حس هایی که با هر بار خواستگاری بوجود میان
سلام.
اول از همه عذر میخوام که اومدم اینجا تا راجع به یه سری چیزایی که مثبت نیستن حرف بزنم.:72:
با یک سری احساسات و فکرام درگیر شدم.
ازتون میخوام کمکم کنید تا بتونم اونا رو ازخودم دور کنم.
هر بار که بحث خوستگار پیش میاد، اولش یه سری فکر و احساس میاد سراغم.
احساس میکنم که چون تا الان رندگی ای داشتم که کم تنش نبوده، ظرفیت پذیرش یه زندگی آروم رو ندارم.
احساس میکنم که توان انرژی دادن به یه نفر دیگه رو ندارم.
احساس میکنم اگه با کسی ازدواج کنم نمیتونم خوشبختش کنم.
احساس میکنم توی زندگی مشترک آیندم از طرفم خیلی انرژی میگیرم. و این باعث میشه از من خسته بشه.
...
بعدش یه سری ترس میاد سراغم.
نکنه زندگی مشترک خودم هم مثل زندگی مجردیم (یعنی در واقع مثل زندگی پدر مادرم) پر از تنش باشه و...
نکنه توان اداره ی زندگی مشترک رو نداشته باشم.
نکنه طرفم بعد از یه مدتی از زندگی باهام زده بشه.
نکنه...
"خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم" رو که میخونم، بعدش به خودم فکر میکنم. حس میکنم لیاقت اینهمه آرامش رو ندارم...
با دوستم (که تنها کسیه که محرم حرفامه) این افکارم رو در میون گذاشتم. دعوام کرد. بهم میگه حتی وقتی خدا داره کارت رو درست میکنه هم باید از چیزای بد حرف بزنی. میگه حالا که همه چی داره به سمت خوبی پیش میره، تو چرا خوب نیستی؟
دیگه هم نمییذاره راجع به این چیزا باهاش حرف بزنم. اما هنوز توی درون من وجود دارن.
احتیاج داشتم در مورد اینا با یکی حرف بزنم. طبق معمول جایی بهتر از اینجا و دوستایی بهتر از اعضای اینجا پیدا نکردم.:72:
منتظر حرفای قشنگتون هستم:72:
RE: حس هایی که با هر بار خواستگاری بوجود میان
سلام دختر مهربون
اینجور فکرها برای خیلی از دختر ها ممکنه پیش بیاد.اماازدواج دریچه جدیدی از زندگی رو به روی آدم باز می کنه.افکار الانت رو نمیتونی باافکار بعد از ازدواجت مقایسه کنی.پس دخترخوب سعی کناین افکار رو از خودت دور کنی و عوضش با چشم باز و عاقلانه واسه زندگی آینده ات تصمیم بگیری و انتخاب درستی رو داشته باشی گلم.منم قبل ازازدواج افکار خیلی بدتر و ناامید کننده تر از اینها رو داشتم اما الان دغدغه هام به لطف خدا کاملا عوض شده عزیزم.
RE: حس هایی که با هر بار خواستگاری بوجود میان
سلام دخترمهربون
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دختر مهربون
احساس میکنم که چون تا الان رندگی ای داشتم که کم تنش نبوده، ظرفیت پذیرش یه زندگی آروم رو ندارم.
ببین خانوم،گل زندگی مجردی خیلی ازماها شبیه زندگی بوده که شماداری ومی بینی که مشکل خاصی بوجود نیومده.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دختر مهربون
احساس میکنم که توان انرژی دادن به یه نفر دیگه رو ندارم.
احساس میکنم اگه با کسی ازدواج کنم نمیتونم خوشبختش کنم.
اینها همه اش استرس قبل ازدواج به شمار میادومعمولا همه کس درهمین شرایط با چنین حالاتی روبرو شده.حالا شما سن متعادلی داری،دقت کنی افراد زیادی رومی بینی که باداشتن سن بسیار کم تونستند زندگیشون رو مدیریت کنند واون انرژی که لازمه از هردو طرف سربزنه بعد ازدواج بوجود آوردن.یه کم اعتمادبه نفس داشته باش.چرا نتونی کسی رو خوشبخت کنی درحالی که از خیلی ها سر تری؟به یاد داشته باش وقتی دونفر عاشقانه همدیگه رو دوست داشته باشند بی اختیار اون احساس همدلی وآرامش بینشون ایجادمیشه که این خودش دو طرفه است.پس فکر نکن شما ازش انرژی میگیری واون خسته میشه.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دختر مهربون
نکنه زندگی مشترک خودم هم مثل زندگی مجردیم (یعنی در واقع مثل زندگی پدر مادرم) پر از تنش باشه و...
