مشکل جدی با مهمونی رفتن

سلام ، من 2 ماهه که عقد کردم و این ماه رمضون به یک بدبختی جدی برامون تبدیل شده .
امروز خانومم خونه خالش دعوته منم دعوت نکردن !!!! خلاصه من گفتم عیب نداره تو با مامان اینا برو ناراحت نشن ، امروز ظهر برادرم زنگ زد گفت بعد از ظهر افطار بیاید خونه ما ، به خانومم زنگ زدن بهش گفتن که بیاد ، حالا خانومم چون اولین باره که میخواد بیاد خونه دادامش میگه نه به من بی احترامی کردن باید 1 هفته قبل از مهمونی هماهنگ میکردن حالا خانومم میگه نمیام میخوام برم خونه خاله . حالا فامیلای ما اصلا اینطور نیستن که از چند وقت قبلش خبر بدن ولی فامیلای زنم نه از شش ماه قبلش خبر میدن . نمیدونم چیکار کنم . من باید چه رفتاری داشته باشم ؟

با سلام
دوست عزیزم سهیل جان اولا چون تازه دوماد هستی بهت تبریک میگم ایشالا که خوشبخت وعاقبت بخیر بشید:72:.
این چیزایی که نوشتی و بعنوان مشکل ازش یاد کردی وقتی خوندمش لبخندی روی لبانم نشست چراکه منو یاد روزای اول ازدواج خودم انداخت (من تقریبا 4ساله ازدواج کردم و الان 10 ماهه خونه ی خودم هستم)
خب باید عرض کنم به خدمت شما معمولا اینجور مسائل و سوء تفاهماتی که پیش میاد بصورت معمول از جانب خانوم هاس چرا که بسیار حساس تر از مردها هستن البته گاهی از طرف آقایون هم هست که باید خیلی مرد حساسی باشه تا به اینجور مسائل بپردازه
ببین سهیل عزیز داداشه گلم خیلی دوستانه بهت بگم یه سری مسائل از این قبیل در اوایل ازدواج هست که اگر مدیریت نشه و براحتی حل نشه بعد ها مشکلات بزرگی رو به بار میاره ..
اینو به این خاطر میگم که اگه یه سوء تفاهم ساده و یه اختلاف نظر ساده در اوایل ازدواج مدیریت نشه و لج و لج بازی بشه و در نهایت به دعوا و شکستن حرمت ها ختم بشه بعدها در زندگی مشترکتون اختلال ایجاد میکنه تمامه سعیت بر این باشه که تو بعنوان یه مرد و یه مدیر, این سری مسائل پیش پا افتاده رو حل و فصلش بکنی و یا حتی گاها از خودت بگذری و به خواسته ی همسرت توجه کنی حتی اگه ته دلت میدونی که حق با اون نیست !
تنها دلیلی که میبینم برای بوجود آمدن یه همچین مسائلی صرفا میتونه عدم شناخت کامل از همسر , خانواده ی همسر و خیلی موارد دیگه مشابه همین باشه که با مرور زمان و ایجاد صمیمیت بین اعضای خانواده و ایجاد وابستگی بین تک تک نفرات خانواده و بخصوص و از همه مهمتر بین زن و شوهر براحتی حل میشه!
توصیه ام به تو برادر گلم اینه که در ماه ها و حتی سال های اول زندگیت سعی کن مدبرانه خیلی چیز ها رو مدیریت کنی سعی کن مدیر خوبی باشی اصرار و پافشاری , لج واجبازی فقط یه مسئله ی ساده رو به یه مشکل بزرگتر تبدیل میکنه خیلی مراقب زندگیت باش!
جواب سوالت رو خیلی کلی دادم امیدوارم متوجه منظورم باشی نخواستم برای حل این مسئله ی کوچیکت بهت بگم برو خونه ی خاله یا برو خونه عمه ...
مرسی از اینکه توجه کردی:72:

با تشکر ، اما نیاز به باز کردن مشکلم دارم ، میشه این مدیریت رو توضیح دهید ؟ من که دیگه هرچی میگم تبدیل به لجبازی میشه

