چرا جواب مثبت به شرايط منفي؟
سلام عزيزان. امروز سؤالي ذهنم رو بد جور مشغول كرده....
اكثر افرادي كه ميان اينجا از متاركه و طلاق يا از اختلاف خانوادگي يا.... ميگن، اشاره ميكنن به اين كه قبل از ازدواج شرايط همسرشون و يا خانواده همسرشون رو ميونستند وبا دانش به ضعف همسرشون پاسخ مثبت دادند.
يكي مياد ميگه خانواده اش سنتي بودن! يكي مياد ميگه از روز اول خواستگاري شروع كرد به شرط و شروط گذاشتن، يكي ميگه دوست بوديم، از همون موقع شكاك بود، يكي ديگه مياد ميگه از همون موقع به من وروغ ميگفت!!!! و.....
سؤال من اينه كه چرا كسي كه اين شرايط رو مي فهمه، باز هم جواب مثبت ميده؟ مگر نميدونه كه بدبخت ميشه؟ واقعا چرا؟ آيا واقعا فكر ميكنند انقدر قدرت دارند كه طرفشون رو به دلخواه خودشون تغيير بدن؟ يا سعي كنند تا عمر دارند چشم تو چشم خانواده ي همسر نشن؟
واقعا چند درصد طلاق ها با دانش قبلي به مشكل طرف، اتفاق ميوفته؟
تازه چيزهاي عجيب تري هست در مورد انتخاب آقايون! پسره اول زن گرفته، بعد يادش مياد خانوم محجبه نميخواد. اون يكي برعكس دختر بي حجاب گرفته، به زور ميخواد چادر سرش كنه. تو محل كارش با دختره آشنا شده، از دختره ميخواد ديگه نره سر كار، آه نداره با ناله سودا كنه، هزار سكه مهريه ميكنه! خب يكي به من جواب بده، چرا دستي دستي خودشونو بدبخت ميكنند؟ آخه چراااااااااا؟:302:
RE: چرا جواب مثبت به شرايط منفي؟
ممنونم شب بارانی عزیز واسه ایجاد چنین تاپیک بسیار مفیدی.:72:
به نظرم چند قدم اشتباه می تونه چنین نتایجی داشته باشه:
1- توجه نکردن و راحت گذشتن از کنار سر نخ ها: مثلا موقع رانندگی، آقا به دیگرانی که بد رانندگی می کنن، بددهنی می کنه، داد میزنه و ... خانوم می ذاره به پای شوخ طبعی یا مردانگیش!
2- توجیه کردن رفتار ها: مثلا: "اینکه هی ازم می پرسه کجایی نهایت عشقش رو می رسونه، چه ربطی داره به شکاک بودنش آخه؟!! "
3- امید به تغییر دادن همسر در آینده: ( خودم عوضش می کنم. به من می گن مررررد!)
4- تمرکز بر حال و نسنجیدن شرایط در آینده: "خب حالا دستش پیش باباش درازه، کی این روزا اینجوری نیس؟ بعدنا درست می شه همه چی... حالا فعلا با هم باشیم، چند سال دیگه وضع بهتر می شه و .... من قدرت تحملم زیاده، صبر می کنم بر این رفتارش "
5- و کلی تر از همه، فرو رفتن در دام احساسات ...
اینها از جمله خطاهایی هست که به نظرم آدما موقع ازدواج مرتکب می شن و می رسن به جایی که نباید.
دوست دارم این بحث آسیب شناسانه ادامه پیدا کنه. ای کاش کارشناسان بزرگوار سایت هم شرکت کنن.
