دخالت های بی مورد خانواده همسر

سلام دوستان گلم

ثمین هستم نزدیک به دوماه میشه که عقد کردم همسرم هم از نزدیکان فامیل هستش
راستش می خواستم بگم واقعا خیلی جالبه تاوقتی که رابطه در حد فامیلی هستش آدمها یه سری خصوصیات رودارن وقتی باهاشون وصلت می کنی به یکباره عوض میشن ...البته قبول دارم که تا حدی شرایط فرق خواهد کرد و شما دیگه به عنوان عروس خانواده هستی ویه سری تغییرات تا حدی طبیعی هستش... اما مشکل من اینجاست که خواهر شوهرم از الان داره برام خط ونشون می کشه مثلا حرفهای کنایه دار .. از روز اول هم حتی تو مراسم خرید هم زیاد دخالت می کرد چند روز پیش یه حرفی زد که کاملا منو آشفته کرد که مادرش هم حرفی بهش نزداگه مادرش برخورد مناسبس باهاش داشت تا این حد رنجیده خاطر نمی شدم اخلاق من هم جوریه که کاملا ناراحتی از چهرم مشخص می شه همشون متوجه شدن که ناراحتم همسرم هم که فهمیده بود شب موقع برگشتن تا حالا هرچی ازش ناراحت شده بودم رو گفتم واقعیت اینه که ایشون به خانوادش کاملا احترام میذاره و به نظر من هم کاملا منطقی ودرسته اما انتظار دارم که شخصیت من هم بین اونها کاملا حفظ بشه.. حرفم اینه اگه مشکلی یا ناراحتی با خانوادش داشتم چه جوری به همسرم بگم که چون نمی تون تو خودم نگه دارم.واینکه امروز مامانم می خواست راجب این دخالتها با همسرم صحبت کنه به نظرتون کار درستی؟راستش قراره وقتی ازدواج کردیم تو یکی از واحد های اونها باشیم از الان نگرانم وتاحدی مطمئنم که این دخالتها ادامه خواهد داشت ونمی خوام بین من وهمسرم ناراحتی وخدای ناکرده بی محبتی اتفاق بیفته ..

ممنون میشم راهنمائیم کنین

سلام
چندسالته ثمین جان؟ همسرت ؟
کی میرین زیر یه سقف به سلامتی؟
خواهرشوهرت چندسالشه؟

به مامان بگو دست نگه دارن، بهتره فعلاً چیزی نگن تا دوستان بیان و راهنمایی کنن.

سلام عزیز دلم

من وهمسرم هم سنیم 30ساله من از ایشون 6 ماه بزرگترم (البته ایشون هیج مشکلی از بابت نداشتن)
یه سال دیگه
خواهر شوهرم 32 سالشه

راستش مامانم خیلی ناراحته می دونم که حتما امروز قضیه رو کاملا باز می کنه ومیگه راستیتش مامان کاملا منطقیه البته حق هم داره من هم نمی تونم مثل مادرم که تجربه زیادی داره صحبت کنم بهتر می دونم ایشون این کار وبکنن ..

خواهرم،‌
صحبت كردن مادر شما با همسرتون كار درستي نيست!
انتظار داريد چي كار كنه ؟ بره بگه مامان اين اخلاق شما بده و نبايد و بايد! يا مي خواي گيرش بندازي و بين مادرش و مادرت.. فردا نتونست مي دوني جي مي شه؟؟ حرف مادرت زمين بمونه مادرت همين اول كاري از دست شوهرت ناراحت مي شه! پس فعلا به مادرت بگو چيزي نگه! هر چند هم منطقي... و اين رو بپذير كه همسر تو فقط و فقط يكي از بچه هاي اون خانواده است نه سرپرستشون!!
اين مشكل شما راهكار داره و فقط توسط شما و همسرت حل خواهد شد...
موفق باشي

سلام ثمین جان. اصلا و هرگز مشکلات شخصی و خانوادگی را به خانواده خودت نگو و همواره خودت به کمک همسرت باید انها را حل کنی. مطرح کردن مشکل به خانواده خودت تنها مشکلات را بزرگتر و وسیعتر میکند که در نهایت منجر به بدبینی نسبت به همسرت و اختلاف در زندگیتان میشود. همواره از ابتدا محکم در مقابل رفتارهای نادرست ناراحتی خود را با شخص خاطی مطرح کن و به او بگو که از رفتارش ناراحت میشوی و اگر به خواهر شوهرت نتوانستی بگویی به مادر همسرت بگو ولی طوری رفتار کن که بدانند انها برای تو مهم هستند و دوستشان داری و همواره دوست داری رابطه تان تا همیشه خوب و محترمانه بماند.
ضمنا زندگی در جوار خانواده همسر مشکلات زیادی را ممکن است به همراه داشته باشد پس از ابتدا و قبل ازدواج انها را نسبت به ویژگیها و خلق و خویت اشنا کن. حمایت همسرت هم میتواند کمک به اعتماد به نفس تو و کاهش مشکلات بکند.

به نظرن به هیچ عنوان خانواده اتو درگیر نکن که به جز دلخوری هیچ نتیجه ای نداره(این تجربه ی شخصیمه).
در ضمن اوایل ازدواج و سر خرید معمولا این حرف و حدیث ها پیش میاد چندان حساس نباش.
سعی کن با همسرت در مورد حساسیت هات و این که دوست داری حریم شخصیت به چه شکلی باشه صحبت کنی.در نوع رابطه ی همسرتم با خانواده اش دقت کن مخصوصا اگه عروس دیگه ای توی خانواده دارن.
تجربه ی شخصی من اینه که سعی کن کمترین حساسیت رو نسبت به مادر شوهر و خواهر شوهرت داشته باشی/
و اگه برات امکان داره حتما با اونها توی یک مجتمع زندگی نکن که خیلی تنش زاست