مخالفت خانواده ها برای ازدواج
باسلام به همه باید اقرار کنم از دیدن این سایت خیلی خوشحال شدم واحساس کردم دوستای زیادی برای شنیدن درد دلهام پیدا کردم:72: وبه همین خاطر بدون معطلی عضو
شدم به امید هم فکری وکمک همه دوستای خوبم.
من 21سالمه تا1سال پیش با هیچ پسری رابطه نداشتم ولی سال پیش از طریق تلفن با پسر27ساله به نام رسول آشناشدم
وبه نیت ازدواج پیش رفتم چون شرایط و اخلاقش منو مجذوب کرده بود.
الان بعداز گذشت 1سال هردو ما به شدت بهم وابسته شدیم
و علاقه داریم ولی مشکل اساسی ما اینه که از 2شهر متفاوتیم البته ایشان به خاطر شرایط کاریش حدود
4ساله در شهر ماهستن .
حدود 1ماه پیش با کلی زحمت و اسرار خانوادشو راضی کرد وبرای خواستگاری به شهر ما آورد .
الآن خانواده ها دیگه همدیگه را شناختند ولی خانواده رسول علی رغم اصرارزیادش حاضر به ادامه مراحل خواستگاری نیستن چون خانواده ها از رابطه ما اطلاع ندارن وچون ما از 2شهر متفاوتیم مخالفت میکنند
الآن رسول به خاطر فشارهای من که اسرار داشتم سریعتر خانوادشو راضی کنه وهم فشار خانوادش که به هیچ عنوان زیر بار نمیروند
2روز پیش با پیامک از من خداحافظی کرد و به من گفت که بیخیال این ازدواج بشم
حالا من 2روزه باسختی زیاد صبر کردم وباهاش رابطه نداشتم من میدونم تصمیمش
به خاطر ناراحتیش وفشار روانیش هست دلیلش بی علاقگی به من نیست میخوام ازتون بپرسم با این علاقه 2طرفه وبا این شرایط موجود وظیفه من چیه؟
البته تو این مدت فهمیدم راه درستی برای ازدواج انتخاب نکردم ولی کاریه که شده وحاضر نیستم چشمم
رو به راحتی به روی عشقم ببندم واقعا در مانده ام کمکم کنید...
RE: مخالفت خانواده ها برای ازدواج
به همدردی خوش تشریف اُوردی.
اون پسر هرکاری از دستش برمیومده کرده الآنم کم اُورده که می گه بی خیال شو.واقعیت اینه که هیچ راهی جز
فراموش کردنش نداری تا وقتی که دوباره اقدام کنه.ولی تو این مدت فرصتای دیگه رو از دست نده.
RE: مخالفت خانواده ها برای ازدواج
سلام،
به تالار همدردی خیلی خوش آمدید!
می شود کمی بیشتر توضیح بدهید که چه معیارهایی برای ازدواج داشتید و آقا رسول کدام یک از آنها را دارا هستند؟
همینطور در رابطه با تفاوت های فرهنگی خانواده شما و آنها با توجه به این که از شهرهای مختلف هستید توضیح بدهید.
آیا خانواده شما با این ازدواج موافق هستند؟
بالاخره خانواده آقا رسول با این ازدواج مخالف هستند و این مشکل بزرگی بر سر راه است. شما نباید روی او فشار بیاورید تا به زور خانواده اش را راضی کند. یک ازدواج موفق با رضایت هر دو طرف و همینطور خانواده ها صورت می گیرد.
نقل قول:
البته تو این مدت فهمیدم راه درستی برای ازدواج انتخاب نکردم ولی کاریه که شده وحاضر نیستم چشمم
رو به راحتی به روی عشقم ببندم واقعا در مانده ام کمکم کنید...
من با این حرف شما موافق نیستم. شما اگر به این نتیجه رسیدید که این ازدواج اشتباه است، پس تصمیم خود را برای پایان رابطه بگیرید و روی تصمیم خود محکم بایستید. هیچ وقت خود را بازیچه احساسات نکنید. ازدواج یکی از بزرگ ترین تصمیم های ما در زندگی هست و باید انتخاب همسر کاملاً از روی عقل و فکر و منطق صورت بگیرد.
واقعیت این است که آقا پسر از شما خواسته که این رابطه را پایان دهید. خانواده او هم راضی نیستند.
متاسفانه ما از روی اشتباه در مراحل شناخت درگیر احساسات شده و به طرف مقابل وابسته می شویم که این اشتباه است. اگر با منطق خود به این نتیجه رسیدید که این ازدواج اشتباه است، پس از پایان دادن رابطه و دل کندن نترسید.