RE: چرا جواب مثبت به شرايط منفي؟
به نظره من زمان کافی برای شناخت ندارن.در ضمن دو نفر وقتی نامزد می کنن خوده حقیقی شونو نشون نمی دن. مثلا خوده من همین بی نظمیم رو نذاشتم بفهمه نه اینکه بخوام گولش بزنم گفتم با این کار مجبورم نظم رو یاد بگیرم
یکی هم اینکه فکر می کنی ضعف طرفت آونقدرها هم بزرگ نیست مثله عدم استقلال شوهرم اما بعد دیدم اصلا نمی تونم تحمل کنم
RE: چرا جواب مثبت به شرايط منفي؟
تا وقتی مجردن فکر میکنن با متاهل شدن تمام ناتمامی هاشونو تکمیل میشه و مشکلات و کمبودهاشون رخت برمیبندده من نمیگم این طرز فکر اشتباهه ولی صورته درستش زمانیه که انتخاب درست باشه و همه جوره شناخته طرف رو ، نه صددرصد بلکه تا حد آن داشته باشن. به تکرار در اطرافیانم دخترانی رو میبینم که فقط واسه خاطر اینکه بگن فلانی شوهر کرد و دهن مردم بسته بشه معیارهای اصلی و شناخت رو ندیده میگیرن و در کوتاه مدت سرو تهشو هم میارن و جواب مثبت میدن ولی همین که وارد زندگی مشترک میشن و مشکلات واقعی خودشونو نشون میدن آه و نالشون شروع میشه . آخه چرا فکر نمیکنن ازدواج مثل کفش و لباس خریدن نیست که تا خوششون نیاد بندازنش دور. پیمان زناشوئی یک عمر زندگیه که دو طرف باید باخوشی تا آخر عمر هر روز تازه تر از دیروز در کنار هم سختی و خوشی ها رو بگذرونن ولی افسوس زوج هایی رو میبینم که فقط واسه خاطر اینکه لج هم در بیارن که توچرا جواب منو میدیو بدون اجازه من چیکار کردیو تا من نگفتم چرا تو اون کار رو انجام دادی و....زندگیشونو میگذرونن :302: حیف نیس واقعا ... ای کاش به گفته دوست خوبمون شب بارونی وقتی که تو مرحله شناخت و یا مراحل دیگر ازدواج هستیم همه جوانب رو در نظر بگیریم و همین که ایرادهای طرفو دیدیم خودمون با این فرض که درستش میکنم گول نزنیم و محتاتانه انتخاب کنیم
از زمانی که با این سایت آشنا شدم و دوستان میان مشکلاتشونو میگن از بس حرص میخورم که واقعا چرا یه انسان عاقل و بالغ ماشاله تو این دوره زمونه هم اکثرا تحصیل کرده و تجربه های اطرافیان رو همه دیدن باز باوجود اینکه ایرادهای طرفشونو میبین باز جواب مثبت داده اند و بعدش هم به مشکل برخوردن
و باز هم زیر لب با خود تکرار میکنم چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
RE: چرا جواب مثبت به شرايط منفي؟
سلام:72:
به نظر من بخاطره ترسه .
ترس از حرف مردم .
ترس از تنهایی
ترس از هزینه دادن واسه رهایی
ترس از اینکه این آخرین مورد باشه .
ترس از ، از دست دادن دلخوشی موقت فعلی
ترس از مواجهه با حقیقت
وقتی شخص عزت و اعتماد به نفس کافی نداشته باشه نتیجه بهتری هم نمیگیره .ربطی به تحصیلات موقعیت اجتماعی و فرهنگ و روابط خانوادگی هم نداره . تو این تالار مثال های مختلفی از هر نوع زندگی وجود داره :302:
اگه بگیم طرف چند روز اول غرق عشق و هوس و ... هست و چشماش بسته هست ولی چرا وقتی چشماش باز میشه بازم گاهی اوقات حاضره تن به هر ذلت و خفتی بده ولی حاضر نیست دست از اون زندگی و اون طرف برداره .
جدایی واسش مساوی مرگه ، چرا ؟؟؟
بجز ترس عامل دیگه ای هم وجود داره ؟؟؟
RE: چرا جواب مثبت به شرايط منفي؟
يه جورايي پاسخ همه ي شما عزيزان صحيحه. اما آيا ازدواج نكردن بهتر از بدبخت شدن نيست؟ تازه خودشون راضي ميشن، چرا خانواده هاشون مانع نميشن؟:302:
با وجود اينكه تو فيلم ها و سريال ها دخالت پدر و مادر رو به شدت تكذيب ميكنند!!!!!! اما من با دخالت نكردنشون كاملا مخالفم.
