هيچي جور در نمياد ولي دلمون ميخواد چكار كنيم؟

به كمك و راهنمايي نياز دارم . من دختر 20 ساله اي هستم كه مذهبي ام. هميشه نماز هايم را خوانده ام و كلا مقيدبه احكام و دستورات الهي بوده ام.يه مدتي توسط وبلاگ نويسي با يه پسر مذهبي آشنا شدم. و بعد از طريق چت كردن روابطمون بيشتر شد. هيچ حرف ناپسند و متحركي نزديم بيشتر مباحثمون علمي بود. من بهش زبان ياد ميدادم و اون هم گاهي در كنفرانس ها كمكم مي كرد. او اهل مشهد و من اهل تبريزم. به هم علاقه مند شديم. تا اينكه خواستيم آشنايي مان بيشتر شده و به ازدواج مي انديشيم. گفت براي پيشنهاد صيغه موقت استخاره كرده و آن هم خوب آمد. من با صيغه مخالفم و خانواده ام هم همچنين. گفت براي شروع يه زندگي هميشگي آشنايي لازمه و من نميخوام از طريق چيزي كه امروز اسمش رو گذاشتن دوست بازي باهات آشنا شم. گفت در اطرافيانم تجربه كردم كه براي شروع زندگي حتما بايد يه آشنايي اي باشه اما من ميخوام اين كار به صورت الهي صورت بگيره و نمي خوام امام زمان از دستم برنجه. دانشجوي دندانپزشكي است و حالا ميخواد با پدر مادرش به بهانه ي ترم تابستاني بياد تبريز. ميگه وقتي رسيديم تبريز بهشون ميگم. من هم به مادرم گفتم كه از طريق وبلاگ ها با يه پسر مذهبي آشنا شدم و ممكنه به اين زودي ها بياد شهرمون.چون نميخوام چيزي ازشون پنهان باشه.

مشكلي كه هست اينه كه هم اون برادر بزرگتر داره هم من خواهر برادر بزرگتر دارم و اينكه اين آشنايي رو نميتونيم به خونواده هامون بگيم كه اين مدلي بوده چون بدبين ميشن و ديدگاه خوبي به اين موضوع يعني آشنايي با چت ندارند همونطور كه من نداشتم. قبلا ها من هم ميگفتم اينجور روابط بي اعتمادي مياره. ديگه اينكه پدر من بسيار سخت گير است اگه بدونه همچين رابطه اي داشتم تا آخر عمر بعيد نيست حبسم بكنه. و درمورد صيغه هم محاله اجازه بده. موضوع ديگه هم اختلاف بين شهريه.

كلا بين عقل و دين و دل مونديم.

راهنماييمون مي كنين؟:323:

نقل قول:

---

راهنماييمون مي كنين؟

---

دقیقن چی می خوای؟اینکه شما رو بهم برسونیم یا راهنمایی کنیم مسیر درستو انتخاب کنی؟

شما عقل و دینو بگیر برو جلو.عقل و دینم بهت می گه این رابطه رو قطع کنی و تا زمانی که کسی به طور رسمی خاستگاری

نکرده باهاش وارد رابطه نشی اونم برای شناخت به دور از ابراز احساسات و با نظارت خانواده.بهش بگو نیاد چون شما

به دیدنش نمی ری.نباید بری.

نمی دونم چرا بعضیا دنیای مجازیو به دنیای واقعی پیوند می دن.

سلام آسمونی عزیز :46::72:
اینکه میخوام بگم میدونم واست سخته ولی منم تجربه مشابهی با تودارم
حدود 2سال پیش واسه سرگرمی خودمو باچت مشغول میکردم خیلی به خودم اعتماد داشتم
میگفتم مطمئنم اینجوری به کسی علاقه پیدا نمیکنم حتی مثل تو به این آشناییها هیچ اعتقادی نداشتم .
خلاصه بعد ازیه مدت پسری که از یه شهرستان دور بود بهم ابراز علاقه کرد باشناختی که ازش پیدا کرده بودم به نظرم پسر خوبی بود منم بهش علاقه پیدا کرده بودم فکر ازدواج با هم به سر هر 2مون زده بود غیر از اخلاق خوبش هیچ تشابه دیگه با معیارهای من نداشت ولی علاقه باعث شده بود منطقم از بین بره وبیخیال معیارهام بشم
ازطرفی فکر جدایی واسم سخت بود ولی خدارو شکر باهم به این توافق رسیدیم که رابطمون آینده نداره مشکلات زیادی سد راهمونه وباهمکاری هم بیخیال ادامه شدیم بعد ازیه مدت که احساساتم فروکش کرد فهمیدم که ادامه اون رابطه واقعا اشتباه بوده :82:
دوست خوبم اگه الآن جدایی سخته مطمئن باش بعد از دیدن هم این سختی هزار برابر میشه:72::72:

