دارم از خیانتی که به من کرده خل میشم
سلام
من النازم.
23 سال دارم
5 سال پیش با نامزدم آشنا شدم
خیلی هم دیگرو دوست داشتیم
طوری که عشق ما بین همه مثال زدنی بود. و نامزد بنده به خاطر من همه کاری می کرد و از هیچ چیزی برام کم نمیزاشت چه مادی و چه معنوی همیشه از نظر رفاهی تامین بودم(چون وضعیت مالی خوبی داره)
ما باهم یه جا کار می کنیم . یعنی من تو شرکت اون کار می کنم و ایشونم مدیر من هستن.
چند روز پیش داشت با تلفن با یکی از مشتریامون صحبت میکرد منم رفتم تو اتاقش و رفتم پشت میزش نشستم و کاملا بدون غرض موبایلشو برداشتم و اس م اس هاشو خوندم.
دیدم یکی بهش اس م اس داده کجایی؟؟اونم گفته سر کارم تو کجایی و چند تا اس ام اس دیگه . اون طرفم گفته بیمارستان.
دلم گفت این یه زنه .شمارشو براشتم از تلفن ثابت اونجا زنگ زدم دیدم بعله یه خانوم گوشی رو برداشت.
هنوز داشت با تلفن حرف میزد متوجه نشد که من تو اتاقش رفتم.
قطع که کرد رفتم پیشش خیلی آروم پرسیدم این کیه ؟کلی حاشا کرد پرید گوشیشو قاپید بعدم شماره رو تغییر داد فکر کرد من یاد داشت نکردم.
خلاصه تو یه موقعیتی قرارش دادم که اعتراف کرد.
گفت یه دختریه اما قسم میخورم چیزی بین ما نبوده.گفت وقتی با پسر خالم تو خیابون داشتیم میرفتیم چون پسر خالم دوست این دختر رو می شناخته سوار کردن.پسر خالم شماره ی منو بهش داد.
مثل یخ وا رفتم
باورم نمیشد
کسی که مثل چشمام بهش اطمینان داشتم چنین کاریو انجام بده چون خیلی آدم مثبتیه خیلی زیاد. و من اولین دختر زندگیش بودم و هیچ وقت با دختر دیگه ای جز من رابطه نداشته. و جوونی نکرده.
من رو اسمش قسم میخوردم
گفتم ولت میکنم چون واسه ی من به هیچ عنوان قابل بخشش نیست(چون من 5 سال برای این رابطه جون کندم.برای کارش به اینجا رسیده و پولدار شده وگرنه 5 سال پیش چیزی نداشت)
از اونجا اومدم بیرون اومد دنبالام که به خدا چیزی نبوده غلط کردم منم رفتم خونه.
خلاصه اومد دنبالم رفتیم خونه خالش.
اونجا مادرشو خالش کلی بامن صحبت کردن که چیزی نیست الناز به خدا عاشقته و یه لحظه شیطون گولش زده.
فقط 4 5 روز کار من شده بود صحبت با اینا
کلی وساطت کردن تا ببخشم.
مادر نامزدم زنگ زد به دختره که دیگه نه اس بده نه زنگ بزن این داره ازدواج می کنه
خود دختره به مادر شوهرم گفته بود بین ما چیزی نبوده به خدا.
اما مادر دختره فرداش زنگ زد به مادر شوهرم که آره غلط کرده نامزد داره با دختر منم بوده. از اون زنای 7 خط بوده .
بهش گفتم چرا رفتی با اون؟؟میگه دلم براش سوخت داشت کور میشد هی میگفتم زنگ نزن دیگه به من نمی تونم ادامه بدم حتی این صحبتای معمولی رو ،اونم گریه و زاری که من کسی رو ندارم باهاش درد و دل کنم و هر روزم باز بهش زنگ میزده و از رو نمی رفته.
دیروز بخشیدمش چون میگم بهش یه فرصت دیگه بدم هر کسی ممکنه این اشتباه رو بکنه
اما به نظر شما واقعا قابل بخششه؟؟خیانت تکرار نمیشه؟؟؟ اما همه جز خانوادش میگن خیانت تکرار شدنیه.
گلی برام گل و هدیه فرستاده که ببخشمش.میگه اگه من نباشم خودشو میکشه.
دیروز اعتراف کرد دختره ازش 2.5 میلیون اخاذی کرده و تو این یه ماه و نیم مجبورش کده که باهاش باشه تا هی بهش پول بده.
عکس تو ماشین ازش گرفته و صدا و فیلمم ضبط کرده که میاد به من میگه(گفته بیچاره ت میکنم میم به نامزدت میگم)
آخه وقتی من به نامزدم زنگ میزدم به جای اسمم سیو کرده بوده عشقم اونم دیده اینو.
