سلام دوستان خوب
من واقعا دچار تردید شدم، اگر کسی بتونه کمکم کنه واقعا ممنون میشم و دعاش می کنم.
من دختری 26 ساله هستم، جدیدا با شخصی برای ازدواج آشنا شدم، ایشون خانواده و تحصیلات و وضعیت مالی مناسبی دارند و با توجه به یک جلسه دیدارمون و چند بار صحبت کردن تلفنی و صحبت آشنایان به نطر میرسه اخلاق بسیار آرامی دارند، این برام ویژگی مثبتی هست اما دیگه زیاد آرام هم دوست ندارم مثلا فک میکنم هیچ وقت نتونه عصبانی بشه و من اینجوری دوس ندارم.
من دوس دارم همسر آیندم بتونه تو جامعه در جایی که لازم باشه ، جدی باشه و عصبانی بشه و جذبه داشته باشه و اصطلاحا یک مرد باشه ولی ایشون مشخصه که اصلا نمیتونن خشن رفتار کنند و کلا آرام و خندان هستند و خیلی آروم آروم و با تن صدای پایین حرف میزنن برخلاف من که رسا و محکم صحبت می کنم. به جاش خیلی هم جدی میشم.
مورد دوم و مهمتر برام ظاهر ایشون هست، ایشون ظاهر بدی ندارن، قدشون هم از من بلندتره منتها لاغر هستند و باز مهمتر از اون ایشون قیافش خیلی شبیه بچه هاست و اصطلاحا baby face هستند با وجود اینکه 2 سال هم از من بزرگتر هستند.
خواهرم میگه لاغریش قابل حله، خودم هم قبول دارم. اما قیافش که شبیه بچه هاست رو نمیدونم چکارکنم. اولین حسم بعد از دیدن ایشون این بود: گفتم وای چقدددد کوچولو وووووو!!!!!!!!در صورتی که من دوس دارم اولین بار که همسر آیندم رو دیدم بگم: چقدر ابهت داره و با شخصیت هست.
و ازشون بدم نیومد، دقیقا حس اینکه انگار یک پسر کوچولو و یا داداش کوچکترم هست باهاش رفتار کردم. و ایشون 10 دقیقه بعد از دیدن من سریعارضایت خودشون رو اعلام کردند!!!!
دو تا فکر به ذهنم میرسه:
یکی اینکه باهاش بیشترآشنا شم و اگر شد ازدواج کنم اینجور ی همیشه یک زندگی آرام با کسی که جز من هیچ کسی به چشمش نمیاد و کلا به نظرات و علایقم خیلی احترام میزاره و یک جورایی زندگیم کلا دست خودم میشه، خواهم داشت.
دوم اینکه چون به اندازه ی کافی مرد نیست و من دوس ندارم شوهرم چشمش به دهن من باشه ببینه من چی میگم و میخوام خودش هم گاهی از خودش جذبه نشون بده وکلا حرف و نظر داشته باشه بزنه و کلا به این دلایل ردش کنم.
یک مساله دیگه هم دارم: من تا به حال خواستگارهای زیادی رو رد کردم و تا به الان فقط 3 تا خواستگار پروپاقرص و سمجم رو به خاطر baby face بودن سریعا جواب رد دادم بهشون، وکلا تو خانوادمون دیگه روم نمیشه خواستگار رد کنم و دوس دارم زودتر ازدواج کنم و این قصه ها تموم بشه .
آیا ظاهرشون تو جلسه های بعد برام بهتر میشه یا همین نگاه اول همیشه پایدار هست؟
چه کنم؟
از همه درخواست کمک دارم واقعا آشفته و خسته ام.