آشفته و سر در گمم

سلام
من 34 سالمه و دو فرزند پسر 12و 8 ساله دارم .یکسالی هست از هسمرم جدا شدم و حضانت پسرام با خودمه حدود چند ماهی است با آقایی که متاهل هست آشنا شدم و رابطه ی عمیق و احساسی بین ما پیش اومده ایشون 15 سال از من بزرگتر هست و موقعیت اجتماعی خیلی خوبی دارند خودم هم شغل آبرومندی دارم در حال حاضر مستاصل موندم چون خانواده ام متوجه شدن و مخالف این نوع رابطه هستند و از طرفی هم این آقا به دلیل خانواده شون و موقعیت اجتماعی حاضر به ازدواج مجدد نیست و از انجا که علاقه خاصی که به من دارن و همیشه احترام گذاشتن و من هم دلبسته ایشو ن شدم نمی دونم چی کار کنم آیا به این رابطه دوستی ادامه بدم ؟ انوقت خانواده ام ر ودر نگرانی و ناراحتی می ذارم در حالی که قطع رابطه هم برای من سخته و نمی تونم فراموشش کنم و این آقا هم حاضر به قطع رابطه نیست و میگه از هر لحاظ رسیدگی میکنه به شرطی که من ازدواج دوباره نکنم.نمی دونم چی کار کنم چه راهی درست هست؟ لطفا راهنماییم کنید.

سلام دوست عزیز
اولا به شما بگم که شما را واقعا درک میکنم که هر زنی نیاز به یک پشتیبان در زندگی داره که از طرف مقابلش ٰ نیازهای عاطفی و جنسی و ... جبران بشه و این ٰ یک حق مسلم برای شماست و اسلام هم این را صد در صد تایید کرده و مخالفت اشخاص با این مطلب یک ظلم بزرگ است اما خدمت شما بگم که
به چه قیمیتی ؟
انسان عاقل کسی است که برای یک تصمیم بزرگ در زندگی ٰ که همه وجودش را می خواهد در گرو این تصمیم بذاره ٰ وال باید احساسات خودش را کنار بگذاره ٰ با فکر آزاد عاقبت نگری کنه ٰ ده سال بعد و 20 سال بعد و ... رو ببینه نه فقط جلوی پای خود را
شما برای خودتان سوالاتی ترسیم کنید ٰ آنوقت خودتان با آن سوالات ( صادقانه ٔ نه احساسی ) جواب دهید .
این خیلی میتونه کمک شما کنه
مثلا من چند سوال از شما میکنم
1) . اینکه : اگر فرزندان شما در آینده که بزرگ شدن و از این جریان و رابطه شما که در هیج جایی ثبت نگردیده ٰ و هیچ شرعیتی نداره ٰ با خبر گردیدند چه احساسی نسبت به شما پیدا میکنن ؟
بار تربیتی در جریان قرار گرفتن فرزندانتان چقدر است ؟
چقدر میتواند در گمراهی آنها سهیم باشد ؟ ( نگویید که نمیگذارم با خبر بشن ٰ هزاران نفر گفته اند این حرف را ٰ اما بدان زمانه با ما همراه نیست و هر کاری دلش بخواد میکند )
2 ) اگر دوستان دیگرت و اطرافیان با خبر بشن ٰ چه ( نگویید که از دید آنها مخفی میکنم ٰ چون هزاران نفر می خواستند مخفی کنن اما بدان زمانه با ما نیست و هر... )
3 ) . یک کاغذی بردارید و با فکر آینده نگر به این سوال جواب بدید : با این رابطه چه چیزهایی به دست میآورم و چه چیزهایی از دست میدم ؟ اگر سنگینی به طرف یکی از این کفه ها بود همون رو انتخاب کن ...
4 ) دین ما و اعتقادات پاک ما در این مورد نظرش چیه ؟ آیا با آن اعتقادات هم خوانی دارد ؟
(( البته ننوشته بودید که به ازدواج موقت تن داده اید یا نه ٰ فقط یه رابطه ؟؟؟ ))

