RE: فکرش خیلی آزارم می ده
نمی دونم ما زن ها چرا اینقدر پیچیده ایم!!!!!!!!
درکتون میکنم با اینه هیچ وفت تو همچین شرایطی نبودم.
خب اگه فرض کنیم هرکدوم از جنبه های شخصیت ما یه آدمه که داره درون ما زندگی میکنه اون وقت فکر کنم هرکسی تو خودش یه مجمع عمومی سازمان ملل داره:311:
حالا فرض کنید به یکی از این آدما هی بگن به تو چه، اصن به تو چه ربطی داره، بیخیالش شو و... درحالی که نه دلیلی براش میاریم نه راه حل عملی جلو پاش میذاریم. شمابودی چکار میکردی؟
خب معلومه از هر فرصتی استفاده میکردی که دیده بشی یا شنیده بشی.
ببینید اون بهاره عاشق هنوز قانع نشده که چرا به عشقش نرسیده. داره بهونه میگیره! برای قانع کردنش چکار کردین؟ بذارین حرفاشو بزنه با خودتون خلوت کنید. بهش ثابت کنید که تصمیم درستو گرفتین. اطمینان داشته باشید هیچ کس بهتر از خودتون نمیتونه آرومش کنه.
به پاک کردن صورت مسأله فکر نکنید که فایده نداره.
هر زنی تو زندگیش حد اقل یکبار با همچین شرایطی مواجه میشه که نتونه احساساتشو کنترل کنه. نگران نباشید.
:72:
RE: فکرش خیلی آزارم می ده
سلام
ضمن تایید حرفای خوب دوست خوبمون دانوب،
بهاره جان، بجای اینکه بشینی در روز چندین ساعت به اون آقا و اون خانم و رفتارهاشون فکر کنی، چند لحظه به دلایلی که ایشون رو رد کردی فکر کن.
اونوقت بهتر میتونی با خودت و این افکار کنار بیای.
این دفعه که خواستی بری توی اون سایت تا ببینی کدومشون آنه و کی داره با کی حرف میزنه، یه لحظه مکث کن و با خودت فکر کن ببین این کار چه سودی داره. اونوقت این عقلته که جلوت رو میگیره و نمیذاره بری توی اون سایت.
مطمئنم سر کار هم خیلی کم تمرکز هستی. این به بازدهی کاریت صدمه نزده؟
وقت میکنی که کارهات رو کامل انجام بدی؟
اگه کاملاً به کارات نمیرسی،
کسی متوجه نشده که شما کارهات رو کامل انجام نمیدی؟
منم توی این شرایط نبودم اما میتونم بفهمم که چه حس بد و مخربی هست.
امیدوارم خودت بتونی زودتر روی احساساتت مدیریت کنی.
موفق باشی:72:
RE: فکرش خیلی آزارم می ده
ممنونم از شما
راسش چرا فکرش خیلی ذهنم رو درگیر کرده و به کارامم لطمه می زنه شده یه فکر مزاحم که دائم عذابم می ده حتی وضعیت روحیم رو هم به هم می ریخته حتی وقتیم که خودمو کنترل کنم و نرم اونارو دورادور چک کنم بازم فکر عذاب اورش همینطور با منه:302:
یه جوری شده که از اون اقا هم دیگه متنفر شدم حتی حس می کنم برای ازار من این کارو می کنه ولی این فکر بیشترم عذابم می ده
و این افکار ولم نمی کنه
لطفا راهنماییم کنین چه جوری می تونم این افکارو از سرم بیرون کنم و نسبت به رفتارای اونا بی تفاوت شم.
RE: فکرش خیلی آزارم می ده
بهاره ی عزیزم، این آقا بالاخره ازدواج میکنه.حالا یا با این خانم یا با یه خانم دیگه.
شما خودت انتخاب کردی که از ازدواج اون آقا آزار ببینی.
اون آقا داره زندگی خودشو میکنه.
ببین بهاره جون این اقکار که ناخودآگاه توی ذهنت بوجود نمیاد.
شاید الان که خیلی زیاده تصور کنی ناخودآگاه توی ذهنت جریان داره. اما خوب میدونیم که همه ی افکار ما دست خودمونه.
فکر کردن به یه شخص، از یه جایی شروع میشه. مثلاً داری کار میکنی، یهو میبینیش، یا یه چیزی میبینی و یادش میافتی.
خب این اشکال نداره که یادش افتادی. اما اینکه بشینی 5 دقیقه، 10 دقیقه، ...حتی نیم ساعت توی ذهنت به اون افکار پر و بال بدی و هی توی ذهت ببینیش، این غلطه.
از این به بعد تا چیزی باعث شد یادش بیافتی، سریع با خودت صحبت کن و به خودت بگو که "تو نباید بهش فکر کنی. کلی کار داری. باید به کارات برسی."
و سریع خودت رو سرگرم کن.
بهاره عزیز، همه ی ما از فکر کردن به چیزایی لذت میبریم. میدونم شما توی ذهنت یادش که میافتی داری عذاب میکشی. اما در واقع چون داری بهش فکر میکنی (یه جوری پنهانی) لذت میبری.
اما از اون طرف داری اذیت هم میشی.
پس خودت بخواه و اراده کن که دیگه بهش اجازه ندی فکرت رو احاطه کنه.
RE: فکرش خیلی آزارم می ده
ممنونم فرشته مهربون سعیمو می کنم حرفات خیلی برام موثر بود
RE: فکرش خیلی آزارم می ده
نمیدونم چرا بعضیا منو با فرشته مهربان اشتباه میگیرن:)
من "دختر مهربون" هستم. فرشته مهربان استاد ماست:)
موفق باشی بهاره جون:72:
RE: فکرش خیلی آزارم می ده
دلیلش اینه که مثل فرشته های مهربون هستی:46: