تجاوز و بدنبالش بارداری...
سلام
مهرتا هستم:72:
19 سالمه
8 ماه پیش با پسری آشنا شدم, حدود یک ماه دوست بودیم, یه دوستی عادی, یه بار که بیرون بودیم برام نوشیدنی گرفت و.....
نمی دونم چی شد... دو ساعت بعد تو ماشینش به هوش اومدم, از لحاظ ظاهری به هم ریخته بودم, ازش پرسیدم چی شده؟ گفت نذاشتی... خودم کارم روکردم.
متوجه حرفش نشدم, فقط خوابم می یومد و ازش خواستم من رو برسونه خونه.
وقتی ازخواب بیدار شدم متوجه موضوع شدم, تازه به خودم اومده بودم و فهمیدم اون آشغال چه بلایی سرم اوورده.:316::302:
تازه اینجا شروع داستان بود و نمی دونستم.
وقتی معترض شدم گوشی هاش رو خاموش کرد و گذاشت رفت...
کمتر از یک ماه متوجه تغییراتی شدم که شکم رو بر انگیخت...
رفتم و آزمایش دادم, باردار شده بودم و تو خودم ریختم... چون نمی تونستم حتی به نزدیکترین شخص زندگیم هم بگم.
دوباره باهاش تماس گرفتم و اون گفت برو ازم شکایت کن... اگه بچه ی من بود نگه ش می دارم, با علم به اینکه خانواده ی من نمی تونن همچین چیزی رو قبول کنن, بعد هم تهدید ها شروع شد و اینکه اگه باهاش تماس بگیرم به خانوادم می گه... بعد تهدید به اسید پاشی و ...
از این جا مونده و از اونجا رونده بودم, چند تیکه طلا داشتم... به هر کس و ناکس رو کردم و خورده خورده پول جمع کردم و بچه رو سقط کردم... 50 هزار تومان پول کم داشتم و زنگ زدم بهش اما حتی اون 50 هزار تومن رو هم بهم نداد, دوباره تهدید کرد.
درد سقط از یک طرف و فشار روحی و نداشتن همدم از طرف دیگه باعث شد به خودکشی فکر کنم...
دو بار سعی کردم اما خواهرم متوجه شد و نذاشت... از طرفی بخاطر شرایط بارداری خواهرم منصرف شدم چون ترسیدم واسه خودش و بچش اتفاقی بیفته.
الان می خوام ازدواج کنم
اون آقا رو می شناسم و قضیه م رو بهش گفتم
خیلی منطقی قبول کرد و گفت گذشته ی هر کسی مربوط به خودشه
از خانوادش می ترسم... با اینکه خودش بهم تضمین داده مشکلی بوجود نمی یاد اما از آینده م می ترسم
:72:
RE: تجاوز و بدنبالش بارداری...
سلام مهرتا خوش اومدی.
از اتفاقی که برات افتاده واقعن متاسف شدم.شما به خاستگارت همه چیزو گفتی اونم قبول کرده،حالا از چی می ترسی؟
اگر می خوای به خاطر این مسئله ازدواج کنی،صبر کن اول این بحرانو پشت سر بذار بعد ازدواج کن.
RE: تجاوز و بدنبالش بارداری...
مهرتای عزیزم واقعاً متاسف شدم.
حیف اسم مرد که روی همچین آدمای کثیفی گذاشته میشه.
حیف اسم آدم حتی.
فرهنگ عزیز درست میگه. برای چی ناراحتی و نگران؟
اگه خواستگارت قبول کرده، شاید حتی به خانوادش هم نگه.
نگران نباش. همه چی درست میشه.
ای کاش موقعیتش رو داشتی که از اون شکایت کنی.
اما حالا که نمیشه غصه نخور.
به خدا پناه ببر از شر کارایی که ممکنه ازش سر بزنه.
