-
خواهر بزرگتر
من دختری هستم که یه خواهر بزرگتر دارم و به دلیل اختلاف سنی کم بین ما حس رقابت خیلی زیاده . موقعیت من برای ازدواج بهتره و مورد های بیشتری برای من پیش می یاد اما همون اول خواهرم برام خط و نشون کشیده که نمی زاره زودتر از اون ازدواج کنم اگه این کار رو بکنم تا آخر عمر با من و کسانی که با من هستن قهر می شه و عروسیه من هم نمیاد و با شناختی که ازش دارم مطمئنم دچار ضربه شدید روحی هم میشه . سر یه خواستگار همه راضی بودن چون موقعیتش خیلی خوب بود اما بخاطر اون مجبور شدم جواب منفی بدم حالا دیگه دوست ندارم کسی خواستگاریم بیاد چون خیلی عذابم می ده بدون هیچ دلیل قانع کننده ای ردش کنم
بنظر شما راه حل منطقی چی هست که من باید انجام بدم
:325:
-
RE: خواهر بزرگتر
منطقي تصميم بگير نبايد آيندتو بخاطر خودخواهي خواهرت خراب كني
اگه موقعيت خوبي بود ازدواج كن به تهديدهاي خواهرت اهميت نده:305:
-
RE: خواهر بزرگتر
خیلی سخته که بخوام جلوش وایستم چون نیاز به یه حامی دارم تا در تمام مراحل خواستگاری و نامزدی همراهم باشه و من همیشه روی اون که تجربیات زیادی داشت حساب می کردم اینطوری احساس می کنم پشتم خالی شده و باید تنهایی با همه این چیزا رو به رو بشم
-
RE: خواهر بزرگتر
دختر خوب چند سالته؟
خواهرت چند سالشه؟
پدر و مادرت نظرشون چیه؟
آیا تو خانوادتون شبیه این ماجرا اتفاق افتاده؟
خواهرت چرا ازدواج نمی کنه؟
بیشتر توضیح بده تا دوستان بهتر بتونن راهنماییت کنن گلم.
-
RE: خواهر بزرگتر
من 20 سالمه و خواهرم 24 سالشه پدر و مادرم و همه مشکلی با این موضوع ندارند که من زودتر ازدواج کنم حتی برادرم سر این موضوع با من حسابی صحبت کرد که اگه مشکلی هست بهش بگم اما من واقعیت رو بهش نگفتم و گفتم من دوست ندارم ازدواج کنم البته تو این چند مدت خواهرم یکم نرمتر شده و گفته دیگه باهات کاری ندارم و هر کاری که دوست داری انجام بده اما من به تنهایی نمی تونم کاری از پیش ببرم و نیاز به حمایتش دارم
-
RE: خواهر بزرگتر
چرا خواهرتون ازدواج نمي كنه؟شرايطش چه جوريه
ايا صحبتي از ازدواج ايشون هست؟امكانش هست به زودي ازدواج كنن
من نميتونم نظر قطعي بدم ولي نظر خودما ميگم
از نظر من چون سنتون زياد نيست بهتره يه كمي ديگه به خاطر خواهرتون صبر كنين
در مورد اين كه گفتين مجبور شديد يه خواستگار خوب را رد كنين هم عرض كنم خوب به پدر و مادرتون اميگفتيد كه به اون خواستگارا بگن كه با اين ازدواج موافق هستيد ولي به خاطر شرايط خواهر بزرگترتون نميتونيد قبل از ايشون ازدواج كنين و بايد كمي ديگه صبر كنين تا اول ايشون ازدواج كنن
اگه امكان اين جور صحبت كردن براتون بود اگه خواستگارتون شما را ميخواست و از اونطرف امكان صبر كردن براش وجود داشت شما هم اين فرصت را از دست نمي داديد و از اون طرف دل خواهرتون را به دست مي اورديد
در ضمن حتي اگه ممكنه خواهرتون به اين زودي ها ازدواج نكنه شما ميتونين يه كم با سياست تر عمل كنين
مثلا اگه امكانش باشه وقتي خواستگار براتون اومد و ردش كردين به خواهرتون بگين كه من قبل از تو ازدواج نمي كنم اصلا و هر چي هم ميخواد خواستگار بياد تو بزرگتر از مني و من حتما احترام تو را حفظ ميكنم و از اين حرفا
احتمالا اينجوري خواهر شما كم كم نرم ميشه و خودش مياد و به شما پيشنهاد ميده كه نه اشكالي نداره و تو ازدواج كن ! و انشا الله مشكل شما هم حل ميشه
-
RE: خواهر بزرگتر
خواهر یه مشکلی داره که تحت درمانه و تا چند سال آینده نمی تونه ازدواج کنه
بنظر شما اگه یه خواستگار مناسب اومد با توجه به چیزایی که گفتم بهترین جوابی که باید بهش بدم چیه ؟
بازم بگم قصد ازدواج ندارم یا باید صبر کنی تا خواهر بزرگترم ازدواج کنه یا بدون در نظر گرفتن خواهرم بله رو بهش بگم و تنهایی با همه مسائل رو به رو بشم
-
RE: خواهر بزرگتر
از بزرگترها که باهوش ومنطقی باشند و خواهرتون قبولشون داره کمک بگیرید فرصت رو از دست ندهید