RE: اعتیاد به چت و اینترنت
سلام عزیز.احتمالا این عادتش رو از مجردی با خودش به همراه داره.و در نتیجه ترک کردنش هم سخت تر و شما باید صبرتو ببری بالا.نباید دعوا راه بندازی بلکه وقتی با هم خوبید باهاش درد و دل کن هر چند وقت یه بار بهش یاداوری کن چقدر این موضوع ناراحتت می کنه و اعتماد به نفست رو می یاره پائین
خود من یه بار اونم از کنجکاوی رفتم چت.دو سه روز همچین معتاد شده بودم همسرمم ازم خواست دیگه نرم من دیدم نمی تونم ترک کنم پیش شوهرم به جونه خودش قسم خوردم تا دیگه نرم و دیگه نرفتم گاهی وسوسه می شم اما وقتی یادم می یفته جون اونو قسم خوردم بی خیال می شم.اینا رو نگفتم که از همسرت بخوای جونه تو رو قسم بخوره خواستم بفهمی منی که فقط یکی دوبار رفتم نمی تونستم بذارمش کنار
تو هم با صبرت و راهنمائیها دوستان دیگه با این مشکل بر خورد کن
فقط باید خودش بخواد مثل یه معتاد به مواد
RE: اعتیاد به چت و اینترنت
سلام خواهرم
شما چند سال دارید؟ ایشون چند سال؟
نحوه اشنایی شما؟
تحصیلاتتون؟ هر دو؟
ایا منظورتون اینه که به شما خیانت می کنه؟
اون مشکل خاص که با هم دارید چیه؟
سر چه مسائلی با هم دعوا می کنید؟
از کجا می دونید دوسستون داره؟ ( لطفا جنبه مثبت رو ببینید و این سوال به معنی دوست نداشتن شما نیست)
RE: اعتیاد به چت و اینترنت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sci
سلام خواهرم
شما چند سال دارید؟ ایشون چند سال؟
نحوه اشنایی شما؟
تحصیلاتتون؟ هر دو؟
ایا منظورتون اینه که به شما خیانت می کنه؟
اون مشکل خاص که با هم دارید چیه؟
سر چه مسائلی با هم دعوا می کنید؟
از کجا می دونید دوسستون داره؟ ( لطفا جنبه مثبت رو ببینید و این سوال به معنی دوست نداشتن شما نیست)
من 26 سالمه و ایشون 28 سالش.
تو دانشگاه
من فوق لیسانس ایشون دکترا
نمی دونم ولی به نظرم این یه جور خیانت هست
همین مشکل خاص هست که توضیح دادم
دعوا نمیکنیم جز همین مسئله
خودش این جوری می گوید و در بقیه مواقع رفتارش خوب هستش. در مواقع بیماری پرستار خوبیه، ناراحت هستم سعی می کنه همدردی کنه، من این علائم را به حساب دوست داشتن می ذارم.
RE: اعتیاد به چت و اینترنت
آیا شما تو زندگیتون سرگرمی مناسب و به اندازه کافی دارین؟ یا وقت آزاد زیادی دارین که نمیدونین چه جوری بگذرونیدش.
معمولا این کارا از بی کاریه یا سر رفتن حوصله و برای تنوع.
RE: اعتیاد به چت و اینترنت
از ارتباط خودتون بیشتر بگید؟
چه انتظاراتی از ایشون دارید؟
ایا احساس خوشبختی می کنید؟ اگر نه چه موانعی در راه خوشبختی شما وجود داره
به نظر شما چه مشکلی موجب می شه ایشون به روابط اینترنتی و چت گرایش داشته باشه؟
ایا فکر می کنید همه انتظارات ایشون رو براورده کردید؟
روابط جنسی شما منظم و متنوع هست؟
ضمنا خواهر عزیزم... نمی شه گفت این روابط خیانت هست... اما از اونجائیکه موجب ازردگی خاطر شما می شه باید با صبر و ممارست ریشه یابی کنیم
نگران نباشید...
RE: اعتیاد به چت و اینترنت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط pooarot
آیا شما تو زندگیتون سرگرمی مناسب و به اندازه کافی دارین؟ یا وقت آزاد زیادی دارین که نمیدونین چه جوری بگذرونیدش.
معمولا این کارا از بی کاریه یا سر رفتن حوصله و برای تنوع.
بله سرگرمی داریم و مرتب مسافرت می ریم با هم. پارک و این ور اونور.
ولی یه مسئله ای که وجود داره اینه که ساعات بیداری مشترکمون کمه. من باید صبح به موقع برم سرکار در حالی که همسرم تا 11 اینا می خوابه و شب حدود 9-10 میاد من 12 می خوابم. همسرم هم مشکل بی خوابی داره شده بعضی شبها تا 4-5 صبح بیداره. خودش می گوید که به دلیل مشغولیت ذهنی نمی تونه بخوابه.
