وابستگی و علاقه افراطی به حیوان خانگی
سلام دوستان عزیز و دلسوزم
من حدود 3 ساله که عقد کردم و 30 سالمه <رابطم با شوهرم بد نیست ولی زیادم خوب نیست بحث و جدل و مشکل زیاد داریم و ریشه اصلیشم اینه که ایشون کلا" زیادی یبخیال و خونسرد هستن و برعکس من بسیار حساس ،و تا حدی رعصبی..
بگذریم فعلا" نمیخوام وارد مسائلم با شوهرم بشم که خودش مثنوی میشه...
مسئله ای که اینجا میخواستم مطرح کنم و راهنماییی شما عزیزان رو داشته باشم اینه که من یه سگ کوچولوی خوشگل و مهربون و بسیار باهوشو با محبت دارم که عاشقشممممممممم
دقیقا" عین بچم دوسش دارم و بهش عشق میورزم و احساس میکنم لیاقتشو داره و عذاب میکشم از خیلی چیزا:
از اینکه میدونم عمرش کوتاهه و وقتی حتی تصور اینو میکنم که تا چند ساله دیگه ناتوان میشه بعد... دیوونه میشم
اینکه اون عاشق بیرون رفتنه اما بخاطر خیلی مسائل (دینی ،عرفی و..)نمیتونم اینکارو زیاد بکنم
عذاب میکشم از اینکه گاهی احساس میکنم درد یا مشکلی داره اما زبون نداره که بگه چشه و من هیچ کاری نمیتونم براش بکنم
انقدر اینو دوس دارم که احساس میکنم بچمه و حس مادرانم باهاش کاملا" ارضائ میشه بهمین دلیل تمایلی برا بچه دار شدن ندارم ..میگم بچه همش دردسره اما من از این همون عشقو میگیرم و دردسری هم برام نداره بیچاره..
باورتون نمیشه اما من اصلا" اونو به چشم یه حیوان نمیبینمش بلکه احساس میکنم یه بچه کوچیک با دل پاک و بسیار احساساتیه و خیلی ناراحت میشم وقتی کسی توهین آمیز باهاش برخورد میکنه..
الان داریم خونمونو عوض میکنیم و صاحابخونه جدید به ما اجازه نداده اینو ببریم ،نمیدونم چیکار کنم اونقدر بهش وابستم که یه روز نمیتونم نبینمش توروخدا بگید من چیکار کنم که وابستگیم بهش کم بشه دست خودم نیست بخدا
نمیدونم به چشم من اینطوری میاد و این استثناست یا همه سگا اینطورین که فکر نمیکنم البته :اینکه شعور و درکش بسییییییار بالاست جوریکه احساسات آدم رو مثل :ناراحتی ،خوشحالی ،غم ،عصبانیت ،رو کاملا" درک میکنه و مناسب هر کدوم واکنش نشون میده
مفاهیم حرفامو کاملا" میفهمه و از همون اول هم میفهمید بدون اینکه کسی سعی کنه چیزی یادش بده..
اصلا" هر کسی که یه مدت باهاش بوده میگه بعد از یه مدت اصلا" احساس نمیکنی که با یه حیوون طرفی و دقیقا" به چشم انسان بهش نگاه میکنی..
آخه چرا چرا اسلام باید با همچین موجود دوست داشتنی و عزیزی مخالف باشه ؟ که بخاطر این مسئله انقدر نگه داریش تو ایران سخت باشه و باعث بشه وجهه خوبی (بابت داشتن سگ) تو جامعه نداشته باشی!!!
واقعا" معذرت میخوام ولی این یکی از دلایلیه که من از دین زده شدم و بخصوص وقتی کسی بهم میگه اسلام میگه سگ نجسه آتیش میگیرم چون فکر مینم هیچ دلیل منطقی پشت این قضیه نیست و این رو ظلم میدونم به این موجود بی آزار و پر از احساس
RE: وابستگی و علاقه افراطی به حیوان خانگی
نمی دونم چطور می تونی صابخونه جدیدو راضی کنی.ولی احساساتتو کاملن درک می کنم.وقتی خونه ویلایی داشتیم
همسایه مون یه سگ داشت که خونه هامون جوری بود که بهم راه داشت مثل خونه های اروپایی.این سگ م راه باز
کرده بود میومد تو حیاطمون بازی می کردیم.وقتی داشتن می رفتن تا یه مدت دمق بودم.نجاستم مربوط به سگ ولگرده
وگرنه سگی که در خدمت انسانه نمی تونه نجس باشه.
