تردید در انتخاب خواستگار عجیب!

سلام (دختر 25 ساله - فوق لیسانس و دانشجوی دکترای تخصصی) خواستگاری (25 ساله و تازه فارغ التحصیل مهندسی عمران) دارم که از نظر فرهنگی با من اختلاف دارد (ما فارسیم و ایشان لر) با این وجود به خاطر شناخت اندک از وی به خاطر همسایگی با او 7 جلسه صحبت کردم. در طی جلسات دوم و سوم از ایشان خواستم در ارتباط با فرهنگ خود صحبت کند. ایشان به گفتن دو سه مورد بسنده کرد. سپس از وی خواستم برایم بنویسد که با بدقولی مواجه شدم و ایشان ننوشت. هم چنین از جلسه 4 به بعد شروع کرد حرف هایی بزند که برام باورش سخت بود و بعضی از آن ها هم به من چادری و با خانواده مذهبی برچسب درستی به نظر نمی آمد! به عنوان مثال از من پرسید: چند دانشجوی پسر داری؟ همین طور سر کلاس درسم (البته پس از کلی نظر گرفتن از مشاوران) حاضر شد و با پررویی هر چه تمام آخر کلاس گفت: میشه تو دانشکده تون هم چند تا سوال درباره شما بپرسم؟ که مخالفتم کردم.
در ضمن با برادرم هم درباره من جلسه گذاشت. علاوه برهمه این کارها ایشان در جلسه آخر گفت من دو ایدوئولوژی دارم (که داره عوض میشه):
1- زن نباید بیرون از خانه کار کند!
2- از فامیل باید زن بگیرم!
هم چنین ایشان می گه من خیلی انتقاد می کنم و هم چنین میگه روابط عمومی ام هم خیلی خوب است (آخه کی از آدم منتقد خیلی خوشش می آید!) حالا با مجموعه این صحبت ها می خواهم بگم از این برخوردها و سوالها کلی گیج شدم و دارم دیوانه می شوم. این چه آدم موقعیت نشناسیه که نمی فهمهه چی داره می گه؟!
از قیافه اش هم داره بدم می آید طرز رفتارش که به کنار! می خواهم ببینم من حساسم یا ایشان واقعا مشکل دارد؟ به من بگید با این موقعیت چی کار کنم؟
یادم نره که بگم از 27 اسفند تا به امروز مدت آشنایی من با ایشان است (علت طول کشیدن: امتحان دکترای تخصصی اینجانب و امتحانات پایان ترم خواستگار)

سلام دوست عزیز :72:
ان شالله موفق باشی
به نظرمن این آقا هنوزثبات کاملی درمورد تصمیم گیریشون ندارن چون هنوز نمیدونن چی میخوان که حرفشون رو عوض میکنن درضمن چون شرایط وموقعیت شما بالاتر ازایشون هم هست خیلی باید با تفکر پیش برین
میتونم بپرسم شما به چه دلایلی ازایشون خوشتون میاد؟

دوست عزیز
بیشتر نکات منفی بود تا مثبت
از طرفی اگه قرار باشه هر خواستگاری از شما بیاد محل کارت و سر کلاست بشینه که دیگه از دست دانشجویان و همکاران کنجکاو روزگار نداری
تا زمانی که نظر خودت بطور نسبی مثبت نیست زیاد یک رابطه رو جلو نبر که بعد کنترلش از دستت خارج میشه.
عزت نفست رو زیادکن
انشا الله کسی که هم کفوت باشه زودتر نصیبت بشه.

به نظرم خیلی خوبه که ایشون صادقانه بدیهاشو گفته.اما
1- اینکه ایشون زیاد انتقاد می کنند میتونه نشان دهنده این باشه که ایشون ادم کمال گرایی هستند که متاسفانه این خصوصیت اخلاق های بد دیگری رو هم در پی داره: مثل خساست، ایرادگیر بودن، استرس داشتن به صورت دائمی و ... که البته در زندگی مشترک مشکل ساز می شه.

2- و اما شما بهتره اینو هم در نظر بگیرید که خانواده های لر بعضا همچنان به سنت قدیمیشون که همون مرد سالاری هست معتقد هستند یا اجرا می کنند (اینکه به شما گفتند سر کار نرید)

ولی شما هم سعی کنید حساسیتتون رو کم کنید چون تحقیق کردن حق پسر و دختر هست ولی اگر شما واقعا از این اقا خوشتون نمیاد چرا کشش می دید . کسی که شما رو مجبور نمی کنه؟ درسته؟ ایا تحت اجبار از طرف خانواده هستید؟

سلام
خواهر عزيز ،همه چيز كاملا واضح به نظر ميرسه!شما به درد هم نميخوريد!به فكر خواستگار ديگه اي باشيد!:72:

علت این که در این انتخاب گیر افتادم این است که 1- برخی از ویژگی هایش به شدت مورد تایید خانواده ام است و در این رابطه تحت فشار هستم. 2- مادرش خیلی میاد خانه مون و ابراز محبت نسبت به من می کنه! و مادرم هم می گه ببین به خاطر ما که نیامده به خاطر شماست که آمده و باید احترام بذاری 3- خانواده اش موافقتشان را با این وصلت به هر نحوی دارند نشان می دهند. 4- همسایگی بر تشدید اضطراب و ترس هایم برای پاسخ نه افزوده

دوست عزیز درکنارخوبیهای که خودتون میدونین مسائلی که اینجا بیان کردیدقابل فکر هست به نظرم به این نکات باید خیلی خیلی توجه کنید چون کارکردن شماوموقعیت اجتماعی که شما دارین از نکاتی هست که باید قبل ازازدواج کاملابابت به نتیجه برسین وگرنه بعدها بزرگترین مشکلات رو براتون بوجود میاره بازهم میگم خصوصا چون ایشون حرفشون رو عوض میکنن خیلی اهمیت بدید دوست عزیز:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط fatemehghaedi

علت این که در این انتخاب گیر افتادم این است که 1- برخی از ویژگی هایش به شدت مورد تایید خانواده ام است و در این رابطه تحت فشار هستم. 2- مادرش خیلی میاد خانه مون و ابراز محبت نسبت به من می کنه! و مادرم هم می گه ببین به خاطر ما که نیامده به خاطر شماست که آمده و باید احترام بذاری 3- خانواده اش موافقتشان را با این وصلت به هر نحوی دارند نشان می دهند. 4- همسایگی بر تشدید اضطراب و ترس هایم برای پاسخ نه افزوده

---

در زندگی شرایطی پیش می یاد که واقعا خودت به تنهایی باید در موردش فکر کنی و از ته قلب
ببینی می تونی با این شرایط کنار بیایی.
همسایگی و مامان شما و محبت مامان ایشونو...... نمی تونند تعیین کننده معیارهای اصلی شما باشند.
در عین حال شما یک تحصیلکرده اید و معیارها ونگاه شما برای ازدواج و زندگی مطمئنا با مادرتون و همسایتون متفاوت است.

مگر شخصا به او قولي يا وعده ي 100% ازدواج دادي،كه حالا ميترسي بگي نه!!؟ صحبت از يه عمر زندگي هست!!مگر شما بدهكار ايشون هستي كه ميترسي بگي نه!همونطوري كه يه پسر ميتونه دختر مورد نظرش رو از بين صدها نفر انتخاب كنه،طبيعتا دختر هم اگرچه محدودتر اما باز هم حق انتخاب داره!

*مراقب باش تحت تاثير حرفاي كليشه اي و خاله زنكي اطرافيان قرار نگيري،مثلا::324:

-پسر ساده و خوبي هست،حالا توي اين دوره زمونه شوهر كجا پيدا ميشه!!!؟
-سنت داره زياد ميشه ها!!!
-ما نون و نمك هم رو خورديم،اگه بگيم نه حرمتهاي همسايگيمون شكسته ميشه!!!
-حالا تو باهاش ازدواج كن ،بعدا خودت هر جور دوست داشتي تغييرش بده!!!!!!
-
-
-

دوستان تالار همدردی قبل از هر چیز ببخشید که این مسئله را خیلی دارم پیگیر می شم
دیروز رفتیم (با آقای خواستگار)پیش یه مشاور و شرایطمو براش گفتم او از ما پرسید که مشکل چیه ؟ اول سکوت کردم می خواستم ببینم واقعا او احساس مشکل کرده یا نه؟
خواستگار جواب داد من که ابهام ندارم. ایشان ابهاماتی دارند!
بعد من همه این حرفایی که زده بود و براتون نوشتم را پیش مشاور و خودشان مطرح کردم!
مشاور یه سری سوالاتی را فردی از من و از ایشان پرسید و بعد در جمع بندی جلسه گفت:
فرایند سوال پرسیدن و ارتباط شما، ایشان را به این حالات کشانده، شما جزیی پرسیدید، ایشان هم چون آدم جزیی نگر و حساسیند، به این سو کشیده شدند. از طرفی بدبینی و تحقیق قبل از ازدواج مجاز و بعد از ازدواج ممنوعه!
شما آدم حساس و زود رنج هستید، ایشان هم همین طور. این که هر دو یتان احساسی هستید، خوبه ولی اگه شما هر دو با هم زود رنج بشوید، بالاخره یکی باید بیاد مساله را با مهارت حل کنید.
در پایان شما بیش از 64% به هم می خورید و شاید هم بالاتر و مطمئننا می توانید زوج خوبی برای هم باشید.
حالا می خواهم ببینم این مشاور اشتباه می کند یا من؟