چون نامزدم آدم سرشناسیه پیدا کردن آدرس و تلفن خونه و محل کارش کار سختی نیست.از باباش مثل چی میترسه
گفته میرم به نامزدت میگم یا پول بده تا همین 4 شنبه که دیگه من همه چیزو فهمیدم
شما جای من بوید چی کار میکردید؟؟
واسه این پولم از طریق قضایی اقدام میکردید؟؟
آخه دوست ندارم هیچ جوونی تو دام چنین آدمای آشغالی بیفته از یه طرفم می ترسیم
چون اینا خیلی آدمای شری هستن:(
RE: دارم از خیانتی که به من کرده خل میشم
باهاش عقد هستی یا نه؟!
اگر عقد هستی ناچار یک فرصت دیگه بهش بده، اگر نیستی خیلی جدی و منطقی فکر کن، سعی کن واقع بین باشی، در یک رابطه دو طرف با هم توافق دارند و هیچ رابطه ای یک طرفه نیست، امکان تکرار خیانت از دید من هست چون ابهت و قبح این کار میریزه واسه طرف. ببخشید اینقدر رک میگم، چون توی همین تالار دیدم افرادی رو که همه بهش گفتن ببخش و طرف بخشیده و بعد از یه مدت باز هم به این مورد برخورده
RE: دارم از خیانتی که به من کرده خل میشم
نه عقد نیستم
جدی؟؟
آخه خانوادش خیلی باهام حرف زدن
خودش میگه غلط کردم جوونی نکرده بودم خواستم ببینم چهجوریه
وگرنه من بدون تو میمیرم همیشه تو واسه ی من تو زندگیم جایگاه خاصی داری
RE: دارم از خیانتی که به من کرده خل میشم
سلام الناز خانوم
تایپیکتون رو خوندم و واقعا متاسم از این چیزی که پیش اومده .
اما این حرکت به نظر من موقع خیلی خوبی افتاده که شما به خودتون بیایید و حرکتی کنید ٰ فکر و اندیشه کنید .
خدا رو شکر کنید این اتفاق در زندگی زناشوئی نبوده و حالا دارید تجربه میکنید ٰ
اما من خدمت شما می گم : شما فکر کنم در انتخاب خود تا حدودی کوتاهی کرده اید ٰ یا در بیان انتظارات خودتان از شوهر آینده ٰ
اگر عقد کرده اید :
حال این فرصت برای شما هست که از نو ؛ همین نامزدت را برای خودت انتخاب کنی ٰ به بار دیگه او را انتخاب کن ٰ اما ایندفه با بیان معیارهایت و انتظاراتت از شوهر آینده ات ٰ ( البته اگر واقعا دوستش داری )
با او روشن و رک و صریح اما با بیان نرم و انعطاف پذیر ٰ ارتباط برقرا کن ٰ در عین که با قاطعیت انتطاراتت را و و حرفات رو باهاش در میان میذاری ٰ نرم و انعطاف پذیر آرام باش ( قاطعیت ٰ داد زدن و صدا بلند کردن نیست )
همه اشتباه میکنن ٰ نحوه برخورد با اشتباه فرق میکنه ٰ کسی اشتباهاتش شکننده تر است که بخواهد اشتباه را با اشتباه پاسخ بدهد .
ثانیا : یک نکته دیگه هم بگویم : نامزد تو چون تو را دوست داشته ٰ و به تو علاقه مند بوده ٰ تو را اتنخاب کرده نه دیگری را ٰ لذا تو از خدتم هم باید این سوال را کنی : که مبادا من اشتباه یا کم کاری کرده ام که او از طرف من به انتظاراتش نرسیده باشد .
همیشه حق به جانب کامل ٰ حکم صادر نکنیم ٰ نقش خودمان را نیز در یک حادثه فراموش نکنیم . ( حداقل این احتمال را بدهیم شاید در صدی من هم مقصر باشم )
اما اگر نامزد بوده اید بدون عقد :
در این صورت من به شما یک هشدار میدهم ٰ که مواظب باش ... خیلی بیشتر از مورد بالا که عقد بود ٰ باید احتیاط کنی ٰ چند برابر ٰ اینجا دیگر اشتباه او برزگتر و پر رنگ تر میشود و ممکنه دلائلی دیگر داشته باشد .