RE: وابستگی و علاقه افراطی به حیوان خانگی
آنجلای عزیز
همانطور که عنوان به جای تاپیک هم میگه این علاقه افراطی هست .
وابستگی و این نوع شیفتگی بین انسانها هم مسئله هست چه رسد به حیوان . پس سعی کن از این وابستگی بیرون آیی که رفته رفته در مناسبات انسانی شما خلل ایجاد می کند ، بخصوص در زندگی مشترک
در خصوص محدودیت دین ، این ما هستیم که چون از عمق احکام خبر نداریم و می بینیم با تمایلات ما نمیخونه فکر می کنیم ظاهریه .
عزیزم همین دین در میان احکامش هست که ظرفی که سگ و خوک دهن میزنه نجس است و باید چند بار اون ظرف را با خاک پاک کرد و بعد آبکشی نمود تا از نجس بودن خارج شود و بتوانی استفاده کنی ، بعد از قرنها دانشمندان طی آزمایشاتی متوجه شده اند که در بزاق دهان سگ و خوک ویروسی هست که فوق العاده برای انسان خطرناک و مضر هست و در طول زمان بیماری کشنده تولید می کند ، و مهم تر اینکه متوجه شدند که از بین برنده آن تنها در خاک است . و از اینجا معلوم شد چرا در احکام ، ظرفی که سگ و خوک دهان بزنند نجس است و ابتدا باید با خاک آنرا تمیز کرد بعد آبکشی نمود .
واقعیت اینه که آنچه به عنوان حلال و حرام و مکروه و مستحب به ما گفته می شود ، الفاظی برای تعیین خطوط است ، اصل محتواست . یعنی اون خدایی که همه ما و این جهان و کلاً همه موجودات را خلق کرده بیشتر از هر کسی بر آن اشراف دارد . و با نظر به این حقیقت که در میان ما انسانها نمیشه انکار کرد که مخترع یک وسیله بیشتر از هرکس دیگر بر اجزاء و زوایا و کارکرد و آسیب پذیری آن وسیله واقفه و تنها کسی است که می تواند کاتالوگ آن وسیله را ارائه دهد اوست و حق مشتری است که این کاتالوگ در اختیارش قرار بگیرد تا از کارکرد و عمر مفید و نقاط آسیب پذیری آن آگاه شود برای بهره برداری ، بیشتر به این باور می رسیم که خدایی که همه موجودات را آفریده بر زوایای وجود و کارایی و .... آنها واقفه و آسیب پذیری آنها را می داند . و در میان این موجودات هم انسان را اشرف قرار داده و قوایی به او داده از جمله عقل و شعور و ... که دیگر موجودات فاقد آنند و برای همین هم غیر از بعد غریزی که مشترکاتی با حیوانات دیگر دارد ، بعد انسانی هم دارد که در آن منحصر به فرد است .
در بعد غریزی خداوند سیستم عامل داده به همه موجودات که اتومات راه خود را می روند . مثلاً جریان مار ماهی و تخم ریزی اون در اقیانوسی مشخص و بعد از آن مرگ آن و بعد از سر بر آوردن نوزاد او از تخم و اینکه اون نوازاد از اون اقیانوس راهش را در پیش می گیرد و به محل زندگی مادر می رود بی آنکه مادر باشد و راه را به او نشان دهد و ... نمونه های بسیار از این دست یعنی همین تعبیه یک سیستم عامل که مطابق آن پیش می روند ، اما انسان در بعد انسانی چون دارای اختیار برای انتخاب است . نیاز به کاتالوگ دارد تا به وسیله آن به کارکرد خودش و مناسباتش با دنیای مخلوقات دیگری که با آن سرو کار دارد به گونه ای زندگی کند که ضرر نکند و بر عکس منفعت ببیند . دین همون کاتالوگ است و هدفش جلب منفعت و دفع ضرر از انسان است . و مبتنی بر علم خداوند از آفریده هایش است . و احکام دین و حدود آن برای این است که ما سالم مسیر را طی کنیم مثل علائم راهنمایی و رانندگی که اگر نباشد قطعاً خطر از مسیر خارج شدن و یا تصادف کردن ما را تهدید می کند .
