لطفا راهنمايي بفرماييد

با سلام
پسر خواهرم به تازگي با دختري عقد کرده ،پسر خواهرم دانشجو 20 ساله و عروس هم 18 ساله هستند .خانواده عروس تمامي شرايط تحصيلي و کاري ايشان رو مي دونستن و درواقع بر خلاف نظر موافق خواهرم با اصرار فراوان خانواده عروس و دخترشون بالاخره اينها عقد کردند .خواهرم تمامي شرايط پسرش رو (دانشجو بودن ، کار نداشتن ،سربازي ) رو کامل توضيح داده بودند و خانواده دختر و خود عروس همه شرايط رو پذيرفته بودند و قبول کرده بودند 4 سال نياز هست تا بتوانند به طور مستقل بتوانند زندگيشان را شروع کنند .ولي حالا بعد از چندين ماه متاسفانه عروس زير تعهدش زده و مي گه بايد زندگيمون رو شروع کنيم و هر چند وقت يکبار با بهانه اي مختلف با همسرش قهر مي کنه و ناراحتي ايجاد ميکنه و متاسفانه خانوادش هم از برخوردش حمايت مي کنند و توقعات مالي بالايي از همسرش که هنوز کار مشخصي ندارد را خواهان هست.خانواده خواهرم تا حد امکان براي عروسشان هزينه مي کنند و( به مناسبت هاي مختلف براش هدايا مختلف تهيه مي کنند و درواقع لباس و کيف و کفش ،... موارد ديگر مانند همه عروس هايي که در دوران عقد هستند خودشان براي عروسشان تهيه مي کنند) ولي متاسفانه عروس روي حرف خودش پافشاري مي کند و باعث ناراحتي واضطراب خانواده خواهرم شده است که اين ناسازگاري ها ادامه پيدا کند و با وجود صبوري و رعايت احترام و صحبت کردن و راهنمايي از طرف خانواده خواهرم متاسفانه عروس خانم بي احترامي و قهر هاي مداوم مي کند و حتي گاهي حرف از طلاق مي زند.
لطفا راهنمايي بفرماييد خواهرم خيلي نگران هست.
ممنون

سلام خانم محترم
به همدردی خوش امدید
انتظار صبر 4 ساله از دختر برای تشکیل زندگی مشترک انتظار بیجایی هست
در این میان هر دو خانواده اشتباه کرده اند
تن دادن خانواده پسر به درخواست اشتباه ازدواج زود هنگام پسرشان در حالیکه که شرایط ازدواج رو دارا نیست
تن دادن خانواده دختر به درخواست اشتباه دخترشان که خواهان ازدواج در شرایطی که پسر هنوز مشکلات فراوانی داره ...

مشکلات مالی ، سربازی و... از جمله مشکلاتی هستند که باید قبل از تصمیم به عقد و ازدواج حل شوند

بهترین کار این هست اقا پسر با تلاش زیاد ، همزمان با درس کار کنه و بتونه از این مرحله سخت بگذره... خانواده ها هم میتونن تا حد امکان کمک کنند ، در هر حال انتخاب خودش بوده و باید مسئولیت این تصمیم رو قبول کنه
طلاق راه حل اخر هست
شما باید به دختر و پسر صحبت کنید و به انها یاد اوری کنید ازدواج یک مسئولیت هست که نباید از زیر ان شانه خالی کنند
انشالله مشکلات به مرور زمان حل بشن