نکنه توان اداره ی زندگی مشترک رو نداشته باشم.
نکنه طرفم بعد از یه مدتی از زندگی باهام زده بشه.
نکنه...
شنیدی میگن ادب ازکه آموختی،از بی ادبان؟مطمئن باش وقتی من وشما تجربه یه همچین زندگی رو داشتیم به هیچ وجه اجازه نخواهیم داد تا این معضل تو زندگی خودمون تکرار بشه.با شناختی هم که من ازت دارم مطمئنا می تونی زندگیت رو به بهترین نحو اداره کنی چون خیلی هارو دیدم با بی تجربه گی تمام ازدواج کردند ولی تونستند اداره اش کنند شماچرا نتونی ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دختر مهربون
"خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم" رو که میخونم، بعدش به خودم فکر میکنم. حس میکنم لیاقت اینهمه آرامش رو ندارم...
:163:یعنی چی دخترمهربون؟چرا نباید لیاقتش رو داشته باشی؟ شکسته نفسی تا به این حد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!
RE: حس هایی که با هر بار خواستگاری بوجود میان
سلام دختر مهربون این حس هایی که میگی طبیعیه اکثر دخترها و پسرها قبل ازدواج این دغدغه ها را دارن و این دغدغه تا حدی خوبه چون باعث میشه ما بریم راجع به آینده بیشتر فکر کنیم در مورد ازدواج و نحوه همسریابی بیشتر مطالعه کنیم و اطلاعات بیشتری کسب کنیم شاید اگر این نگرانی ها نبود دنبال این کار ها نمی رفتیم همین اطلاعات خیلی بهمون کمک می کنه تا انتخاب بهتری داشته باشیم تا درآینده تنش های کمتری تو زندگی داشته باشیم ، عزیزم این دغدغه ها خوبه ولی باید مدیریتش کنی تا افکارت را کنترل نکنن و از زندگی دور نگهت ندارن ایشالا که بهترین انتخاب را می کنی و زندگی خیلی شیرینی داری
RE: حس هایی که با هر بار خواستگاری بوجود میان
سلام دختر مهربون
احساساتت رو کاملا درک می کنم چون من هم درگیر این احساسات هستم اما خب من یه کوچولو دارم حلش می کنم گفتم اگه برای تو هم خوب باشه با هم حلش کنیم چطوره؟
دختر مهربون در جریان زندگی من هستی و می دونی من هم زندگی م خالی از دردسر نبوده و نیست, هنوز هم درگیرم, و می دونی که قرار بود نامزد کنم اما دست نگه داشتم و به خودم مرخصی دادم, دارم رو خودم کار می کنم, ایرادام رو در می یارم... من اعتماد به نفس بالایی ندارم, یه وقتایی خدای اعتماد به نفس می شم اما بعد می فهمم حباب روی آب بوده چون با یه حرف می ریزم به هم
وقتی فکر می کنم قراره با این اعتماد به نفس برم وارد یه زندگی بشم می بینم نمی تونم
با احساس ضعفی که دارم نمی شه...