واجب >>> یعنی آنچه برای سلامت ما ضرورت دارد
حرام >>> یعنی آنچه برای سلامت ما مضر است ( مثل نجاسات . از جمله بزاق دهان سگ و خوک و .... )
مستحب >>> یعنی آنچه که ما را بیشتر قوت می دهد و شارژ تر می کند و چیزی علاوه بر تأمین سلامت است
مکروه >>> یعنی آنچه در آن ممکنه با توجه به وضعیت منحصر به فرد ما ضرری باشد لذا بهتره برای پیش گیری از آن دوری گزید ( مثلاً موارد حساسیت زا که اگر ما مستعد حساسیت باشیم ممکنه اذیت بشیم پس بهتره پرهیز کنیم )
مباح >>> یعنی آنچه که خنثی است نه ضرری به حالت دارد و نه منفعتی برایت دارد .
عزیز دلم وقتی ما بر اساس احساسات و نه علم و آگاهی کافی قضاوت می کنیم ، اونوقت این می شود که به راحتی و صرفاً به خاطر علاقه مندی به یک حیوان می گوییم چون اسلام گفته نجسه پس من از اسلام بدم می آید .
این می شود خود معیار بینی . در حالی که عقلانی اش یعنی اینکه تحقیق کنیم که اصلاً دین چیه و برای چیست و .... جایگاه اسلام در میان ادیان چگونه است .و .... آخرش می رسیم به اینکه احکام دین حق ماست . یعنی حق ما است که آفریینده ما کتاب ( کاتالوگ ) راهنمایی هم در اختیارمان بگذارد و اگر نگذارد در حق ما ظلم شده .
.
پاورقی
---------
روزی در سنین نوجوانی با خودم گفتم که راستی اگر پدر و مادر من مسیحی بودند من الآن مسلمان بودم ؟ دیدم نه منم مسیحی بودم ، به خودم گفتم پس این مسلمانی چه ارزشی دارد ؟ دیدم کم ارزش است حتی اگر خیلی پای بند باشم . این بود که خودم خواستم به آنچه که دین و مذهبم است واقف شوم و بشناسمش و وقتی به رسم تفکر در ابتدا و بعد مطالعه ، به حقیقت آن رسیدم . و درک کردم چرا اصول دین تحقیقیه و تأکید شده که تحقیق کنید تا حقیقت توحید و عدل و نبوت و امامت و معاد را درک کنید . من وقتی اینها را درک کردم دیدم برای فروع دین ( احکام ) هیچ چون وچرایی ندارم حتی آنجا که از حکمی سر در نمی آورم چون مطمئن شده بودم که عمل به آن تأمین سلامت جسم و روح مرا در پی دارد ( بهداشت جسم و روان ).
آنچه در بالا آوردم ( در باره دین و احکامش ) گوشه ای از همان چیزهایی است که خودم به آن رسیده ام با تفکر خودم و بعدها تایید آنرا هم با مطالعه دریافت کردم .
پس آنچه آمد یافته شخصی است .
RE: وابستگی و علاقه افراطی به حیوان خانگی
آيا شما اجتماعي هستيد؟ دوست داريد با ديگران رفت و آمد داشته باشيدمسافرت برويد و...
RE: وابستگی و علاقه افراطی به حیوان خانگی
ممنونم فرشته مهربان از توضیحات ارزنده و مفیدت درباره مفهوم احکام دینی مرسی عزیزم از وقتی که گذاشتی ..
اما مشکل اصلی من ( البته در این تایپیک ) دین نبود که !
سوال اصلی من در اینجا اینه که چیکار کنم و چطور این وابستگی و عشق رو تعدیل کنم؟؟
جناب قاسمی:
من رفت و آمد و معاشرت با دیگران رو دوست دارم البته نه همیشه و خیلی زیاد ،گاهی دوست دارن تنها باشم..که فکر نمیکنم غیر طبیعی باشه..