RE: اعتیاد به چت و اینترنت
سلام دوست عزیز
من پست های شما رو که می خونم از لابلای صحبتاتون حس می کنم هی تلاش می کنین از این مشکل فرار کنین.سعی دارین هی طوری وانمود کنین که هیچ مشکل خاصی نیست و ما هم همه چیمون به جاست و اونم آدم خیلی مهربونیه و منم خیلی دوستش دارم و اونم منو دوست داره و به قول معروف همه چی آرومه!! و این مشکل خیلی کوچیک گاهی منو ازار می ده..
دوست عزیزم من که مشاوره می رم همیشه به من این حرف رو می زنه که بدترین و سخت ترین درمان مشکات خانوادگی و شخصیتی مربوط به افراد با تحصیلات بالا هست .هر چه میزان تحصیلات شخص بالاتر می ره پذیرشش از داشتن مشکل و همکاریش در درمان سخت تر میشه.اینو من بارها و بارها شنیدم.من مشاور نیستم که بتونم تشریح کنم علت این مساله چی می تونه باشه اونو باید از کارشناس این رشته بپرسین ولی احساس می کنم این در مورد شما صدق می کنه..مشکل به این واضحی و پر ریشه دارین و به نوعی دارین این رو توی زندگی و ذهنتون کمرنگ و کم اهمیت جلوه می دین..کسی که وقت و انرژی خودش رو که می تونست بهترین کارهای مفید رو به جاش انجام بده با لاس زدن(ببخشید البته این کلمه رو به کار می برم چون واقعا جایگزینی براش پیدا نکردم) اونم با افراد ناشناس (که البته اولش ناشناسن بعدش همشون خوب شناس می شن) می گذرونه حتما مشکل بی اهمیت و کمرنگی نداره..
بهتره یه کم در این مورد جدی و پیگیر باشین.
امیدوارم که به زودی مساله حل شه..ببخشید اگه صریح صحبت کردم.
RE: اعتیاد به چت و اینترنت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط f_z
سلام دوست عزیز
من پست های شما رو که می خونم از لابلای صحبتاتون حس می کنم هی تلاش می کنین از این مشکل فرار کنین.سعی دارین هی طوری وانمود کنین که هیچ مشکل خاصی نیست و ما هم همه چیمون به جاست و اونم آدم خیلی مهربونیه و منم خیلی دوستش دارم و اونم منو دوست داره و به قول معروف همه چی آرومه!! و این مشکل خیلی کوچیک گاهی منو ازار می ده..
دوست عزیزم من که مشاوره می رم همیشه به من این حرف رو می زنه که بدترین و سخت ترین درمان مشکات خانوادگی و شخصیتی مربوط به افراد با تحصیلات بالا هست .هر چه میزان تحصیلات شخص بالاتر می ره پذیرشش از داشتن مشکل و همکاریش در درمان سخت تر میشه.اینو من بارها و بارها شنیدم.من مشاور نیستم که بتونم تشریح کنم علت این مساله چی می تونه باشه اونو باید از کارشناس این رشته بپرسین ولی احساس می کنم این در مورد شما صدق می کنه..مشکل به این واضحی و پر ریشه دارین و به نوعی دارین این رو توی زندگی و ذهنتون کمرنگ و کم اهمیت جلوه می دین..کسی که وقت و انرژی خودش رو که می تونست بهترین کارهای مفید رو به جاش انجام بده با لاس زدن(ببخشید البته این کلمه رو به کار می برم چون واقعا جایگزینی براش پیدا نکردم) اونم با افراد ناشناس (که البته اولش ناشناسن بعدش همشون خوب شناس می شن) می گذرونه حتما مشکل بی اهمیت و کمرنگی نداره..
بهتره یه کم در این مورد جدی و پیگیر باشین.
امیدوارم که به زودی مساله حل شه..ببخشید اگه صریح صحبت کردم.
اگه به نظرم کمرنگ و بی اهمیت بود هیچ وقت اینجا مطرحش نمی کردم. همسرم فرد درونگرایی هستش بر خلاف من. من واقعا نمی دونم تو ذهنش چی می گذره و وقتی که ازش می پرسم میگه من از زندگی ام راضی ام و قول می دم که دیگه تکرار نکنم ولی بازم به قولش عمل نمی کنه:316:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sci
از ارتباط خودتون بیشتر بگید؟
چه انتظاراتی از ایشون دارید؟
ایا احساس خوشبختی می کنید؟ اگر نه چه موانعی در راه خوشبختی شما وجود داره
به نظر شما چه مشکلی موجب می شه ایشون به روابط اینترنتی و چت گرایش داشته باشه؟
ایا فکر می کنید همه انتظارات ایشون رو براورده کردید؟
روابط جنسی شما منظم و متنوع هست؟
ضمنا خواهر عزیزم... نمی شه گفت این روابط خیانت هست... اما از اونجائیکه موجب ازردگی خاطر شما می شه باید با صبر و ممارست ریشه یابی کنیم
نگران نباشید...
سوال اولتون خیلی کلی هستش می شه مشخص تر بپرسید.
