سلام دوستان دوباره اومدم سرتونو درد بیارم ;) بااینکه ممکنه بگید موضوع تکراریه اما سرزنشم نکنید ی هفتس که همه تاپیکها رو خوندم ولی همچنان به همراهیتون نیاز دارم.
از قبل بگم رابطم با خواستگار قبلیم کاملا قطع شد، با اینکه احساسات درگیر شده بود اما چون کنترل شدیدی روی احساساتم دارم خیلی زود رها شدم.:227: تواین مدت 10 روز 3تا خواستگار دیگه داشتم، که 2تاشون رد شد، با یکیشون قرار گذاشتم که همون لحظه اول از اینکه اجازه دادم بیاد جلو شدیدا پشیمون شدم چون اصلا از لحاظ چهره نپسندیدم و طول اون جلسه تصمیم گرفتم فقط به منظور ادب جلسه رو تحمل کنم. کلا در طول جلسه ساکت بودم، ایشون از عقاید، هدفها وبرنامه ها زندگیشون گفت و من از این شباهت عقیده کاملا تعجت کردم(چون من عقاید خاصی دارم که حتی صمیمیترین دوستم هم نمیتونه بفهمه چی میگم). حالا من موندم با ظاهرشون چه کنم، نمیخام مدتی بگذره وببینم نمیتونم با ظاهرش کنار بیام و دوباره ی تراژدی دیگه. نمیدونم با این حسی که درباره ظاهرش دارم گذاشتن قرار مجدد درسته یا نه؟ از طرفی میترسم عقاید خاصم و علاقم به ادامه تحصیل باعث شه بعضی نکات رو در ازدواج نادیده بگیرم و به یک ازدواج کمتر از لیاقتم تن بدم. بهتره درباره ظاهر خودم بیشتر بگم که شاید بهتر راهنماییم کنید(جدا نمیخام از خودم تعریف کنم فقط برااطلاعات بیشتر برای راهنمایی بهتر میگم، لطفا حمل بر بی ادبی و غرور نزارین). قدم نستبا بلنده و وزنم متناسب، از لحاظ ظاهر خیلی ها بهم گفتن که از جذابترین و زیباترین افرادی هستم که دیدن احتمالا دروغ گفتن که من به دلیل اعتماد به نفس بالا دروغشونو باور کردم :311: .