تشکر

ممنون عزيزم .
بله ما هم واقعا موافق اين ازدواج نبودم و در واقع شايد حدود يک سال اصرار خانواده عروس و حتي پا پيش گذاشتن مادر عروس و خواهرش اين مورد جدي در نظر گرفته شد چون خواهرم و عروسش همسايه هستند و هروز همديگر رو مي ديدند و خواهرم از عواقب نپذيرفتنش براي پسرش نگران بود و پسرش هم دل بسته بود .ولي پيشنهاد 4 سال انتظار از طرف خود خانواده عروس و خود عروس بوده و مي گفتن اگر شما جلو نيايد دخترمون مريض ميشه و ...
و داماد هم با توجه به اينکه دانشجو سال دوم هست با اين حال با توجه به خواسته خانواده همسرش و خانومش ، خانواده خواهرم يک ماشين براش تهيه کردند و در آژانس داره کار مي کنه ولي همسرش بهانه هاي مختلف مي گيره .به عنوان مثال اگر باهم تا ساعت 2 شب بيرون باشند اگر خواهرم از روي نگراني تماس باهاشون بگيره ، خانومش ناراحت مي شه و مي گه چرا مامانت باهات تماس ميگيره ، هر دفعه به خاطر اين موضوع طوري برخورد و قهر و ناراحتي کرده (با توجه به اينکه خواهرم توضيح داده که من از روي نگراني وحس مادري تماس ميگيرم ولي ناراحت ميشه )که خواهرم موقعي که براي چند روز رفته بودند شمال سعي کرده به احترام عروسش اصلا تماس نگيره تا ناراحتي بينشون ايجاد نشه ، و اصلا تحمل محبت خواهرم به پسرش رو نداره و به خاطر اين موضوع چندين بار قهر کرده و با پا پيش گذاشتن خواهرم برگشته ولي الان مجددا قهر کرده و موضوع هم از اين قرار بوده که پسر خواهرم مريض شده بوده و خواهرم جلوي عروسش دستش رو گذاشته روي پيشوني پسرش ببينه تب داره يا نه ، بعد که از اتاق بيرون اومده عروسش شروع کرده به بحث و جدل که چرا مامانت بهت محبت ميکنه وقتي من هستم و بعد با هم بحث کردن و با قهر رفته و حالا چند روز نيامده خونه خواهرم و خواهرم هم دوباره رفته پيشش باهاش صحبت کرده ، گفته ميشه دخالت نکني!!!
البته اين مورد را بگم داماد پسر خواهر همسرم هستن و ايشون اينقدر خانم محترم و فهيده اي هستن براي من مثل خواهر هستند .اصلا نمي خوام بي جهت تعريف کنم ولي خواهر همسرم اينقدر رعايت مي کنه و به عروسش محبت مي کنه که ناراحتي پيش نياد ولي متاسفانه عروس ناسازگاري مي کنه و بهانه ميگيره.

در مورد بخش اول صحبت هاتون نمی تونم نظری بدم چون بنظرم جانبدارانه صحبت کردید
اینکه خانواده دختر اینقدر ارزش دخترشان را پایین بیاورند کمی دور از انتظار هست...

با این حال من فکر می کنم شما بدنبال مقصر می گردید! تقصیر و اشتباه هر چه بوده تمام شده و کاری بوده که انجام شده .... پس باید بدنبال راه حل باشید

متاسفانه ان دختری که عروس شما هست تحت تاثیر احساسات و شاید نظرات غیر اصولی دیگران به زندگی خودش اسیب می زنه

مادر پسر هم باید از تماس های غیر ضروری به پسر خودداری کنه و به پسرش شخصیت و استقلال قائل باشه

بهترین کار شرکت ان دختر و پسر در جلسات مشاور خانواده و بدست اوردن مهارت های زندگی مشترک هست
البته بهتر هست اگر شما میخواهید این پیشنهاد شرکت در جلسات مشاوره ای را بدهید به مادر پسر بگویید تا او به پسرش بگوید و شما مستقیما به دختر خانم نگید

آن اقا پسر هم باید بجای کار کردن در اژانس سعی کنه در رشته ای که تحصیل می کنه مهارت کار کردن کسب کنه که بسیار بهتر خواهد بود برای اینده شغلی او

سلام بیتای عزیز:72:

اول بابت پیام بازرگانی که گذاشتم عذر می خوام... می خواستم برای شخص دیگه ای پست بذارم که اشتباها تو تاپیک شما فرستادم و هرکاری کردم پاک نشد و در نتیجه ویرایشش کردم.