من ازش انتظار دارم بیشتر به فکر زندگی مشترکمون باشه. راستش اون احساس نمی کنه که ازدواج کرده. شاید این یکی از ریشه های کاراش باشه. چون ما قبل از ازدواج نزدیک 2 سال با هم دوست بودیم. اون موقع هم من کار می کردم و خرجمون رو می دادم و پس اندازمون هم دست من بود. اکثر اوقات هم من واسه زندگی تصمیم گیری می کنم و اون هم موافقت می کنه. راستش خودم از این وضعیت راضی نیستم ولی چاره ای هم نیست. یک بار که یک موضوعی رو به اون واگذار کردم که کارا رو انجام بده نتیجه ی بدی گرفتیم. در نتیجه یه جورایی احساس اجبار می کنم که واسه زندگی مون تصمیم های جدی رو بگیرم. اون هم اصلا مخالفتی نشون نمی ده و خیلی هم راضی به نظر میاد.
خودش می گه که به خاطر فشار کاری هست و واسه اینه که ذهنشو به موضوعه دیگه ای منحرف کنه. که به نظر من اصلا توجیه مناسبی نیست.
رابطه جنسی مون هم هفته ای 2-3 بار و بازم به نظر خودم هیچ گلایه یا شکایتی نداره و راضی به نظر میاد.
همون جور که گفتم خیلی تودار هست و من هم زیاد بلد نیستم که بهش نزدیک بشم شاید این هم یکی از دلایلش باشه
RE: اعتیاد به چت و اینترنت
خواهرم
منظورم از سوال اول رو بعدا خواهم گفت...
با توجه به اینکه دو سال با هم دوست بودید بدون شک یک ازدواج عاشقانه داشتید و این خیلی خوبه!
ببینید شما نتونستید مهارتهای لازم رو برای این ایجاد این احساس که ما در زندگی مشترک زیر یک سقف هستیم رو در ایشون و حتی خودتون ایجاد کنید... شما کما فی سابق تصمیم های مهم رو مجبور بودید بگیرید... حتی بیشتر از زمان مجردی و ایشون هم کارهای خودش رو کرده! پس باید در وهله اول مهارتهای زندگی رو یاد بگیرید و آئین زندگی رو بلد بشید... ببینید که آیا زندگی مشترک یعنی خونه مشترک؟ زیر یه سقف رفتن؟ نه ! این مفهوم فیزیکی زندگی مشترکه نه مفهوم اجتماعی اون!
اما باز هم مشکل با جملات بالا حل نخواهد شد..
یکی از مشکلات شما که حل نشده وضعیت مالی شماست... که باید حل بشه
فکر می کنم گرایش ایشون به چت کردن با افراد ناشناس ریشه در مسائل دیگه ای داره که تا حدودی به نوع ارتباط شما هم بر می گرده... به اینکه شما ازش انتظار داری به فکر زندگی مشترک باشه! اما ازش هم خواستی؟؟؟ ازش نخواستی... یعنی نگذاشتی بفهمه که باید به فکر باشه! خودت مشکلات رو حل کردی... چرا بهش تکیه نکردی؟ بهش تکیه کن با بی رحمی! تا بیافته!!!!نترس هیچ اتفاقی نخواهد افتاد
بعد هنوز بصورت موثر ازش نخواستی که دیگه این کار رو نکنه... ببین پاک کردن، نکردن آی دی/ دست نزدن به کامپیوتر/ هیچ کدوم نمی تونه مشکل تو رو حل کنه! از شناگر استخرش رو نگیر... ! اما جای دیگه خلا و کشش ایجاد کن.. تا بیاد به سمت زندگی! بیاد به سمت تو..
چند نکته
- ایجاد یک رابطه جنسی موفق می تونه این کشش رو فراهم کنه.. یعنی بسیار کیفی و متفاوت تر از اونیکه تا الان هست! واقعیت اینه که نه... راضی نیست! خواستی بازش می کنم که رابطه جنسی چگونه باید باشه
- عدم تایید شما! شما ایشون رو زمانی که باید تایید کنید... یعنی وقتی به نظر خودش(نه به نظر شما) کاری برای زندگی انجام می ده شما تاییدش نمی کنی... بهش نمی گی من بهت افتخار می کنم! شاید به نظرت اصلا مسخره بیاد و بگی بابا این کار رو که دیگه همه می کنن! اما نه! لازمه که تاییدش کنی و نذاری بی تفاوت بشه!
- عدم برقراری روابط موثر: حرفاتون رو گم کردین... کمتر حرف می زنین/ کمتر می شنوین/
- انتقاد های متوالی و غیر موثر موجب این وضعیت می شوند/ باید جاشون با انتقاد موثر عوض بشه
- عدم توانایی همسر (شما) در ایجاد محیط آرام حقیقی متناسب با سلیقه طرفین در منزل ( مهارتی است که باید فرا بگیرید)
- عدم خود آگاهی شما از عواطف خودتون
اما:
- از شما از ابتدا چه انتظاراتی داشته؟ آیا این انتظارات برآورده شده؟
- نقاط مثبت شوهرتون رو کشف کنید و بنویسید! (نه از حفظ از روی علائمی که می بینید)
- نقاط مشترکی که می تونید در اون رابطه با هم ارتباط موثر داشته باشید رو پیدا کنید