طرف من هم خودش زجر دیده بود دیگه هیچی... تو دوستی باهاش خیلی بهم فشار می اومد چون من تودار بودم و اهل ساپورت اون اما مشکلاتش رو با من در میون می ذاشت و مجبور بودم درگیر مشکلات اون هم بشم و توانایی ش رو نداشتم
با مشاورم در میون گذاشتم و گفتم که هفته ی دیگه دارم نامزد می کنم اما احساس می کنم نمی تونم... گاهی احساس می کنم دارم خفه می شم و انگار دست و پا می زنم, گفت ررابطه تون رو کات کن تا هر چند وقت که احساس آمادگی کردی, این یکی دو هفته خیلی آرامش بیشتری دارم چون مسئولیتم رو کم کردم, نه تنها در مورد دوستم بلکه در مورد خانوادم... مثلا مادرم ناراحت می شد من هم شدیدا ناراحت می شدم با اینکه اون ناراحتی هیچ کمکی بهش نمی کرد این خودش یه نوع قبول مسئولیت بو.د... مسئولیت ناراحتی مادرم رو دوش من بود چون من می خواستم
شاید یکی از راه هاش اینه که مسئولیتت رو کم کنی
سعی کنی آرامش رو به خودت هدیه بدی... یوگا هم خیلی موثره
با خودت بری بیرون, بری بگردی یا با هر شخصی که باهاش راحتی
سعی کن خودت رو آماده کنی بعد وارد شی مگه اینکه مطمئن باشی طرفت آدم محکمیه یا تو زندگیش مشکل چندانی نداشته و اعتماد به نفس داره تا بتونه ساپورتت کنه و البته اون آدم هم مطمئنا به حداقل ساپورت های شما نیاز داره قبل اینکه وارد دریا بشی نفس بگیر, نفس نگیری زیاد نمی تونی دووم بیاری, یه نفس عمیق بگیر و راهی شو, اینطوری نه خودت عذاب وجدان می گیری نه طرفت رو خسته می کنی نه خودت رو.:72:
RE: حس هایی که با هر بار خواستگاری بوجود میان
عزیزم اگر یک دهم این همدردی و مهربونی ای که در همدردی داری رو در بعد از ازدواج داشته باشی همه چیز حله. شما خیلی دختر خوب، با احساس و فهمیده ای هستی و همینها برای زندگی کافیه. ضمن اینکه اتفاقا چون زندگی گذشته ات باب میلت نبوده خیلی راغب تر برای اینده ات تلاش خواهی کرد.
راستی اگر من اینهمه تجربه از این همدردی قبل از ازدواجم داشتم الان مشکلاتم در زندگی بسیار کمتر بود. شما تجربه زیادی در اینجا هم کسب کردی.
نگران نباش و توکلت به خدا باشه. امیدوارم موفق و سربلند باشی.
RE: حس هایی که با هر بار خواستگاری بوجود میان
احساس می کردم آدم خسته کننده ای هستم. زود حوصله همه رو سر می برم. اونقدرها حرف سرگرم کننده ندارم که بزنم ...
احساس می کردم نمی تونم آنچنان به کسی نزدیک بشم و ته و توی دلم رو باهاش در میون بذارم. سالها بود تودار زندگی کرده بودم. فقط خودم بودم و خودم و خودم ...
احساس می کردم اونقدر تلخم که هر قدر هم طرفم همراهی کنه آخرش کم میاره ...
احساس می کردم نمی تونم کسی رو خوشبخت کنم ...
احساس می کردم ...
.
.
.
.
اما همه این احساسات اشتباه بود. بیا از مهربان بپرس :)
************************
تو ظرفیت و لیاقت بهترین ها رو داری. به چند دلیل:
1- شرایط سختی که گذروندی مطمئنا خیلی چیز ها بهت یاد داده که من و امثال من بلد نیستیم. تجربه هایی که داری و آینده نگری که پشت هر فکر و عملت هست موفقت می کنه.
2- اونقدر مهربون و با اخلاق هستی که می تونی از پس ناملایمات زندگیت بر بیای.
3- از اون گذشته این مدت که توی تالار بودی هم حتما کلی چیز یاد گرفتی که توی انتخابت خیلی بهت کمک می کنه و مطمئنا دختر مهربون "سه شنبه 30 آذر 89" با قبلش خیلی تفاوت ها داره....
نازنینم! مطمئنم خدا هم برای دختر مهربون تالار همدردی یکی از بهترین ها رو کنار گذاشته :310:
از این به بعد اگه مورد مناسبی بود این فکر ها رو از خودت دور کن و بدون نگرانی همه انرژی ات رو بذار روی بالا پایین کردن اون بنده خدا :303:
بعدش هم روشنه که همه انرژی ات رو باید بذاری واسه شامی که قراره به ما بدی :311: :72:
می بوسمت :46:
RE: حس هایی که با هر بار خواستگاری بوجود میان
سلام. از تک تک شما دوستای عزیزی که اومدین و راهنماییم کردید ممنونم.