لذا به شما میگویم که :
اگر هنوز دوستش داری و واقعا او را می خواهی ٰ از نو ملاک ها و معیارها و انتظارات خودت را به طور کامل و روشن و شفاف از شوهر آینده خودت را بنوس ٰ ( در این مورد هیچ کوتاهی نکن )
و بعد تحقیقی جامع ٰ دور از احساسات و از راه خودش ( راههای تحقیق چند تا هستند که اگه نیاز شد به شما خواهم گفت ) به عمل بیاور و بعد از تحقیقات ٰ او را با معیارهای خودت بسنج ٰ اگر آن معیارها را در او مببینی ٰ
با قاطعیت همراه با انعطاف پذیری توقعات خودت را در میان بگذار با او ٰ آنوقت او را انتخاب کن ٰ و اشتباه او را پای اشتباه بذار نه پای عادت ( عادت بودن این کار نامزدت ٰ حتما در تحقیق مشخص میشود که آیا قبلا اهل اینکار بوده یا نه )
ولی اگر دیدی با معیارهایت خوانا نیست ٰ همین الان راه زندگیت را به سوی خوشبختی عوض کن و مواظب باش درگیر احساساتت نشوی
خلاصه خواهرم ٰ با یک اشتباه ٰ انسان نه زندگی خود را از هم میپاشد ٰ نه خوشبینی مطلق به او دست میدهد ٰ فکر و اندیشه و تعقل را برای همین جا ها گذاشته اند که انسان ٰ فکر کند و بیاندیشد و برای خود خلق کند اموری را که برایش دست نیافتنی هستند.
دوستدار شما
مهاجر بینشان :43::43::43::72::72::72:
RE: دارم از خیانتی که به من کرده خل میشم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط elnaz67
خیلی آدم مثبتیه خیلی زیاد. و من اولین دختر زندگیش بودم و هیچ وقت با دختر دیگه ای جز من رابطه نداشته. و جوونی نکرده.
نمی دونم چقدر نظرم درسته اما با توجه به اینکه 5 سال هم از آشناییتون می گذره و یکم از هیجانات اولیه شاید کم شده من حس می کنم نکته بالا که اشاره کردید قابل توجهه.
اگه موضوع تجربه یه رابطه جدید باشه که قطعا شما رو همچنان و به همون میزان قبل دوست داره اما اینکه میل به ایجاد ارتباط با آدمهای جدیدتر درش باقی می مونه و تکرار میشه، امیدوارم دوستان مشاور نظر تخصصیشونو اعلام کنن.
RE: دارم از خیانتی که به من کرده خل میشم
خانم براتون متاسفم نمیدونم بعضی از مردا چرا انقدر عشقو بازیچه خودشون می دونن 5 سال کم نیست نیست به خدا با اینکه خودم مردم ولی این کارارو نمی پسندم ولی خواهرم بهش یه فرصت بده ببین لایق این فرصت هست یا نه:72: ببین مردا یا زنای کته کله:311: هر قدر بهشون فرصت بدی بازم همون راهی رو میرن که رفته بودن به قول معروف خشت اول که نهد بنا کج تا ثریا رود دیوار کج
خدا کنه که کته کله نباشه نامزدتون حواستونم بهش باشه :72::323:
یا مولا علی:72:
RE: دارم از خیانتی که به من کرده خل میشم
سلام
من برخلاف نظرات دوستان می خوام بگم لغزش توی هرزندگی ممکنه پیش بیاد خوبیش به اینه که آدم بتونه ببخشه.
وبابخشش طرفش رو شرمنده کنه.میگید که خانوادش هم باهاتون کلی صحبت کردن واطمینان دادند پس دیگه جای بحثی نیست.من به این نمیگم خیانت.خیانت خیلی فراتر ازاین حرفاست اگه خدای نکرده به اون مرحله می رسید بازم میگفتی خیانت کرده؟
به این هم فکر کن که ممکنه یه روزی برای خودت پیش بیاد.نگو نه،که نمیتونی پیش بینی کنی چی ها درآینده منتظرته و
چقدر طرز فکرت تغییرمی کنه.
موفق باشی
RE: دارم از خیانتی که به من کرده خل میشم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط elnaz67
نه عقد نیستم
جدی؟؟
آخه خانوادش خیلی باهام حرف زدن
خودش میگه غلط کردم جوونی نکرده بودم خواستم ببینم چهجوریه
وگرنه من بدون تو میمیرم همیشه تو واسه ی من تو زندگیم جایگاه خاصی داری
نقل قول:
نوشته اصلی توسط داملا
سلام
من برخلاف نظرات دوستان می خوام بگم لغزش توی هرزندگی ممکنه پیش بیاد خوبیش به اینه که آدم بتونه ببخشه.
وبابخشش طرفش رو شرمنده کنه.میگید که خانوادش هم باهاتون کلی صحبت کردن واطمینان دادند پس دیگه جای بحثی نیست.من به این نمیگم خیانت.خیانت خیلی فراتر ازاین حرفاست اگه خدای نکرده به اون مرحله می رسید بازم میگفتی خیانت کرده؟
به این هم فکر کن که ممکنه یه روزی برای خودت پیش بیاد.نگو نه،که نمیتونی پیش بینی کنی چی ها درآینده منتظرته و
چقدر طرز فکرت تغییرمی کنه.
