نمیدونم چه راهی رو انتخاب کنم، بازم سعی کنم ؟
سلام دوستان
از اونجای که کاملا نا امید شدم و نمیدونم چیکار باید بکنم به شما پناه آوردم
من یه مرد 31ساله ام و خانمم 29 ساله ، هر دو تحصیلات عالیه داریم ، من کارمندم و خانمم خانه دار. بیش از 6 ساله که ازدواج کردیم . اصلا تا حالا مشکل مالی ، خونه ، ماشین و ... نداشتیم ، ما زندگیمونو با یه عشق واقعی شروع کردیم ، عشقی که هردومون بش افتخار میکردیم . همه چیز خیلی خوب بود .من همیشه به خانومم بعنوان بزرگترین سرمایه زندگیم افتخار میکردم . همیشه پیش دوستام اینو میگفتم.الان نزدیک به یکساله که خانمم خیلس نسبت به من سرد و بی تفاوت شده ، چندبار تو ناراحتی ها و عصبانیتهامون واسه مثلا یکی دوشب قهر کرده .تا اینکه توی یکسال گذشته یه بارواسه چند ماه منو تنها گذاشت و میگفت بیا از هم جدا بشیم . منم مثه دیونه ها گیج و منگ بدون اینکه دلیل یه عکس العمل با این شدتو بدونم باورم نمیشد و فقط ازش میخواستم که برگرده و ... همش میگفت دیگه هیچ حسی نمونده ، میگفت خیلی اذیتم کردی و منت تحمل کردم ( اون هیچوقت شکایت نمیکرد و یکی از مشاورامون بهش گفت که بزرگترین اشتباهش این بوده که هیچی نگفته و همه چیزایی که تو دلش بوده رو هم جمع شده تا اینکه الان دیگه بریده ) . بعد از چند ماه تو یکی از این روزایی که میرفتم دنبالش تا با خواش اونو برگردونم متوجه یکسری تماس های مشکوک شدم که در نهایت مشخص شد با یه نفر در تماسه ( البته میگفت که اون تماس میگیره و این هیچ ربطی به مشکلات خودمون نداره ) . من حرفای اونو باور کردمو اونو بخشیدم .ما دوباره زنگیمونو شروع کردیم که البته خیلی سرد تر از قبل بود.بعد از این ماجرا من همه سعی خودمو برای اینکه اشتباهات گذشتمو جبران کنم میکردم ولی اون هیچ کمکی نمیکرد و میگفت من هیچ حسی ندارم.چند ماه گذشت تا اینکه من مجددا متوجه شدم که با همون شخص در تماسه . با گریه و زاری و التماس میگفت که از روی دلسوزی بوده ، میگفت چون اون بش گفته اگه تماستو قطع کنی خودمومیکشم و منم نگران این موضوع بودم .تو این مدت من بخاط شک و تربی اعتمادی که به او داشتم خیلی ناخواسته بش فشار اوردم ، ( این کی بود زنگ زد ، تو به من دروغ میگی ، چرا اینترنت و ... ) ولی بازم دوسش داشتمو هفته ای چند بار با دسته گل میرفتم خونه . تو یکی از این مشاجره هامون که من دوباره بش شک کردم خیلی حالش بد شدو دولاره تنهام گذاشت . حالا نمیدونم چیکار کنم ؟ حرفشو باور کنم که اون رابطه از نظر اون بی ارزشه و مشکل همومن مشکلات بین خودمونه یا اینکه مسئله چیز دیگست ؟ نمیدونم از هم جدا شیم یا ... ؟
RE: نمیدونم چه راهی رو انتخاب کنم، بازم سعی کنم ؟
اقای نیما چرا تذکر نمیدی؟
اگر مطمئنید که خانومتون خلاف خواسته هاتون رفتار میکنه باهاش برخورد کنید
من یک زنم....وهیچ وقت به همسرم بااینکه ازش بسیار بیزارم..این گونه خیانت نمیکنم
درمورد خودتون بگید که چرا ازتون سردشده؟
RE: نمیدونم چه راهی رو انتخاب کنم، بازم سعی کنم ؟
سلام
اول مطمئنه مطمئن بشید که رابطه ای هست؟و خانومتون برای جلب توجه شما این کارها رو نمی کنه!
