تنوع طلبی و نداشتن تمرکز در انتخاب همسر

تقریبا سنم داره به 30 سالگی می رسه
واقعا نمیدونم تو زندگی چی میخوام
هر روز صبح که از خواب پا میشم یه فکر جدید یه ایده جدید به ذهنم خطور می کنه ولی همیشه از خدا می خواستم که ای کاش این ایده ها رو به پایان و سرانجام می رسوندم و نصفه کاره ولش نمی کردم یا به قولی دمدمی مزاج نبودم
یکی از این مسائل ازدواج کردنمه. یه روز از خواب که پا میشم احساس تنهایی می کنم دوست دارم ازدواج کنم یه روز دیگه که سرم شلوغه خیلی بهش فکر نمی کنم. ولی یه رابطه منطقی بین احساس تنهایی و ازدواج کردن وجود دارد.
خونوادم تاکید دارن که ازدواج کنم و به قولی زن بگیرم. یه سری کیس ها رو معرفی می کنن که باب میل من نیست و هیچ انگیزه و احساسی بهشون ندارم و اگه مخالفت کنم سرزنش میشم که فلانی و فلانی رو معرفی کردیم دختر خوبی بود تو نخواسیشون ما نمیدونیم تو چی میخوای و میترسیم که دیگه ازدواج نکنی واز ان جور حرفا
راستش واقعا خودم هم نمیدونم از همسر آیندم چه انتظاراتی دارم و باید چه ویژگی هایی داشته باشه.خب یه سری معیارهای کلی هستن ولی این معیارا تو حرف مشخص نمیشن و باید تو عمل دیدشون. البته یه سری معیارهایی دارم ولی خوب که بهشون فکر کردم دیدم دقیقا همون چیزایی هستن که خودم تو زندگی نداشتمشون و برای من عقده شدن.
به هر حال در مورد هر کیسی که بهم معرفی میشه اول احساس خودم نسبت به اون رو چک میکنم بیبنم اصلا خوشم میاد ازش یا نه بعد میرم مراحل بعدی
مشکل من اینجاست کیسایی که بهم معرفی میشه باب دلم نیستن. هر کدومشون یه محاسنی دارن ولی من یه چیز دیگه می خوام. مادرم واسش مهم نیست که این دختری که اون معرفی می کنه به من میخوره یا نه از نظر اون خانواده طرف خوب باشن و دختره از نظرش خوشگل باشه کافیه ولی من چون تو این زمینه حساسم و تردید دارم تمام مسائل
جزیی رو هم بررسی می کنم ...
ولی هیچ وقت کیسایی که معرفی کرده باب دلم نبوده همیشه دوست داشتم خودم زن خودم رو انتخاب کنم ولی اولا واقعا نمیدونم کجا و چطوری این کار رو بکنم.ثانیا من همیشه طرف مقابلم رو به چالش می کشم و تناقضاتی رو که تو عقایدش وجودداره رو واسش بر ملا میکنم. نمیدونم کار درستی می کنم؟ ثالثا من به اینکه هر گلی یه بویی داره دچار شدم. دچار تنوع طلبی شدم و آدمارو با هم مقایسه می کنم چطور باید مقایسه نکرد. حرفای شعاری زیادی آدم میشنوه ولی همشون تکراریه. باور کنید انتخاب کردن سخته.
آخیش راحت شدم ببخشید طولانی بود

سلام،

به تالار همدردی خوش آمدید.

می توانید کمی بیشتر توضیح بدهید که چه معیارهایی در نظر شما هستند و همینطور اینکه دخترانی که خانواده به شما معرفی می کنند معمولاً از چه لحاظ با سلیقه شما فرق می کنند؟

بالاخره به قول خودتون مادر فقط می تواند یک سری مسائل کلی رو در نظر بگیرد و نمی شود بیشتر از این از او انتظار داشت.