يادمه دختر خوشرو و خوب و نجيب و از همه لحاظ بيست، از آشنايانمون به پسري كه در منفي بودن و بي وجداني و بداخلاقي و بي مسؤليتي و دختر بازي:163: و دود و دم و.... شهره ي عام و خاص بود، جواب مثبت داد!!!!! ازدواج كردن و يك سال بعد، با يه بچه! مجبور به بخشيدن مهريه و طلاق شد. سؤام اينه كه دختره رو خواب برده بود. پس خانواده اش چي؟ با وجود اينكه ميدونستن اينجوريه! آخه گناه اون بچه چيه؟:302:
آيا واقعا خانواده ها نبايد نظر بدن؟
RE: چرا جواب مثبت به شرايط منفي؟
اینو از وبلاگ خاطرات یک عاقد خوندم شاید اینی که می گی یه همچین موردی بوده :
" " شرط من اینه حاج آقا که محل زندگی دخترم از محل زندگی خانواده شوهرش جدا باشه " مرد ریزجثه با کتی سرمه ای که شانه هایش افتاده بود ، کاغذی در دست روبروی من نشسته بود . بر روی کاغذ رای دادگاه حل اختلاف بود که توافق عروس و پدرش با داماد را نشان می داد.
گفتم : پدرجان چرا به دادگاه رفتین. همینجا شرط های شمارو می نوشتیم؟! مرد کاغذ را با استرس طوری در دستانش فشار می داد که آرام آرام مچاله اش کرد . نفس عمیقی کشید : دخترم با این پسره توی خیابان آشنا شده بود. بحث ازدواج را پیش کشیدند. موافقت نکردم. پسره اومد پیشم گفت که موافقت نکنی ، با هم فرار می کنیم . کارمون به دعوا کشید. دختره بنای قهر گذاشت و سه روز توی خونه اعتصاب غذا کرد. آخرش مادره اومد گفت که اینا همدیگرو می خوان. اینجوری نمیشه. خوب رضا بده برن پی زندگیشون خداکنه خوشبخت بشن. زندگی خودشه و خودش اینجوری می خواد. ماچه کاره ایم.
کاغذ کاملا مچاله شده بود و مرد هم : حالام که اینجام با چندتا شرط که توی این کاغذه . چاره ای ندارم.....
گاهی.... چه رنجی می برد آنکس که پدر است... آنکس که مادر است...."
آدم می مونه چی بگه!
RE: چرا جواب مثبت به شرايط منفي؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shabe barooni
سلام عزيزان. امروز سؤالي ذهنم رو بد جور مشغول كرده....
اكثر افرادي كه ميان اينجا از متاركه و طلاق يا از اختلاف خانوادگي يا.... ميگن، اشاره ميكنن به اين كه قبل از ازدواج شرايط همسرشون و يا خانواده همسرشون رو ميونستند وبا دانش به ضعف همسرشون پاسخ مثبت دادند.
يكي مياد ميگه خانواده اش سنتي بودن! يكي مياد ميگه از روز اول خواستگاري شروع كرد به شرط و شروط گذاشتن، يكي ميگه دوست بوديم، از همون موقع شكاك بود، يكي ديگه مياد ميگه از همون موقع به من وروغ ميگفت!!!! و.....
سؤال من اينه كه چرا كسي كه اين شرايط رو مي فهمه، باز هم جواب مثبت ميده؟ مگر نميدونه كه بدبخت ميشه؟ واقعا چرا؟ آيا واقعا فكر ميكنند انقدر قدرت دارند كه طرفشون رو به دلخواه خودشون تغيير بدن؟ يا سعي كنند تا عمر دارند چشم تو چشم خانواده ي همسر نشن؟
واقعا چند درصد طلاق ها با دانش قبلي به مشكل طرف، اتفاق ميوفته؟
تازه چيزهاي عجيب تري هست در مورد انتخاب آقايون! پسره اول زن گرفته، بعد يادش مياد خانوم محجبه نميخواد. اون يكي برعكس دختر بي حجاب گرفته، به زور ميخواد چادر سرش كنه. تو محل كارش با دختره آشنا شده، از دختره ميخواد ديگه نره سر كار، آه نداره با ناله سودا كنه، هزار سكه مهريه ميكنه! خب يكي به من جواب بده، چرا دستي دستي خودشونو بدبخت ميكنند؟ آخه چراااااااااا؟:302:
جواب همهی این سؤالها یك كلمه است «كلهی داغ».
معمولا ازدواج یك واقعهی هیجان انگیزه، و ممكنه كسی كه تصمیم به ازدواج میگیره مثل من به هیچی توجه نكنه و همهچیو مثبت ببینه. این خوشبینی بعدا كار دستش میده.
RE: چرا جواب مثبت به شرايط منفي؟
آقاي ابوذر اين كله ي داغ رو خوب اومدين:311:
خب پس چرا اين مثبت بيني، بعد از ازدواج از بين ميره؟
و همچنين براي اينكه مشكلات فوق پيش نياد از چه تدبيري بايد استفاده كرد؟