اگر مطمئن شدید، باهاش حرف بزنید و بگید که زندگیتون رو می خواهید و یاد روزهای اول بندازیدش.ببینید آیا واقعاَ می خواد که رابطتون درست بشه یا نه!؟اگر جوابش منفی بود ازش بخواین که بگه مشکلش با شما چیه!بعد در هر صورت حتماَ مشاوره رو جدی دنبال کنید.
می دونم واقعاَ سخته.
آرزوی موفقیت براتون دارم.
RE: نمیدونم چه راهی رو انتخاب کنم، بازم سعی کنم ؟
سلام دوست عزیز
به تالار خوش اومدی.:72:
راستش من زیاد توی این امور وارد نیستم. اما مطلبی به ذهنم رسید.
از نظر من اینکه توی زندگی مشترک، یکی از طرفین به سمت شخص سومی کشیده بشه، هر دو طرف مقصر هستن.
و اینکه تصور شما از زندگیتون خیلی خوب بوده و یه جورایی با رفتارهای عجیب همسرتون شکه شدین، این یعنی یه ارتباط کلامی خیلی ضعیف بین شما برقراره.
و این رو مطمئن باشید که اگه همسرتون توی خونه همه ی نیازاش تأمین باشه، به دنبال شخص سومی نمیره.
یعنی بخاطر تنوع طلبیش نبوده که اون ارتباط رو ادامه داده. (اصولاً این خصلت در خانم ها خیلی کمه. در حد صفر)
دلیل ادامه ارتباط، اینه که نیازاش بدون پاسخ مونده.
و برای اینکه بدونین چه نیاز هایی داره و شما به چه چیزایی نتونستید جواب بدید، باید باهم حرف بزنید.
من زیاد نمیدونم الان چه کاری درسته.
اما این رو میدونم که اگه بخواید این زندگی رو نگه دارید و بهش یه رنگ تازه بدید، باید یه سری برنامه بریزید که به طور مستمر با هم بشینید و فقط راجع به خودتون، نیاز هاتون، رفتارهاتون، و همه ی چیزایی که مربوط به خودتون دوتا هست صحبت کنید.
از دوستان و کارشناسان عذر خواهی میکنم جایی که زیاد تجربه ندارم نظر دادم.
امیدوارم که موفق باشید.:72:
RE: نمیدونم چه راهی رو انتخاب کنم، بازم سعی کنم ؟
سلام دوست عزیز
به تالارهمدردی خوش آمدین:328:
به نظرم این وسط بوی خیانت نمیاد:162: بلکه نسبت به اتفاقهائی که بینتون پیش آومده خصوصااینکه مشاور هم بهتون گفته خانمتون بریده هر دو نسبت به هم حساس شدین وشاید اون برای جلب توجه کاری رو انجام میده که شما حساس بشین
بهتره یکم د رباره خودتون توضیح بدین که زندگی عاشقانتون چطور به اینجا رسید
مثلا ناراحتی که خانومتون بیان کرده چی بوده؟
RE: نمیدونم چه راهی رو انتخاب کنم، بازم سعی کنم ؟
اون میگه تو تو این چند سال خیلی با حرفات اذیتم کردی ، میگه همیشه زود قهر میکردی ، همیشمه من منتتو میکشیدم ، خیلی از وقتا حتی روزایی رو که نمیخندیدی رو میشمردم ، چرا اونموقه ها بم گفتی اینجوری لباس بپوش ، و ...