آسموني
اون داره با خونوادش مياد يعني با شرع و دين مياد
من از مواجهه شدن و به خونوادم گفتن مي ترسم :(((( چون به احتمال زياد مخالفت مي كنن
اون هرگز نخواست به ديدن من بياد و منم نخواستم به ديدن اون برم
همين:(((

به نظرت این مسئله اینقدر مهم نیست که به خاطرش با یک مشاوره مجرب به صورت حضوری صحبت کنی!!!!

عزیزم
می خواهید صیغه بخونید که چی بشه؟
مگر قرار نیست بیشتر با خصوصیات هم اشنا بشید؟ فکر نمی کنم این نیاز به صیغه داشته باشه مگر اینکه در اشنایی بیشتر قصدتون دلبری و دل دادن باشه. یعنی چی شرعیش کنیم؟ خدایا چه حرفهایی این پسرها از خودشون در میارن.

اگر قصدشون ازدواجه با خانواده تشریف بیارن و بعد هم تحت نظارت خانواده ها شرایط ازدواج این اقا رو می سنجید اگر خوب بو د عقد رسمی اگرم بد که به سلامت. شاید ایشون اصلا هیچ شرایط زندگی رو نداشته باشه. شاید خانواده خوبی نداشته باشه. و شاید های دیگه. الانم روی احساساتتون یک ورورد ممنوع بکشید تا اون اقا پسر با خانواده تشریف بیارن. پدر مادر ها خودشون بهتر بلدند چی کار کنن. نگران نباش.

می دونید اگر هر بار که خواستگاری اومد که ظاهرا باب میل شما بود و خواستید با هم اشنا بشید حرف صیغه باشه چند بار در سال باید صیغه بشید؟

سلام،

در رابطه با ازدواج اینترنتی در این تالار تاپیک زیاد داریم.
از شما دعوت می کنم که این 3 مطلب را مطالعه کنید:
لینک 1
لینک 2
لینک 3

مشکلاتی که بر سر راه شما هستند:

- رابطه ای احساسی و به دور از منطق. شما به هیچ وجه نمی توانید از طریق اینترنت و چت طرف خود را بشناسید.
حتی اگر بگوییم طرف شما آدم سالمی هست و حتی بگوییم بسیار صادق هست و تمام سعی خودش رو می کند که همانطور که هست خودش را در اینترنت به شما معرفی کند، باز هم به دلیل محدودیت های دنیای مجازی شما نمی توانی طرف مقابل رو آن طور که هست ببینی. در آشنایی حضوری شما برای شناخت از تمام حواس خودت استفاده می کنی. در چت و حتی تلفن اطلاعاتی که از طرف مقابل می گیری بسیار محدود هستند. پس بقیه کار رو می سپاری به دست "تخیل". از طرف مقابل یک شخصیت ایده آل خودت را می سازی.
به نظر من دقیقاً به خاطر همین مسئله هست که اکثر کسانی که رابطه شان اینترنتی هست، شدیداً طرف مقابل رو مناسب خود می دونند و عشق آتشینی دارند!

- شما اهل دو شهر بسیار دور از هم هستید. اولاً تفاوت فرهنگی بین شما و خانواده های خیلی زیاد خواهد بود. (این لینک را هم مطالعه کنید)

- شما باید (به احتمال زیاد) به شهر او مهاجرت کنید. آیا می توانید چند ماه دوری از خانواده رو تحمل کنید؟
آیا می توانید با این قضیه کنار بیایید که دیگه در کنار خانواده خود نباشید؟


با وجود اینکه برای شما خیلی سخته، به نظر من باید با مادر و پدرتون در این رابطه صحبت کنید و واقعیت رو بگویید!
بالاخره شاید اجازه بدهند حداقل اونها یکی دو جلسه بیایند به خواستگاری.
با هم صحبتی بکنید.

تازه شناخت صحیح از همین جلسه های خواستگاری شروع می شود. روی شناختتون در چت زیاد حساب باز نکنید.

موفق باشید!

از همتون به خاطر نظرهاتون ممنونم
به مادرم گفتم اما نه كل ولقعيت رو
الان با مادرش دارن ميان شهرمون
نميدونم چي ميشه