدود 2 ماه است که عقد کردیم .
RE: رابطه من با خانواده همسرم باعث سردی من از زنم شده
ببین دوست عزیز به نظر من معتاد بودن برادره دلیل بر این نمیشه که کل خانواده بد هستند. اما اینکه شما خانه خودتان مهمان داشتید حتما پدر و مادرتان هم بودند چه اشکالی داشت اگه به مهمانی می رفتید؟ کار پدر زنتان بسیار بد بوده ولی می خواهم بدانم آیا شما به خانمتان این احساس رو ندادید که در اولویت پائین تری نسبت به خانواده تان قرار داره؟ که ازش خیلی برترید و خانواده بهتری دارید؟ شاید اون تمام این مسائل را با ناراحتی به خانواده اش بروز بده و باعث عصبانیت پدرش شده باشه. از حرفاتون به نظر می آد برای خانواده خودتون خیلی ارزش قائلید ولی برای خانواده خانمتان خیر.
RE: رابطه من با خانواده همسرم باعث سردی من از زنم شده
برادر من به نظرم شما و همسرتون خیلی هنوز بی تجربه اید و مشکلی رو که بیان کردید با اندکی سیاست و گذشت قابل حله شما الان وارد یه زندگی مشترک شده اید پس به شما و همسرتون توصیه می کنم بر سر این مسائل قابل حل به راحتی حرف طلاق رو نزنید و سردی ایجاد نکن در عوض سعی کن با همسرت صمیمی باشی و مشکل اونو مشکل خودت بدونی و خانواده اونو خانواده خودت.پس با فکری باز و با برنامه ریزی با کمک همدیگر مشکل را حل کنید. به طور مثال مواقعی که به طور همزمان به دو جا دعوت می شوید می توانید زمان رو به دو قسمت تقسیم کرده و هر دو جا حاضر شوید تا دو طرف از حضور شما خوشحال شوند. در ضمن شما و همسرتان تشکیل یک خانواده مستقل را داده اید پس با همکاری هم و رعایت ادب کامل اجازه دخالت به دیگران را ندهید.
RE: رابطه من با خانواده همسرم باعث سردی من از زنم شده
ببخشید ولی من یک کم تند و رک صحبت می کنم.
اول اینکه توی اون دو سال دوستی چیکار می کردید که متوجه این همه تفاوت فرهنگی که می گید نشدید؟
برادر عزیز،
اینکه پدرهمسرتون برای یک مهمانی توی کوچه داد و بیداد کنند و آبروریزی،
اینکه برادرش اهل چاقو کشی است :316:
اینکه در کمتر از دو ماه این همه رفتارهای وحشتناک داشته اند،
کافی است که شما بدونید با خانواده درستی وصلت نکرده اید. استقاده از کلمات رکیک در دعوا و ... هم نشون می ده که این دختر هم خیلی با خانواده اش فرقی نداره.
اگر خانواده شما اهل این مسایل ( اعتیاد، چاقو کشی، حرفهای رکیک و ... ) نیستند، بیش از این ادامه ندهید و به جدایی فکر کنید.
اگر ارتباط جنسی نداشته اید، بعد از این همه حواستان باشد تا در صورت طلاق نصف مهریه را بدهید.
*********************
سالی جان با اون تحلیل قشنگی که از زندگی خودت کردی، نظرتون اینجا برام جالب بود. مساله اختلاف سر مهمانی رفتن نیست. مساله جنگ توران و ایران و چاقو کشی سر یک مهمانی است.