وگرنه مشکل جدی نبوده که مثه بقیه مشکلات خانواده ها مثه اعتیاد ، کتک زدن ، فحش دادن ، بی مسئولیت بودن من تو زندگی ، مشکلات مالی و رفاهی و .... باشه ، خدا میدونه که از وقتی فهمیدیم ناخواسته اینقدر به گفته خودش با حرفامو رفتارم ناراحتش کردم همه سعی و تلاشمو برای اینکه جبران کنم کردم ولی اون همینجوری سرده و میگه دیگه دیر شده و من هیچ حسی ندارم . میگم بزار از نو شروع کنیم میگه آدما عوض نمیشن ،
درمورد اون سئوال اول ، چطوری باش برخورد کنم ؟
RE: نمیدونم چه راهی رو انتخاب کنم، بازم سعی کنم ؟
سلام دوست عزيز
جز ابراز تاسف نميشه چيزي گفت!
فكر نميكنيد گول زدن خودتون ديگه كافي باشه!!!؟؟ لطفا حقيقت رو درك كنيد و سعي كنيد به فكر راه حل واسه اون مشكل باشيد.مشكل شما سرد شدن خانمتون نسبت به شما نيست !!مشكل شما خيانت ايشون به شماست!
در صورت ثابت شدن اين مسئله،سعي كنيد منطقي برخورد كنيد.اول از همه از طريق پليس رد اون شخص رو كه با خانمتون در تماس هست رو پيدا كنيد و رسما از ايشون شكايت كنيد! لازم نيست خودتون جوگير بشين و بخواين بريد دنبال طرف و باهاش صحبت كنيد.همه چيز رو به پليس واگذار كنيد!!
RE: نمیدونم چه راهی رو انتخاب کنم، بازم سعی کنم ؟
از اینکه این رابطه بوده شک ندارم ، از اینکه خانومم تو این رابطه ، ایجاد کردنش و ادامه دادنش چه نقشی داشته خبر ندارم و همین دیونم میکنه .
وقتی میخواهیم با هم صحبت کنیم اصلا تمایلی نشون نمیده و زود عصبانی میشه و میگه دیگه اعصاب ندارم . بسه دیگه خسته شدم . کلا فکر میکنم نمیخواد چیزیو درست کنه . من با تمام وجود دارم سعی میکنم ولی وقتی اون همکاری نمیکنه من چیکار کنم ؟
نمیدونم ، باید موضوع رابطشو با خونوادش در میون بزارم یا نه ، بم گفته اگه اینکارو بکنم دیگه همه چی تمومه ، چون میدونه من چقدر دوسش دارم میدونه نمیتونم بگم .
RE: نمیدونم چه راهی رو انتخاب کنم، بازم سعی کنم ؟
نیمای عزیز
به نظر من چون یهو مهربون شدی پیش خودش فکر میکنه به اصطلاح داری سرش کلاه میزاری اینقدر محبت نکن که ازاون ور بوم بیوفتی وباکوچکترین حرکت دوباره عصبی بشی
تو این مدت من بخاط شک و تربی اعتمادی که به او داشتم خیلی ناخواسته بش فشار اوردم ، ( این کی بود زنگ زد ، تو به من دروغ میگی ، چرا اینترنت و ... ) ولی بازم دوسش داشتمو هفته ای چند بار با دسته گل میرفتم
ببین خودت قبول داری که ناخواسته بهش فشار اوردی پس شاید نوع محبت کردنت اشتباهه جوری که نتونستی بهش ثابت کنی که قصدت بهبود شرایطه درسته؟
به نظرم باید نوع محبت کردنت وعوض کنی
ازدید شما محبت کردن به همسرت یعنی چی؟
RE: نمیدونم چه راهی رو انتخاب کنم، بازم سعی کنم ؟
خانم ساراي عزيز اينكه يه زن متاهل مدتها با يه مرد ديگه در تماس باشه ،اسمش خيانت نيست!!!؟؟؟!
بس كنيد توروخدا:316: