-
حس نتقام
سلام به همه :43:
من دختری 24ساله هستم 4ماهه که عقد کردم البته 6ماه هم نامزد بودم
شوهرمو خیلی دوست دارم همکلاسی بودیم الان به دلیل ادامه تحصیل همسرم شرایط ازدواج نداریم
برای همین تا کسی بخواد از شوهرم یا شرایط ازدواج جوونها بگه من سریع بهم برمی خوره و باعث ایجاد کینه وحس انتقام میشه خیلی ناراحت میشم تا براشون اتفاق بدی میافته خوشحال میشم اگه کسی اسم شوهرمو بیاره میخوام بکشمش :300:
بچه ها من اینجوری نبودم شاید از بیکاریه:302:
من خیلی آرزوهای بزرگ دارم نباید به فکر این چیزای خاله زنکی باشم:323:
-
RE: حس نتقام
سلام،
کمی بیشتر در رابطه با طرز فکرتون توضیح بدهید و مثال بزنید که به شما چه کسی چه چیزی گفته و شما چرا ناراحت شدی.
شما نباید حسودی کنی و نباید ناراحت بشوی. خودت با آگاهی به اینکه شرایط شوهرت اینطور هست با او ازدواج کردی.
و حالا هم او در حال درس خواندن است و ان شا الله بعد از کمی صبر، او هم درسش تمام می شود و سر کار می رود.
من حدس می زنم شما کمی اعتماد به نفست آمده پایین و از دیدن شرایط دیگران کمی حسودی می کنی و شاید برای همین احساس کینه به شما دست می دهد.
می توانی در قسمت جستجو کمی در رابطه با حسودی و اعتماد به نفس جستجو کنی.
شاید این 3 تاپیک کمی به شما کمک کنند:
http://www.hamdardi.net/thread-11971.html
http://www.hamdardi.net/thread-15701.html
http://www.hamdardi.net/thread-16930.html
-
RE: حس نتقام
سلام حامد عزیز
مثلا جلوی من میگن همه دخترای فامیل با ازدواجهاشون بدبخت شدن یا میگن هنوز شوهرت دستش تو جیب باباشه:302:
ما جشن عقدمون در حد عروسی بود از قبلش ازم میپرسیدن واسه جشنت چی کردی اگه 1کارم مثل فیلمبردارمو ملاحظه کرده بودم خیلی معروف نبود میگفتن آدم یا جشن نگیره یا گدابازی درنیاره:316:
این حرفا خیلی عصبیم میکرد الان رفت وآمدم رو با کسایی که اینجور میگفتن قطع کردم ازشون نمیگذرم فکر کن موقع کنکور ارشد به آدم اینارو بگن از طرفی به شوهرم نمیگفتم بیچاره خودش 1000 تا مشکل داره
نمیتونم تلافی هم کنم از خدا میترسم مثلا عمم میگفت من پسرم 2تا مغازه داره جرات ندارم برم خواستگاری مردم چطور به پسر بیکار زن میدن؟ چند ماه بعد پسرش با شریکش مشکل پیدا کرد الان 1مغازه داره:311: خیلی خوشحال شدم:227: میدونم بدجنسیه:163:
در صورتی که پسر مغرورش عاشق من بود (هیچکی نمی دونه) اما نه تحصیل داشت نه نماز میخوند نه اخلاق داشت من بهش گفتم نه!:310:
میبینم خدا جوابشونو میده ولی اصلا آدم نمیشن:302:
خیلی با حرفاشون میسوزمو جیک نمیزنم
میخوام کار کنم با شوهرم دارم شرکت میزنم خانواده من (مادر پدر خواهرام ) عاشق شوهرمن خیلی ماهه اما همش میترسم به دیگران بگم میخوایم کار کنیم نمیخوام حرف بزنن بابام 1مغازه تو بهترین جای شهر بهمون داده میترسم بفهمن چیزی بگن نمیخوام شوهرم چیزی بشنوه:323:
-
RE: حس نتقام
نگران نباش یک گوشت در و یک گوشت دروازه
به من هم خیلی میگفتن
البته الان شوهرم اخلاقش خیلی با دوران نامزدی فرق کرده چون من خیلی بد خلق و ایرادی بودم و زمین تا آسمون با دوران نامزدیمون و نظری که من و پدر و مادرم بهش داشتیم فرق کرده