دلیل رفتار همسرتون رفتارهای اشتباه شماست وقتی شما از دعوت نکردن خانواده ایشون ناراحت میشید و به این فکر میافتید که اونا نمیفهمن شما رو دعوت کنن و بعد از ازدواج شما ممکنه با اونا رفت و آمد نکنید همسرتون ناراحت میشن
حتی اگه به شما حرفی نزنن و توی همچین شرایطی میگن باید زودتر دعوت میکردن تا یه جورایی مقابله به مثل کنن
پیشنهاد من به شما:
-اشتباهات خانوادش رو به روش نیارید
- در مورد خانوادش اصلا غیبت نکنید
- اینکه با کدوم خانواده رفت و آمد کنید باید طبق نظر 2تایی شما باشه
- همسرتون به خاطر شما مهمونی نمیرفت پس بخاطر احترامی که برای شما قائله درکش کنید و خانوادش رو تو سرش نکوبید
- قصد خانوادش توهین به شما نیست خیلی ها تا عروسی نگیرن زوجها رو با هم دعوت نمیکنن
- از یک رفت و آمد که تو دین هم خیلی سفارش شده غول نسازید باید صبور باشید و همدیگه رو درک کنید نه اینکه پشت هم رو خالی کنید
موفق باشید:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hamdam 96

دلیل رفتار همسرتون رفتارهای اشتباه شماست وقتی شما از دعوت نکردن خانواده ایشون ناراحت میشید و به این فکر میافتید که اونا نمیفهمن شما رو دعوت کنن و بعد از ازدواج شما ممکنه با اونا رفت و آمد نکنید همسرتون ناراحت میشن
حتی اگه به شما حرفی نزنن و توی همچین شرایطی میگن باید زودتر دعوت میکردن تا یه جورایی مقابله به مثل کنن
پیشنهاد من به شما:
-اشتباهات خانوادش رو به روش نیارید
- در مورد خانوادش اصلا غیبت نکنید
- اینکه با کدوم خانواده رفت و آمد کنید باید طبق نظر 2تایی شما باشه
- همسرتون به خاطر شما مهمونی نمیرفت پس بخاطر احترامی که برای شما قائله درکش کنید و خانوادش رو تو سرش نکوبید
- قصد خانوادش توهین به شما نیست خیلی ها تا عروسی نگیرن زوجها رو با هم دعوت نمیکنن
- از یک رفت و آمد که تو دین هم خیلی سفارش شده غول نسازید باید صبور باشید و همدیگه رو درک کنید نه اینکه پشت هم رو خالی کنید
موفق باشید:72:

---

ببين ايني كه جواب داده زنه

اين زنها همشون از دنده كج هستند
به زنها به ديد يه بيمار رواني لاعلاج حسود نگاه كن زندگي برات آسون ميشه
من ديگه از اين مسخره بازياشون ذله شدم

فك و فاميالهاي زن من عرق خورن اشكالي نداره باهاشون در ارتباط باشيم اما بدبخت باباي من واسه زنم كار با حقوق 800 هزار تومن (100 تومن بيشتر از من ميگيره)جور كرده ، زنم زورش مياد بياد خونه ما

به نظر من هيچ زني ارزش نداره پاش صبر كني
من به عنوان يه برادر ميگمت
زنها 99 درصد اخلاق گندشون رو نشون نميدن
اگه از حالا داره عذابت ميده سعي كن خودتو نحات بدي وگرنه بعدا بيچارت ميكنه
الاماشاالله هم دختر هست
ولش كن برو يكي بهترشو پيدا ميكني

سلام
اقای کیوان
من فک میکنم ایشون نیومدن اینجا که شما براشون تجویز کنین که دنبال یکی دیگه باشن
ایشون اومدند اینجا تا برای مشکلشون (که مشکل یزرگی هم نیس )کمک بگیرن پس یعنی خانمشون رو دوست دارند و......

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط aramesh_1390

سلام
اقای کیوان
من فک میکنم ایشون نیومدن اینجا که شما براشون تجویز کنین که دنبال یکی دیگه باشن
ایشون اومدند اینجا تا برای مشکلشون (که مشکل یزرگی هم نیس )کمک بگیرن پس یعنی خانمشون رو دوست دارند و......

---

اقا کیوان عزیز مشکل من در این حد حاد نیستا ....
اقا یا خانم ارامش عزیز ممنون
منو همسرم یه صحبت جدی در این مورد کردیم و ایشون هم کاملا با من موافق هستند ، خانواده من و مادرزنم اختلاف فرهنگی خیلی زیادی داریم ، اما همسرم هم با فرهنگ اقوامش مشکل داره ، و قرار بر این شد که بدون من جایی نره ( این سری اخر که رفته مهمونی همه بهش تیکه انداختن و شخصیت اصلی اقوام که کاملا حسود هستند رو دید)