در مورد مسئله ای که وجود داره باید عرض کنم که نمی شه یک طرف رو مقصر دونست...
اول می خوام بپرسم که آیا دختر و پسر با هم دوست بودند قبل ازدواج یا خیر؟

من فکر می کنم بخاطر اینکه سن دختر کم هست نمی شه ازش توقع زیادی داشت و احتمالا با صحبت کردن می شه قضیه روحل کرد... تا وقتی خدا بهمون زبون داده چرا باید اشتباه رو با یه اشتباه بزرگتر جبران کنیم>؟

دختر چون همسرش رو دوست داره حسودی می کنه... کارش رو تائید نمی کنم اما این رو بذارید پای سن و سالش و بی مهارت بودنش... از طرفی ما فقط می شنویم و نمی دونیم دقیقا بین دو شخص چه اتفاقی افتاده و نمی تونیم یک طرفه قضاوت کنیم... شما فقط از خواهر یا خواهرشوهرتون شنیدید و کسی نمی یاد بگه من فلان کار رو کردم که ایشون در مقابل این حرکت رو انجام دادند... حتما یه اتفاقی افتاده در این بین
شاید اگه اون آقا پسر و یا حتی دختر خانم اینجا پست می زدند خیلی راحت تر می شد متوجه شد که اشکال کار کجاست
به نظر من بهترین کار در این شرایط اینه که قول هایی رو که اول ازدواج داده رو به دختر یادآوری کنید البته توسط فردی که می دونید دختر بهش جبهه نداره, با خانواده ی دختر هم صحبت کنید... شاید دختر می خواد به همسرش فشار بیاره که اون بی خیال نباشه... شاید دیدیه بی خیاله این کار رو کرده... شید خسته شده, خب خیلی سخته واقعا تو این شرایط و با اوضاعی که تو ایران هست خانواده ها خودشون هم موافق باشن بقیه تحت فشار قرار می دن و باید خودتون رو جای اونها هم بذارید.

فکرمی کنم اگه صحبت کنید خیلی بهتر باشه

موفق باشید:72: 

سلام
ممنونم عزيزم از پاسختون

نقل قول:

---

در مورد بخش اول صحبت هاتون نمی تونم نظری بدم چون بنظرم جانبدارانه صحبت کردید
اینکه خانواده دختر اینقدر ارزش دخترشان را پایین بیاورند کمی دور از انتظار هست...

---

بله من به شما اين حق رو مي دم که اين موضوع براي شما دور از انتظار باشد ولي متاسفانه اينطور بوده چون من در جريان بودم و خانواده داماد دوست داشتند بعد از مشخص شدن شرايط کاري و تحصيلي پسرشان اقدام کنند، ابتدا بين دختر و پسر يک دوستي برقرار شده البته خانواده ها در جريان بودند بعد که از لحاظ عاطفي درگير شدند دختر در واقع خانواده خودش را اجبار کرده بود که بيايند و بگويند که اين دوستي بايد رسمي شود .
من دنبال مقصر نمي گردم و مي دانم که خانواده خواهرم هم مقصر بودند که تحت تاثير احساسات پسرشان و آن دختر قرار گرفتند و با توجه به سن کم پسرشان و شرايطش نبايد راضي مي شدند .حتي شايد اين دختر امادگي شروع زندگي را در اين سن داشته باشد ولي مطمئنا اين پسر نمي تواند برايش يک همسر کامل باشد حداقل آنطور که اون انتظار داره . به هر حال اين اشتباه اتفاق افتاده و ما دنبال راهکار براي ادامه اين زندگي جديد هستيم .اين که فرموده بوديد کلاس مهارت هاي زندگي ، مي خواستم بدونم از کجا مي تونيم اين کلاسها را پيگيري کنيم .

شما می تونید با شماره ی 148 مرکز مشاوره ی بهزیستی شهر خودتون تماس بگیرید؛ مشاوره ی تلفنی بگیرید و در صورت نیاز آدرس مرکز رو برای مشاوره ی حضوری و کلاس های مهارت های زندگی جویا بشید!:72:

bbitta گرامی

به تالار همددردی خوش آمدی

لطفاً برای تاپیکت عنوان مناسبی انتخاب کرده در پست بعدی ارسال فرمایید تا جایگزین عنوان کنونی کنیم .


با تشکر

در پست شماره 7 راه خوبی برای استفاده از نظرات کارشناسی مطرح شد
ضمنا شما می تونید یک سرچ سریع در گوگل کنید و ادرس چند مشاور را از اینترنت پیدا کنید که در شهر خودتان هست
اگر اهل کتاب خواندن باشند کتاب های خیلی خوبی در این زمینه وجود داره که می توانند مطالعه کنند و ...

متشکرم از راهنماييتون
مشکل در زمان عقد