و دلیلش هم خودم بودم و اخلاق بدم
والبته پدر و مادرم که خیلی واسش بریز و بپاش کردن و هنوزم میکنند با وجود اخلاق گندش
میدونی آدمی که دلش پاکه همیشه ضربه میخوره به خصوص اگر به حرف مردم اهمیت بده
مثلا نصف شکست من و شوهرم تو عشق این بود که دو سال نامزد موندیم و باید 4 سال میموندیم اما به حرف مردم رفتیم زود سر خونه زندگیمون
که باعث شد همسرم به خاطر هزینه تحصیلش (دانشگاه آزاد) که پدر خسیسش هم پول دانشگاهش را نداد و بیشتر خودش و مادر و پدرم دادن درسش را نصفه رها کند و بچسبه به کار
ترم آخر استادای نامردش سر 6 واحد بهش مدرک معادل دادند
و البته همین که چهار سال نامزد نموندیم علاوه بر درس شوهرم هزار تا مشکل دیگر هم باعث شد
آفرین همینکه رو نمیدی به این جور آدمها خوبه
فقط امیدوارم با این همه کمک مادر و پدرت شوهرت تو زرد از آب درنیاد
انشاءالله که نمیشه و سو استفاده نمیکنه خودت میگی پسر خوبیه
پس سعی کن باهاش خوب باشی تا اخلاقش تغییر نکنه و مثل شوهر من بشه دشمن شماره یکت
زندگی و شوهرداری خیلی پیچیده س و خیلی سیاست میخواد مواظب باش و دقت کن
من شما را مثل خواهر خودم میدونم و چون دوست نداشتم شما به مشکلات من دچار شید شما را نصیحت کردم
پس برداشت منفی نکن و فکر نکن همه قصدشون اینه که ته دلت را خالی کنند
یکم مثبت اندیشی باعث میشه هر حرفی را به دل نگیری اونوقت راحت زندگی خواهی کرد
حساسیتت را به همسرت کمتر بکن:46:
-
RE: حس نتقام
سلام مرسی از نظرهاتون
دیروز خیلی ناراحت شدم عمم جلوی من انگاری از دستی بود داشت با یکی دیگه حرف میزد میگفت فلانی ها (طایفه ای که شوهرم هست) خیلی آدمهای پستی هستند چندین بار تکرار کرد واقعا سرم صوت کشید هیچی نگفتم ازش متنفرم شما بودی چی میکردی؟:302: :320:
-
RE: حس نتقام
سلام همدم
اگه قرار باشه به حرف همه خودمون رو ناراحت کنیم باید صبح تا شب اعصابمون خورد باشه
از قدیم گفته اند در دروازه رو میشه بست ، ولی دهن مردم رو نه
اون چیزی که مهمه اینه که مسیر درست رو بالغانه تشخیص بدین و با اعتماد بنفس مسیری که انتخاب کردین رو پیش برید
حرفها همیشه هستند ، این ما هم هستیم که تشخیص می دیم کدوم یک برامون قابل استفاده هست
-
RE: حس نتقام
پس یعنی من کار درستی میکنم جواب نمیدم؟:303:
آخه اگه به گوش شوهرم برسه چی؟:161:
بخدا اگه شوهرم بفهمه دیگه اصلا نمیتونم تحمل کنم حتما وحشتناک جوابشونو میدم:223:
آخه خیلی زوره خانواده شوهرم اینقدر به من احترام میذارن اینقدر تعریفمو میکنن شرمنده میشم اونوقت بعضی از فامیل من:302:
-
RE: حس نتقام
برات مهم نباشه عزیزم بعضی از مردم با حسادت یا دخالت بیجاشون و یا از سر فضولی و بیکاری نمیدونن با زندگی بقیه چیکار میکنن.خدا را شکر کن که شوهر خوب با یه خانواده شوهر فهمیده نصیبت شده.شوهر من با اینکه هیچ عیبی نداره و از هر لحاظ عالیه باز حرف خورد طفلی.بعضیا هم هی گیر دادن چرا تاریخ عروسی انقد دیره و همین حرفا که اگه شرایط نداشت........حالا یکی باید حالیشون میکرد که بابا شرایط جوره ولی اینا نصف فامیلشون و مخصوصا برادراش خارج از شهر مان باید عید باشه که همه بتونن بیان من محل ندادم درست شد دیگه هیشکی حرف نمیزنه:43:موفق باشی:310::310: