همسرم نمی خواهد مسثولیت زندگی را قبول کند

با سلام راستش من دو ساله که عقد کردم اما شش ماه است که همسرم بیکار شده برای همین شروع زندگیمون به تاخیر افتاده راستش مشکلم اینه که همسرم خیلی آدم متکیه امروز رسما به من گفت من دلم میخواد تو مسئولیت زندگی رو به عهده بگیری و گفت که هنوز تو افکار دوران مجردی به سر میبره راستش امروز با شنیدن این حرفها خیلی ازش ناامید شدم راستش من الان در حال تحصیل تو یه رشته دارای تعهد استخدام هستم و به زودی سر کار میرم با این اوضاعی که میبینم احتمالا شوهرم میخواد بار زندگی آینده رو رو دوش من بندازه و من این رو دوست ندارم راستش گاهی به این نتیجه میرسم که فقط به خاطر کار با من ازدواج کرده چون پدرم از لحاظ شغلی و تحصیلی تو زمینه خوبی است راستش رشته تحصیلی و کاری پدرم و شوهرم یکی است ولی از زمانی که بیکار شده و دیده که پدرم براش کاری نکرده دائما به من سر کوغت میزنه و میگه من به امید کار با تو ازدواج کردم از طرف دیگه هم ادعا میکنه که خیلی منو دوست داره چون یه بار که حرف طلاق رو وسط کشیدم خیلی عصبانی شد و گفت بدون من نمیتونه زندگی کنه راستش نمیدونم که این بحرانی که تو زندگیم پیش اومده چطوری مدیریت کنم و با همسرم طوری رفتار کنم که متکی بار نیاد

ghalam63 عزیز

به تلار همدردی خوش آمدی

شما به هیچ وجه وظایفی که به عهده مرد زندگی هست را نپذیرید . و از ایشان بخواهید خود کار پیدا کرده و زندگی را تأمین کند ، البته در بیان و خواست این مهم ، لحن و نوع بیان شما باید به گونه ای باشد که به وی عزت نفس و اعتماد به نفس دهید و تحقیر نشود .

قاطع باشید و در عین قاطعیت ، در کمال ادب و احترام بگویید که شما به همسری افتخار می کنید که روی پای خودش بایستد و تکیه گاهی برای شما باشد و از کسی جز توان و قابلیتهای خودش انتظار نداشته باشد .

و اصلاً به وی چنین نشان ندهید که حتماً سر کار خواهید رفت .

همچنین در خصوص اطمینان از مسئولیت پذیری وی مشاوره حضوری بروید .


موفق باشید .

سلام عزیزم
تحصیلات همسرتون چیه؟ چند سالشونه؟ وضعیت مالی خانوادشون نسبت به شما؟ اگه براشون کار پیدا بشه از مسولیت شانه خالی میکنن؟
اجازه ندید به امید کار کردن شما باشند وظیفه شما نیست پس فردا اگه بچه دار شدید مشکلات بیشتر میشه باید از الان به فکر آینده زندگیتون باشید:305: