-
مشکل اضطراری دوست من
سلام
مشکلی که مطرح می شه مربوط به دوست بنده است که من از زبان ایشان برای شما بازگو می کنم :43:
2سال است که با فردی اشنا شده اند یعنی ازشان خواستگاری کرده اند . که از نظر خانوادگیخانواده ی خوب و مناسبی هستند اما مشکل مربوط به خود پسر می باشد :302:او نقاط خوب و بد بسیاری دارد مثلا پسر مهربون باسواد با اخلاقی هستند ::اهل کار و خانواده دوست اما متاسفانه مشکلشون از دوره ی نو جوانی نشات می گیرند :47:وقتی که با کتاب صادق هدایت اشنا می شوند تقریبا مثل او شده اند :P تا به حال چند بار به خودکشی فکر کردند دنیا براشون پوچ و بی معنی است ::بعضی مواقع افسرده هستند :302:اما می گه اگه ازدواج کنم بهتر میشم اما من نمی تونم ریسک کنم اما با این حال به او علاقه هم دارم :227:اخه خود م (دوستم) هم بعضی مواقع به پوچی میرسم البته نه به شدت او .به خاطر همین افکار به اون دنیا هم اعتقادی ندارند :نماز هم نمی خونند البته به خدا اعتقاد دارند اما به اون دنیا نه :73:این در حالی هست که خانوادشون خیلی خیلی مذهبی هستند :203:به نظر شما من چه کار کنم :47:خواهش می کنم منو راهنمایی کنید :72:
-
RE: مشکل اضطراری دوست من
سلام دانا
لطفا خوب توجه کن. آن آقا دچار اختلال افسردگی عمده هست. همچنین از مرحله هویت یابی بیرون نیامده است و انجام ازدواج با مسائل خاص خودش بارهای بیشتری را بر او تحمیل کرده و ریسک این ازدواج بسیار بسیار بالاست.
به هر حال تا ایشون کاملا از مرحله هویت یابی به سلامت نگذرند و در ضمن مشکل افسردگی آن کاملا بر طرف نشود ، شرایط ازدواج را نه با دوست شما ، نه با هیچکس دیگر را ندارد.
حل این دو مشکل (افسردگی عمده، مشکل هویتی)، زمانبر است. و حتما باید تحت نظر روانشناس بالینی باشه.
اگر دوست شما هم خیلی روی ایشون متمرکز شده استَ، حداقل باید این را بداند که باید بسیار صبور باشد و مرتب با روانشناس ایشون و میزان پیشرفت درمان در ارتباط باشه. و در نهایت با مشورت با همان روانشناس در مورد این ازدواج تصمیم بگیرد.
-
RE: مشکل اضطراری دوست من
سلام دانا
به دوستت بگو حواسشو خوب جمع کنه به قول مدیر ایشون (اختلال افسردگی عمده ) دارن و خیلی خطر ناکه به نظر من اگر کسی واقعا ایمانش قوی باشه و همچنین اعتقادش,دیگه به پوچی نمی رسه
مگه میشه کسی خدا رو قبول داشته باشه اما نعوذ بااله حرفهاشو نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
-
RE: مشکل اضطراری دوست من
سلام دانای عزیز»
خیلی دوست خوبی هستی که برای حل مشکل دوستت اقدام کردی..
باید بگم من هم یک خمچین مشکلی در سن 20 سالگی داشتم.... البته با این تفاوت که علاقه یک طرفه بود و من علاقه ای به این آقای 26 ساله نداشتم. این پسر تحصیلکرده کارمند و بسیار بسیار با هنر بود. اما متاسفانه به قدری افسرده بود که قبلا 2 بار اقدام به خود کشی کرده بود . این آقا در مخیط کار من رو دیده بود و به اعتقاد ایشون من اون کسی بودم که همیشه با من آشنا بوده از قبل از تولد..... !!!!!!
به هر حال از اون اصرار و نامه و فرستادن کتاب و ارسال متون ادبی بسیار زیبا و از من انکار ..تا اینکه بعد از 1 سال با پافشاری مادرم تصمیم گرفتم باهاش صحبت بیشتری بکنم و آغاز یک دوستی 1 ساله بود که برای من به اندازه 10 سال طول کشید. پس از صخبت با اون به این نتیجه رسیدم که باید بهش کمک کنم والا اگر از من نامید بشه 100% خودکشی خواهد کرد. گفتم اون که من رو اینقدر دوست داره پس باهاش ازدواج میکنم و کمکش میکنم تا روحیه خودش رو بدست بیاره . اما من که پزشک نبودم و خودم هم جوون و توانائی تحمل این درد رو نداشتم .... همه کسانی هم که من رو هل داده بودن که برم جلو دیگه تنهام گذاشته بودن....
خلاصه عزیز من بعد از 2 سال نه تنها کاری از دستم بر نیومد بلکه اون به فجیع ترین شکل ممکن خودکشی کرد و من دختر 22 ساله موندم.... خرفهای پشت سر وووفشارهای روحی ..
پس عزیز من به دوستت حتما هشدار بده تا بهبود کامل این آقا وارد زندگیش نشه به خصوص که خود دوستت هم زمینه مشابهی داره... این کار یک متخصص میطلبه نه یک دلسوز ...
شاد و سعادتمند باشی
-
RE: مشکل اضطراری دوست من
مي شه از دوستتون بخواهيد كه آقا رو نزد مشاور ببرند و براي ايشون وقت بيشتري بذارن و باهاشون در مورد چيزهايي كه ايشون رو نجات مي ده صحبت كنند.
دوستتون مراقب باشه خودشون مثل اون آقاي نشن.