ممنون.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط amar1381_1382

ولی هیچ وقت کیسایی که معرفی کرده باب دلم نبوده همیشه دوست داشتم خودم زن خودم رو انتخاب کنم ولی اولا واقعا نمیدونم کجا و چطوری این کار رو بکنم.

تو این مدت دلیل خاصی داشته که ازدواج نکردین ؟
مورد دلخواهتون رو پیدا نکردین یا اصلا دنبال این قضیه نبودین ؟

ثانیا من همیشه طرف مقابلم رو به چالش می کشم و تناقضاتی رو که تو عقایدش وجودداره رو واسش بر ملا میکنم. نمیدونم کار درستی می کنم؟

منظورتون عقاید در چه زمینه ایه ؟


ثالثا من به اینکه هر گلی یه بویی داره دچار شدم. دچار تنوع طلبی شدم و آدمارو با هم مقایسه می کنم چطور باید مقایسه نکرد. حرفای شعاری زیادی آدم میشنوه ولی همشون تکراریه. باور کنید انتخاب کردن سخته.

سابقه دوستی با دختری رو داشتین ؟
ظاهرشون رو مقایسه میکنین یا رفتار یا . . .؟

---

سلام حامد خان
خب راستش اصلا هیچ احساسی بهشون نداشتم. من تو انتخاب معیار واقعا سر در گمم
خارپشت جان
دنبالش بودم و لی من واقعا نمیدونم کجا باید دنبالش بگردم و خودم رو در اختیار و در دست تقدیر گذاشتم .
می دونی به راحتی میشه فهمید آدما اون چیزی نیستین که میگن. من وقتی با دختری صحبت می کنم سریع می فهمم که خودش نیست و داره نقش بازی می کنه و با کمی حرف زدن باهاش, بهش میفهمونم که من این رو فهمیدم. این منو زجر میده که دخترایی که باهاشون صحبت کردم از همون اول واقعیت رو نمی گن
من هر دو رو در کنار هم می بینم هم ظاهر هم باطن. تو ذهنم یک ظاهر خاصی مد نظر ندارم فقط می خوام برام جذاب باشه ولی به باطن و شعور خیلی اهمیت میدم. از همه مهمتر خونوادشه

به نظر من :
همه ی مردا تا یه حدودهایی تنوع طلبند و همه ی افراد دنبال فرد کامل تر هستند.
در مورد ازدواج که شکی در اینکه ازدواج کنید یا نه به نظر من وجود نداره شاید الان احساس نیاز کمتری بکنید اما یه نگاهی هم به آینده داشته باشید .

از نظر عقاید و طرز فکر کیس هایی که باهاشون حرف زدید اینو در نظر بگیرید که شما 30 سالتون هست و پخته تر هستین.
مشخص کنین که از نظر طرز فکر چه جور خانمی رو می خواین ؟؟ مذهبی باشه اهل مطالعه باشه و..
بعد واسه پیدا کردن دختر مورد نظر میتونین از محیط های خاصی اقدام کنید مثلا اگه می خواین که شدیدا پایبند به مذهب باشه میتونین به مادرتون بگین که از خانواده ها و جمع های مذهبی همچون جلسات قرآنی و.. واستون مورد پیدا کنه ، دختر ورزشکار می خواین مثلا میتونین تو یه گروه کوهنوردی عضو بشین و... و با این طریق شانس خودتون رو برای روبه رو شدن با این جور افراد بیشتر کنید.
بهتره که فعالیت های اجتماعیتون رو بیشتر کنید و تو جمع های مختلف با عقاید خانم های مختلف آشنا بشید اونوقت شاید دیدید که مثل من عاشق رفتار و افکار یه خانمی شدین.

من خودم مشکل دارم و در حد راهنمایی کردن نیستم اما خواستم کمکی کرده باشم موفق باشین:72:

تاپیک من
http://hamdardi.net/thread-18108

لطفاً قبل از ارسال پست در تاپیک ها به تاریخ آخرین پست دقت کنید که قدیمی نباشد.
از آخرین پست این تاپیک چند ماه می گذرد.