الان میفهمم که فقط من نیستم با این حس ها درگیرم.
پس زیاد نباید جدی باشه.
مخصوصا که دوستایی که ازدواج کردن و الان زندگی موفقی دارن هم قبل از ازدواج اینطوری بودن.
دارم سعی میکنم که این افکار رو از خودم دور کنم.
لطفا اگه بازم پیشنهاد خاصی دارید که راحت تر بتونم این فکرا رو کنار بذارم، دریغ نفرمایید:72:
RE: حس هایی که با هر بار خواستگاری بوجود میان
راستش من تا حالا خواستگار نداشتم ، شاید دلیلشم آماده نبودن جهازم باشم :227:
اما در کل ، استرس، اختاپوس عصر حاضر است. حتی اگر خیلی قدرتمند و صبور باشی!
با توجه به زندگی ماشینی و توسعه و پیشرفت ثانیه ای آن در جامعه امروزی، وجود استرس، تبدیل به معضلی اجتناب ناپذیر گردیده است.
یادآوری این نکته که فشار بالای روانی ناشی از این زندگی ماشینی، همواره روی انسان اثر منفی می گذارد .
در مجموع ، افراد مبتلا به استرس، به نظم بیش از حد، سخت کوشی و جدی بودن، بسیار پایبندند.
اگر قراری داشته باشند، زودتر از طرف مقابل، در محل مورد نظر حاضر خواهند شد. اگر قرار باشد کاری انجام دهند، با بی قراری به استقبال آن کار می روند. غذا را سریع تناول می کنند. در رانندگی، صحبت کردن، راه رفتن و در مجموع انجام کارهای روزانه، بسیار عجله دارند.
به زبانی، افراد مبتلا به استرس، بسیار عجول و بی طاقت و نگران عمل می کنند.
شاید یکی از بهترین تجارب به دست آمده در زندگی انسان، تجربه ازدواج باشد.
ازدواج یکی از استرس های معمول و قابل تحمل در زندگی است. ازدواج از این نظر استرس محسوب می شود که موجب به وجود آمدن تغییر و تحول در زندگی دخترو پسر، می شود.
به گونه ای دیگر، دختری که تا قبل از ازدواج، فقط به تحصیل یا اشتغال در خارج یا داخل خانه مشغول بوده است و همه انتظار و توقع بسیار عادی از او می داشتند، ناگهان بعد از رخدادهایی چون ازدواج، می باید وقت خود را به کارهایی به جز همیشه اختصاص دهد؛ یعنی یک فعالیت چشمگیر اجتماعی.
مضافاً بر این که به وظایف همسرداری بپردازد و کارهای دوران تجردش را محدود سازد.
همین طور درباره پسری که تا قبل از ازدواج، تحصیل یا کار می کرده و درآمدی برای مخارج یک نفر داشته، بعد از ازدواج باید متحمل هزینه های کمرشکن مسکن و مخارج خانه و خانواده و دهها خرج غیرقابل پیش بینی شود و بیشتر اوقاتش را در کنار خانواده بگذراند و از معاشرت ها و دوستی های زمان تجرد، فاکتور بگیرد و چه بسا برای تأمین زندگی به شغل دوم روی بیاورد.
بدین ترتیب بسیار طبیعی است که تغییر و تحولات موجود، موجب بروز استرس شده و تعادل و ثبات روانی و جسمی فرد را برهم زند. کسانی که تصورشان از ازدواج فقط یک رویای شیرین، یا یک رویداد بدون استرس و ناراحتی است، ممکن است در برابر چنین تنگناهایی، متعجب شده و آنها را دور از ذهن دانسته و فشار ناشی از این ناراحتی ها را ناشی از وجود و ورود همسرشان به زندگی به ظاهر آرام او، فرض کنند که بدیهی است در صورت چنین تفکری، سوءتفاهمات و اختلافات و ناراحتی های قابل توجه و چه بسا غیرقابل جبرانی به وقوع خواهد پیوست .
امیدوارم آرام تر باشی .
:72::72::72::72:
RE: حس هایی که با هر بار خواستگاری بوجود میان
گذشته از پست های مفید دوستان
بنظرت کمی زیادی از خودت توقع بالا نداری؟
http://www.hamdardi.net/thread-15050.html