امیدوارم که موفق باشی و خوشبخت عزیزم:72::72:
RE: تجاوز و بدنبالش بارداری...
mehrta گرامی
به همدردی خوش آمدی
بسیار متأسف شدم از سرگذشتت . و اینم یکی دیگر از دلایلی که ما تأکید داریم که دور روابط دوستی قبل از ازدواج رو خط بکشید و اینکه غالب پسران به دنبال کام جنسی گرفتن هستند و از این دوستی ها هدفی جز این ندارند و وعده ازدواج از طرف اغلبشون دورغه ، کافیه مصمم به اونها گفته بشه جز با خواستگاری حاضر به صحبت و .... نیستید خواهید فهمید هدف اصلیشون چیست .
دوست عزیز
آیا این آقا رسماً به خواستگاری شما آمده ؟ یا با شخص شما آشنا شده و از ازدواج حرف زده ؟
اگر خانواده هیچ خبری ندارند و با ایشون شخصاً آشنا شده و رابطه برقرار کرده ای که باید بگم هر چه زودتر قطع ارتباط کن و مطمئن باش این هم یک دامه . و ممکنه این شخص با توجه به اتفاقی که برای شما افتاده شما را مستعد رابطه جنسی بداند و وعده ازدواج فقط حرف باشد .
مراقب باش که باز هم سادگی نکنی .
شما به خاطر این شرایط ممکنه فکر کنی دیگه همه چیز را باخته ای و با این دید به هر شرایطی تن بدهی و گول هر فریبی رو بخوری .
حتماً نزد یک مشاور خانم مطمئن به طور حضوری رفته و از نظر روحی و شخصیتی خود را بازسازی کن . این مهمترین کاریه که باید در درجه اول انجام دهی .
از هر گونه ارتباط با جنس متفاوت بپرهیز و موضوعی که برایت پیش آمده را با کسی جز فردی که رسماً به خواستگاری شما می آید ( از طریق خانواده ) در میان مگذار . چه بسا کسانی از این وضعیت شما بخواهند سوء استفاده کنند .
باز هم تأکید می کنم که سادگی نکنید و با هیچ پسری رابطه برقرار نکنید .
برایت دعا می کنم که آرامش به دست بیاوری و هوشیار شوی که دیگر در این دامها نیافتی
.
RE: تجاوز و بدنبالش بارداری...
توروخدا کمکم کنید... نمی دونم چیکار کنم... اون پسره دو نفر رو فرستاده اذیتم کنند, دو روزه که می یاد دم خونمون, بهم اس ام اس می فرسته, هر روز زنگ می زنه خونمون, اس ام اس می ده که باید با من صیغه کنی یا یکی رو برام پیدا کنی, می گه تو کل محل آبروت رو می برم, مادرم و خواهرم شک کردن بهم, امروز همش گریه می کردم خواهرم تعجب کرده بود, واقعا دارم روانی می شم, فردا می خوام برم شکایت کنم... اگه به مادرم بگه سکته می کنه, ناراحتی قلبی داره, خدایااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا اااا.
اینجا هم که این چند روز از شانس من...................
توروخدا تورو خدا زود جواب بدید, خدایا نمی دونم چیکار کنم, می یاد دم خونمون ساعتها وای می سته, شمارش رو می نویسه رو ماشینمون... از خونه برم بیرون امکان نداره تو خیابون نبینمشون, یه دفعه یکی اسمم رو صدا می زنه و می گه اینور رو نگاه کن.
تورو قرآن زود جواب بدید آبروم داره می ره, چیکار کنم؟
توروخدا کمکم کنید... نمی دونم چیکار کنم... اون پسره دو نفر رو فرستاده اذیتم کنند, دو روزه که می یاد دم خونمون, بهم اس ام اس می فرسته, هر روز زنگ می زنه خونمون, اس ام اس می ده که باید با من صیغه کنی یا یکی رو برام پیدا کنی, می گه تو کل محل آبروت رو می برم, مادرم و خواهرم شک کردن بهم, امروز همش گریه می کردم خواهرم تعجب کرده بود, واقعا دارم روانی می شم, فردا می خوام برم شکایت کنم... اگه به مادرم بگه سکته می کنه, ناراحتی قلبی داره, خدایااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا اااا.