5 )فرمودید ایشان رسیدگی میکنه !!!!! به نظر شما اگر این تعهد ایشان جایی ثبت نشده باشد ٰ میتوان به آن اعتماد کرد ؟ اگر فردا از شما دلسرد شد آیا این تعهد به رسیدگی کردن ایشان را میتوانی از یه جایی پیگیری کنی ؟
6 ) اگر همسر این مرد با خبر بشه چی ؟
دهها سوال دیگر که فقط و فقط شما باید جواب اینها رو بدی نه کس دیگر ٰ به هر صورت باید آینده نگری کنید مخصوصا و مخصوصا در مورد فرزندانتان ( سوال اول ) هشدار جدی به شما میدهم .
تربیت آینده ایشان دست شماست ٰ صبوری و تحمل شما برای انتخاب یک فرد برای ازدواج اونم کاملا رسمی و ثبت شده در جایی برای رفع اتهامات ٰ بهترین کار است ٰ حتی اگر همین آقا باشد که الان با او رابطه داری

وگرنه احتیاط ٰ احتیاط احتیاط

در خدمتیم
دوستدار موفقیت شما مهاجر بینشان

سلام خانم! مطمئنا شما خانم با شخصيتي هستيد كه درخواست راهنمايي براي مشكلتون كرديد. يك خانم با يك شغل آبرومند با دو تا پسر كاكل زري... اما عزيزم سري كه درد نمي كنه رو دستمال نمي بندند. با اين آقا به كجا مي خواهي برسي؟ مي دوني كه درياي عواطف زنانه بيكرانه... مي خواهي برسي تا مرز زندگي اون آقا و بنيان زندگي خودت، دو تا پسر شاخ و شمشادت و همسر و فرزندان اون آقا رو بر باد بدي؟ احساس داشتن چيز خوبيه به شرط اينكه عقل و منطق آدم رو از كار نندازه. بخدا متاسف مي شم مي بينم شمايي كه تازه از طوفان حوادث يك زندگي ناكارآمد خلاص شدي دوباره داري زندگي خودت و پسرهاتو با چنين رابطه اي بر باد مي دي. رابطه اي كه طرف از همين الان با اطمينان گفته ازدواجي دركار نيست و مطمئن باش حقيقت رو گفته و هرگز جور ديگه فكر نخواهد كرد. فكر مي كني دنيا انقدر كوچيكه كه فقط اين آقا توش جا بشه؟ تصور كردي با روح روان پسرهات و تاثيرات تربيتي كه با ابن روابط نامشروع با مرد متاهل بر روح پاك و ظريف فرزندانت مياري چكار خواهي كرد؟ :302:

سلام خواهر گلم
به نظر من اظهارات مهاجر عزیز کاملا جامع و منطقی و زیبا هست ٰ و جای حرفی رو باقی نذاشته ٰ واقعا خوشم اومد .
سرافراز عزیز هم اشاره کرد
منم میگم فقط به فکر آینده فرزندانت و روح و روانشون باش

سلام

ازتون ممنونم که به این مشکل من هم گوش دادید و جواب دادید راستش به موضوع ازدواج موقت با این آقا فکر کردم به دلایلی یعنی حقیقت رو بگم به خاطر پسرهام نمی خوام ازدواج علنی داشته باشم یعنی نمیخوام زیر یک سقف با یک نفر تازه وارد و پسرهام زندگی کنم می خوام که این زندگی 3 نفره که الان با هم خوشیم رو ادامه بدم ولیکن بعضی وقتها خیلی احساس تنهایی و خلا میکنم نمی دونم درسته که بدون اینکه پسرا متوجه بشن به صورت شرعی با این آقا که 15 سال از من بزرگتر هستد و دائم در سفر و وقت انچنانی ندارن رابطم رو ادامه بدم؟ یا اصلا به صلاح نیست که به این صورت عمل کنم ؟جه با ایشون چه با کس دیگری ؟ فکر میکنم شاید در اینده موقعیت خوبی پیش بیاد و من خود رو درگیر ایشو ن کردم البته واقعا علاقه خاصی بهشو ن دارم ولی همانطور که گفتید من شریک جرم در خیانت هستم و این من رو آزار می ده و از طرفی هم نمی تونم به این راحتی کنار بکشم .باز از راهنماییهای شما دوستان عزیز سپاسگذارم. .

چه دلیلی داره یه مرد متاهل دنبال زن مطلقه جوون بیوفته؟جز رابطه جنسی؟اگر الآن بهت می رسه برای اینه که راضی

بشی.بعد از اون معلوم نیست باز به این رسیدگیش ادامه بده یا شما رو فقط وسیله ای برای رفع نیاز ببینه.لیاقت شما

خیلی بیشتر از یه مرده هوس بازه.هنوز جوونی،فرصت داری دوباره یه زندگی جدید بسازی.