چگونه مشکلاتی که مربوط به گذشته است را حل و فراموش کنم ؟

سلام دوستان خوبم . لطفا قبل از اینکه این متن رو بخونید به این صفحه مراجعه کنید تا در جریان مشکل قبلیم قرار بگیرید. http://www.hamdardi.net/thread-14186-page-6.html

من بعد از یک مدت خیلی زیاد به اینجا اومدم تا باز هم از راهنمایی های خوبتون استفاده کنم . من همونطوری که دوستان گفتند به این آقا چیزی نگفتم ولی یک موضوعی هست که منو چند وقته اذیت میکنه . خیلی سال پیش یعنی در دوران دبیرستان یک روز جمعه بود و در مدرسه آزمون داشتیم . من و دوستم حوصله نداشتیم و نرفتیم و یک کار اشتباه کردم که فقط هم همون یک بار بود . یعنی به حرف دوستم گوش دادم و هون کار رو انجام دادم . خانوادم از این قضیه خبر دارند چون از طرف مدرسه باهاشون تماس گرفتند و گفتند . حالا بعد از این همه سال برادرم هنوز هم درباره اون موضوع صحبت میکنه و مثلا شوخی میکنه یا اسم اون دوستم رو میاره . حالا من میترسم این موضوع بعدا برام مشکل ساز بشه . میترسم همین آقایی که قبلا بهتون گقته بودم و خیلی هم دوسش دارم به موضوع شک کنه و همه چیز بد بشه . میشه باز هم منو راهنمایی کنید ؟ ممنون میشم.

پستت خيلي گنگه نيلوفر. خيلي:exclamation::exclamation::exclamation::16 2::162::162::33::33::33:
بيشتر توضيح بده عزيزم:324:

لیلا جون همه چیزو توضیح دادم که . چه چیزیش برات گنگه ؟ چیزایی که گذشته رو به یاد من میاره اذیتم میکنه . نمیدونم باید چطوری باهاشون کنار بیام . اصلا اصولن زندگی ای که بخواد با پنهونکاری و دروغ بنا بشه آخر و عاقبتی داره ؟مشکل اصلیم اینه. خودم خیلی گیجم. مشکل دومم اونیه که در بالا توضیح دادم و مربوط به برادرمه .

دوستان چرا لطف نمیکنید منو راهنمایی کنید ؟ من به کمکتون واقعا احتیاج دارم

من کلی خوشحال شدم اینجا رو پیدا کردم که شاید مشکلاتم حل بشه . ولی انگار هیچکس نمیخواد که کمکم کنه.

دوستت چه کاری گفت انجام بدی؟جایی رو آتیش زدی؟گربه دار زدی؟فلفل ریختی تو بینیت؟بند کفش ها رو بهم گره

زدی؟احتمالن مسئله جنسی نبوده که برادرت راجه بهش شوخی می کنه.تا ندونیم چه کار کردی که نمی تونیم

کمکت کنیم.شاید نگرانیت بی مورد باشه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

دوستت چه کاری گفت انجام بدی؟جایی رو آتیش زدی؟گربه دار زدی؟فلفل ریختی تو بینیت؟بند کفش ها رو بهم گره

زدی؟احتمالن مسئله جنسی نبوده که برادرت راجه بهش شوخی می کنه.تا ندونیم چه کار کردی که نمی تونیم

کمکت کنیم.شاید نگرانیت بی مورد باشه.

---

مساله جنسی ؟ نه اصلا ! آزمون داشتیم روز جمعه که دوستم گفت نریم منم نرفتم . از خودم خیلی حرصم میگیره که اینقد کارای احمقانه میکردم.

ببينم فقط دوستت گفت نريد تو هم نرفتي حالا عذاب وجدان داري؟
به خاطر نرفتن به يه جلسه امتحان؟:316:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mohsenn

ببينم فقط دوستت گفت نريد تو هم نرفتي حالا عذاب وجدان داري؟
به خاطر نرفتن به يه جلسه امتحان؟:316:

---

نه بزارید باز کنم مساله رو . تنها رابطه ی من به همون موقع برمیگرده . یعنی اون روزی که نرفتیم آزمون اون رابطه ای که داشتم شکل گرفت . یعنی من فقط و فقط دو بار با اون آقا رفتم بیرون که اون دومین روز و آخرین بار بود . بعد از اون به طور کامل رابطه مو باهاش قطع کردم . الان به خاطر همین عذاب وجدان دارم .

اولا بهتره فقط تو يكي از تاپيك ها ادامه بدي بحث را(البته اگه به نظرتون هنوز لازمه ادامه پيدا كنه)
فكر كنم اين تاپيك بهتره و بهتره اون يكي بايگاني بشه

دوما اين كه خودتون دارين ميگين يه اشتباه بچه گانه بوده و فقط هم دوبار بوده پس بهتره قضيه را برا خودتون بزرگ نكنين
به نظرم بيشتر از اين كه اين قضيه بزرگ باشه ،شما خودتون دارين برا خودتون بزرگش ميكنين و بهش دامن ميزنين
پس تنها راهكاري كه به نظر من ميرسه اينه كه فراموش كنين كه همچين اتفاقي افتاده
شما هم كه كار خاصي نكردين كه خدا را شكر خودتون هم زود فهميديد اشتباه كرديد و رابطه را قطع كردين
پس الكي اين قضيه را كش نديد كه براتون تبديل به يه معضل غير قابل حل بشه