علت این رفتار شوهرم چیه؟!

در تاپیک قبلیم گفته بودم که شوهرم علیرغم مخالفت من، یه سفر دو روزه به شهرستان رفت بعنوان اوردن پدرش. ولی در عمل مهمونی و گردششون سرجاش بود.
تا جایی که گفتم من فقط راضی شدم که پدرت رو بیاری و از مابقی راضی نیستم و واگذارت می کنم بخدا!
این قسمت رو تو همون تاپیک نگفتم چون موضوع اون رو منحرف می کرد ولی چون برام مهم بود که بفهمم دلیل واقعی کار شوهرم چی بود، مجزا مطرحش کردم.

تو مسیر برگشتش بهم اس ام اس داد که من تو فلان شهرم. منم گفتم که یادم نیست اون شهر کجای مسیره و بهم گفت. تو اس ام اس بهش گفتم که خیلی ازم دوری مثل قلبت!
آقا اس ام اس کرده آخه تصادف کردم!!!!!!!!
بخدا خیلی ترسیدم. واقعا هول کردم. بلافاصله شمارش رو گرفتم و می گم تصادف کردی؟ قاه قاه می خنده! می گم مگه نمی دونی تو شرایط من نباید اینجوری یه همچین خبری رو بدی؟ حالا دروغ هم می گی؟؟؟؟؟

خلاصه که من موندم که اصلا شوهرم به فکر من و بچه هست؟
بعید می دونم عقلش نرسه که نباید اینجوری خبر تصادف واقعی رو هم بهم بده! حالا به دروغ؟
بنظر شما چرا اینجوری کرد؟!

دوست داشته میزان عشق و علاقه شما به خودش و نگرانیت وقتی اتفاقی براش بیافته رو بفهمه

بلو اسکای جان ، روش اشتباهش برای این سنجش را نبین ، محتوای آنرا ببین . اگر محتوا را می دیدی ، می توانستی چنین جوابی بدهی :

قربون قاه قاه خندت برم ، حسابی منو ترسوندی ، خدا رو شکر سالمی ، بی انصاف نمی گی من پس می افتم بشنوم برای تو اتفاقی افتاده ، از خدا میخوام عمر نوح بهت بده . تو ر خدا مواظب خودت باش . من دیگه آروم و قرار ندارم تا برگردی پیشم . دلم خیلی برات تنگ شده ، زودتر بیا و .......

و اینگونه بهش می فهموندی دوستش داری و وجودش برات مهمه و آرزوی یک عمر طولانی را براش داری .

و این غنج به دل همسرت می انداخت .


.

وا بلا به دور مادر. مگه ميشه دوستتون نداشته باشه. فقط خواسته خودش را برات لوس كنه ديگه. خواسته ببينه چقدر مي ترسي، بعد كلي كيف كنه كه آخ جون زنم دلش برام مي تپه. :311:
دلت رو روشن كن و سعي كن مثبت تعبير كني ون ه منفي.:305:

بلو اسکای عزیزم:
وقتی پستت رو خوندم لبخند نشست رو لبم. گاهی وقتا آقایون برای اعتراف گرفتن از خانومشون چه کار ها که نمی کنن :) ( بعد ها می تونی واسه بچه ات تعریف کنی بابات خودشو به آب و آتیش می زد تا بهش بگم "دوستت دارم" :227:... )
زندگی رو سخت نگیر عزیز دلم :43::46:

وای بلا به دور تسکو جان شما مردام با این ابراز علاقه هاتون کشتین مارو:311:
ابراز علاقتون تو حلقم:311:

واقعا خندیدم شوهرت خیلی باحاله یه کم آروم بشی خودتم میخندی
:104::104::311::311::311::311::311:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

راستی یادت نره با این حرفا بچه چیزیش نمیشه اما حرص و جوشای بعدش ممکنه دورازجونش روش تاثیر بزاره پس بخند که انشالله سالم و سلامت و زیبا بیاریش پیش باباش
:323:

عزیزم چیزی که عوض داره گله نداره

گفتی : خیلی ازم دوری مثل قلبت
گفت تصادف کردم.

خوب دلشو لرزوندی با حرفت، دلتو لرزوند
خودتو لوس کردی براش، خودشو لوس کرد برات

می خوام بگم عکس العمل شوهرامون آینه عمل خودمونه.

ولی جدا از این حرفها معلومه شوهرتون هنوز روشهای بچه ها رو برای اینکه توجه شما رو به خودش جلب کنه بلده و هنوز کودک درونش فعاله. خیلی خوبه که اینقدر شیطونه. شما هم از این در وارد شو برای پیش بردن اهدافت ( در نوازش و بازی با کودک درون همسرتون)

موفق وسلامت باشی