سلام چندماهیه ازخانواده دورشدم بخاطرمشکلات ازدواج نه که زن نگیرم بلکه کسی که دوست داشتم ازدواج کرد مقصرم خانوادمه نمی بخشمشون .نمی خوام دیگه برگردم ازدنیاخسته شدم بنظرشماچیکارکنم :316:
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام چندماهیه ازخانواده دورشدم بخاطرمشکلات ازدواج نه که زن نگیرم بلکه کسی که دوست داشتم ازدواج کرد مقصرم خانوادمه نمی بخشمشون .نمی خوام دیگه برگردم ازدنیاخسته شدم بنظرشماچیکارکنم :316:
دوست عزیز مکان خیلی خوبی رو برای رفع مشکلتون انتخاب کردید.
بهتره بیشتر توضیح بدیدو
1-خانواده شما نرفتن براتون خواستگاری؟
2-دلیل اینکه خانوادتون رو مقصر میدونید چیه؟
و ........
دوستان حتما با توضیح شما مشکل شما رو بررسی میکنند و پاسخ میدهند.
من به شما پیشنهاد می دهم که مشکل اصلی خود رو در همین تاپیک شرح بدهید.
شما چند تاپیک باز کردید.
اینطوری هم اعضا سختشونه بفهمند مشکل شما چیه،
و هم خودتون نمی توانید روی یک مشکل متمرکز بشوید و حلش کنید.
پس همین جا مشکل خود رو توضیح دهید و درخواست کمک کنید.
نه چون رومن حساب کرده بودن قول داده بودم فقط بایدمیرفتیم خواستگاری
ببینید، به هر دلیلی اون ازدواج صورت نگرفته و دختر خانم هم که دیگه ازدواج کرده.
شما باید او و گذشته رو فراموش کنید و به آینده امیدوار باشید.
من فکر می کنم بهتر است شما پیش یک مشاور حضوری بروید.
اگر در اینجا می خواهید به شما کمک شود، باید در یک پست و در چند جمله مشکل خود رو کامل توضیح بدهید و بگویید که در چه مورد از ما کمک می خواهید.
شما در 3-4 تاپیک مختلف پست های 1 جمله ای می زنید و اینطور ما نمی توانیم به شما کمک کنیم.
چون چیزی از مشکلات شما دستگیرمون نمی شود.
می خوام روپای خودم وایسم امانمی دونم چیکارکنم حرفه صیغه هم زدم می خوام ازتنهای دربیام به هدفی برسم
با صیغه نمی توانید از تنهایی در بیایید.
ازدواج موقت، موقت است. یعنی اگر هم از تنهایی در بیایید، موقت خواهد بود.
آخر سر هم دوباره از هم جدا می شوید. تنها یک رابطه بی سر انجام بوده و ممکنه ضربه هم بخورید.
وقتی توانایی این رو دارید که ازدواج دائم کنید، چرا به این کار دست بزنید؟
چرا از خانواده ات دور شدی؟
چون به عشقت نرسیدی؟ حالا یکی رو از دست دادی، نباید که از روی عصبانیت همه خانواده ات را هم از دست بدهی!
به خانه برگرد. مطمئن باش هیچ کس مثل اونها نمی توانه در این شرایط کمکت کنه تا از تنهایی در بیایی.
به خصوص از اونجا که توضیحات کم بود، ما نمی توانیم قضاوت کنیم که مقصر که بوده.
ولی واقعیت اینه که در هر اتفاقی حکمتی هست.
از این اتفاق درس بگیر.
سعی نکن کسی رو مقصر بدونی، تازه اون هم خانواده که همه چیز آدم است.
ببین اشتباهات کجا بوده و چه کار باید کرد که این اشتباهات تکرار نشوند.
به خدا توکل کن. اگر همه سعیت رو کردی و به هر دلیلی (که به نظرت تقصیر خانواده است) نشد، بدون حکمتی در آن بوده که نمی دانی. شاید در آینده متوجه شوی.
منم به قسمت خیلی معتقدم خییییییییییلی.شاید قسمت تو هم یه دختر دیگست.حالا یا بهتر از اون یا بدتر.تا این فکرو از خودت دور نکردی ازدواج نکن نه دائم نه موقت هم به اون دختر ظلم می کنی هم به خودت
از خانوادت دور نشو.این اتفاقا می یوفته.ما فرض می کنیم اونا مقصرند(تو توضیح کامل ندادی)عمدی تو کار نبوده خوبی تو رو می خوان.اگه دله اونا رو بشکونی یه روزی ضربه می خوری
سلام درسته ولی ماقول قرارگذاشتیم حرف زدیم برنامه ریزی کردیم:82:
چرا شما به طور کامل توضیح نمی دی چه اتفاقاتی افتاده؟