موفق باشی
ضمن عرض سلام خدمت دوستان،:72:
در دوره نامزدی باید نشانهها را جدی گرفت،
بنابرین، به صرف اینکه این رابطه ۵ سال طول کشیده و وابستگی عاطفی شکل گرفته، نباید چشمها را بست.:303:
دوست عزیز، من نمیگویم شما باید از این آقا جدا شوید یا با او بمانید، این تصمیمی هست که خود شما باید با توجه به شرایط موجود برای زندگی خود بگیرید،
اما نمیتوان واقعیت را کتمان کرد، من طرز فکر ایشان را خطرناک برآورد میکنم،
شاید ایشان فردا خواست مواد مخدر را هم امتحان کنند!؟ آیا اینکه چنین چیزی را قبلاً تجربه نکرده اند، مجوز این میشود که این موضوع را امتحان کنند؟
بله، انسان جایز الخطا هست، اما در مورد موضوع شما، بیش از آنچه این خطای ایشان شما را نگران کند، استدلال ایشان برای این خطا باید شما را نگران کند.
شما در حال حاضر در مرحله تصمیم گیری برای ازدواج هستید، بنابرین این حق شما هست که همه جوانب را با دقت برسی کنید،
ضمن اینکه شدیدا توصیه میکنم، قبل از هر تصمیمی، به خصوص در زمینه ازدواج، به صورت حضوری به مشاور مراجعه کنید.
خانوم داملا، در مورد صحبتهای شما هم باید عرض کنم،
دقت کنید که ایشان در مرحله نامزدی هستند، و همه مشاوران همین تالار، همواره تاکید داشته اند، که نشانهها را در دوره شناخت و نامزدی باید جدی گرفت،:300:
دقت کنید، چنین امری در یک رابطه عمیق ۵ ساله رخ داده!
بله لغزش در هر زندگی ممکن هست پیش بیاد، و اگر این مراجع الان رسما ازدواج کرده بودند، شاید من هم شدیدا توصیه به بخشش میکردم،
چرا که در آنصورت گزینههای زیادی جلوی روی این خانوم نبود،
اما امروز ایشان در دوره نامزدی هستند، هنوز حق انتخاب دارند، و این انتخاب، انتخاب برای یک عمر زندگی هست،
بنابرین باید درست تصمیم بگیرن.:303:
وقت بخیر،:72:
کامران
RE: دارم از خیانتی که به من کرده خل میشم
سلام خواهرم
چند نکته کوچک و کوتاه
- خوب فکر کنید... بدون هر گونه خیال پردازی.. اینکه جوونی نکرده ایشون اصلا دلیل مناسبی برای این کار نیست
- اینکه ایشون با هیچ دختری نبوده هم نکته مثبت و یا منفی نیست و دلیلی برای مثبت یا منفی بودن کسی نیست
- داستانی که تعریف کرده اند و مقصر پسر خالمه و ... شاید واقعی نباشه و البته نیست.. در این مورد که این رابطه دو طرفه بوده
با سابینا موافقم
- حالا می مونید شما... اگر واقعا دوستش دارید و فکراتون رو کردید و مطمئنید ایشون هم شما رو دوست داره پس:
. بله می شه گفت این دخترها کم نیستند و شوهر شما هم پولدار و ساده و طعمه خوبی برای اونهاست
. پس ببخشیدش و ازش بخواهید اون رابطه رو کامل بی قید و شرط قطع کنه
. در مورد اون پول به نظرم تقریبا از دست رفته و کاری از دستتون ساخته نیست
. حمایتش کنید و بگید هر کاری بخواد بکنه پشتتم و حمایتت می کنم و هیچ کاری نمی تونه بکنه
. ایشون تحت هیچ شرایطی تلفن اون خانوم رو جواب نده
سوالی بود بپرسید
موفق باشید
RE: دارم از خیانتی که به من کرده خل میشم
سلام عزیزم:43:
صادقانه بگم ایشون خودشون با این خانوم دوست شدن اگه شما متوجه نمیشدید بازم ادامه میدادن
چون نامزدید کاش میشد جدا بشید ولی 5سال کم نیست چون اسمت تو شناسنامش نیست که دلیل نمیشه حس همسری نداشته باشید
به راحتی نبخشش چون گناهش کم نیست
چند روز باهاش تماس نداشته باش خوب فکراتو بکن
چرا اینقدر نامزدیتون طولانی شد؟ چرا عقد نکردین؟
بهش بدبین شدینه؟