RE: تورو قرآن زود جواب بدید آبروم داره می ره, چیکار کنم؟
سلام عزیزم
به خودت مسلط باش و از روی ترس و نگرانی کاری انجام نده. تحت هیچ شرایطی با اون آقا تماسی نداشته باش. به تلفنهاش جواب نده و در معرض دیدش نباش.
حقیقتش من نمی دونم دقیقا چی کار کنی بهتره. ولی اگه بتونی به یکی از اعضای خانواده ات که معقول تر از بقیه است و می تونه خشمش رو کنترل کنه، بگو و ازش کمک بخواه.
با این حال صبر کن تا کارشناسان بیان و راهنماییت کنن. ولی تحت هیچ شرایطی با اون آقا صحبتی نداشته باش.
با یه وکیل خوب هم در مشورت کنی، بد نیست.
RE: تورو قرآن زود جواب بدید آبروم داره می ره, چیکار کنم؟
عزیزم
سعی کن ارامشتو حفظ کنی. اگر اون اقا متوجه بشه که شما از تهدیدهاش میترسی حتما روی تهدیدهاش پافشاری می کنه. پس سعی کن ترسی از خودت نشون ندی و به اس ام اس هاش پاسخ ندی. اگر اون بخواد ابرو ریزی کنه پای خودش بیشتر گیره که به شما تجاوز کرده. اگر بتونی یه حوری به 110 خبر بدی که بیان و به عنوان مزاحم محل جمعش کنن خیلی بهتره. ولی باز مطمئن نیستم بهتره یکمی بیشتر صبر کنی و هیچ جوابی در حال حاضر بهش ندی.
هر وقت هم خواستی از خونه بری بیرون حتما با یک نفر از اعضای خانوادت اینکارو بکن. اصلا صلاح نیست تنها بیرون بری.
راستی اگر بتونی به یکی از اعضای خانواده اطلاع بدی از همه بهتره چون دیگه نمی تونه هیچ جوری تهدیدت کنه و همچنین از پشتوانه ای قوی هم بر خوردار هستی. امیدوارم این اقا خودش با بی محلی های شما خسته بشه و بره.
RE: تورو قرآن زود جواب بدید آبروم داره می ره, چیکار کنم؟
اون خودش نیست, دو تا از دوستاشه که یکی شون همش آمار من رو داره, بیرون می رم یا هر جا, گفته فردا حالیت می کنم... کل محل که فهمیدن اونوقت می فهمی باید به حرفم گوش بدی, زنگ می زنه با مادرم صحبت می کنه, می گه فلانی قرار بود بیاد پیش مهرتا, بعد اس ام اس می ده زنگ زدم خونتون, شکایت کنم ازش؟ هیچکی منطقی نیست اگه بودن همون اول می گفتم, بدبخت می شم اگه بگه.............
RE: تجاوز و بدنبالش بارداری...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mehrta
توروخدا کمکم کنید... نمی دونم چیکار کنم... اون پسره دو نفر رو فرستاده اذیتم کنند, دو روزه که می یاد دم خونمون, بهم اس ام اس می فرسته, هر روز زنگ می زنه خونمون, اس ام اس می ده که باید با من صیغه کنی یا یکی رو برام پیدا کنی, می گه تو کل محل آبروت رو می برم, مادرم و خواهرم شک کردن بهم, امروز همش گریه می کردم خواهرم تعجب کرده بود, واقعا دارم روانی می شم, فردا می خوام برم شکایت کنم... اگه به مادرم بگه سکته می کنه, ناراحتی قلبی داره, خدایااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا اااا.
اینجا هم که این چند روز از شانس من...................
توروخدا تورو خدا زود جواب بدید, خدایا نمی دونم چیکار کنم, می یاد دم خونمون ساعتها وای می سته, شمارش رو می نویسه رو ماشینمون... از خونه برم بیرون امکان نداره تو خیابون نبینمشون, یه دفعه یکی اسمم رو صدا می زنه و می گه اینور رو نگاه کن.
به نظر من بهتره برید و یه شکایت در مورد مزاحمت های ایشون تنظیم کنید
اصلا خوب نیست که بخواهی با ایشون همکاری کنید یا به خواسته های اون تن در بدید
یه تصمیم قاطع بگیر و برو شکایت کن