بلکه از یک ازدواج ناموفق که یک عمر پشیمانی به همراه می آورد بترسید.
RE: مخالفت خانواده ها برای ازدواج
[align=justify]عزیزم به نظرم با توجه به اینکه رسول (حداقل به ظاهر) از شما چشم پوشی کرده، شما فقط 1 راه دارید. و اون اینکه دیگه سمتش نرید.
می دونم عشق حادثه شیرینیه و نمی شه به راحتی ازش گذشت، اما واقعیت اینه که اگه بدنبال یه ازدواج موفق هستی، چاره ای جز فاصله گرفتن ازش نداری.
کار درست (از نظر من) اینه که دیگه حتا یک اس ام اس هم ندی، و اجازه بدی خودش تکلیفش رو با این مسئله روشن کنه. اگه موفق بشه شما رو فراموش کنه، پس شما هم چاره ای جز فراموش کردنش نداری. و باید به آینده ای شیرین با همسر دیگری فکر کنی.
اما این احتمال هم هست که بعد از مدتی که با خودش خلوت کرد، راه حلی برای این مسئله پیدا کنه. اونوقت به اتفاق خانواده ش پروسه خواستگاری رو پیگیری خواهند کرد.
بنابراین نیلوی عزیزم:46:
الان شما در برهه ای هستی که باید از این اتفاق در جهت هرچه مستحکم تر ساختن شخصیتت استفاده کنی.
شاید حکمت محبتی که بینتون بوجود اومده، ازدواج شما نبوده، بلکه قرار بوده به این وسیله نیلوی محکم تر و فهمیده تری ساخته بشه. شاید همسرت الان جای دیگری در خانه دیگری برای رسیدن بهت اراده راسخی داره، و روزگار می خواد قبل از رسیدن به او، پخته تر باشی.
سعی کن در این رابطه غرق نشی گلم، فقط راه راست رو برو و مطمئن باش به بهترین ها می رسی، حالا چه رسول باشه، چه پسر دیگری.:72:[/align]
RE: مخالفت خانواده ها برای ازدواج
میشه بگید خانواده شما چه نظری دارند روی این مساله ؟؟؟ نظرشون چیه کلا ؟
دوم اینکه دلیل مخالفت خانواده اقا رسول چیه ؟؟ میشه واضح تر صحبت کنید ...
چند بار در خانواده ها همو دیدند ؟؟
ایا خانواده شما هم همین نظرو دارند ؟؟
مشکل اساسی مالی هست ؟؟ یا فرهنگی ؟؟ یا اینکه اصلا از نظر خانواده اقا رسول ..ایشون اماده ازدواج نیستند ؟؟
و مهمتر از همه چرا موضوع دوستیتونو بیان نکردید که کمو بیش با هم دیگه اشنا شدید ؟؟؟
و و و و های زیادی که باید بفرمایید..
منتظریم به صورت کامل لطفا
RE: مخالفت خانواده ها برای ازدواج
سلام عزیزم:72:
نگران نباش و عجله نکن:82:
این آقا رسول باید تنها باشه و در مدت تنهایی ایشون شما باید سعی کنی با منطق خودت صحبت کنی نه با احساساتت
اینکه شما هم رو دوست دارید دلیل موجهی برای ازدواج نیست
عزیز دلم فکر نکن اینجا کسی متوجه احساساتت نیست چون ما همگی احساس داریم و شرایطت رو درک می کنیم:72:
اما از تصمیمات احساس محور دوری کن تا بتونی یه تصمیم عاقلانه بگیری و یه زندگی موفق داشته باشی
انتخاب برای ازدواج کار آسونی نیست و نباید چشم رو بست:305:
باید خیلی راجع بهش خوندو تحقیق کرد و البته منطقی بود, چون یه تصمیمیه که بقیه عمر تو رو تحت الشعاع قرار می ده
یکم بیشتر توضیح بده و بگو تو دیدار خانواده ها چه مسائل اصلی مطرح شد
RE: مخالفت خانواده ها برای ازدواج
می شود کمی بیشتر توضیح بدهید که چه معیارهایی برای ازدواج داشتید و آقا رسول کدام یک از آنها را دارا هستند؟
همینطور در رابطه با تفاوت های فرهنگی خانواده شما و آنها با توجه به این که از شهرهای مختلف هستید توضیح بدهید.
آیا خانواده شما با این ازدواج موافق هستند؟
ممنون از راهنماییتون.معیارهای من اخلاق خوبش وتحصیل کرده ومنطقی کار مورد نظر وخیلی چیزای دیگه من دختر احساساتی زیاد نیستم وتقریبا مطممئنم میتونیم کنار هم خوشبخت بشیم .منظورم از اشتباه کردنم راه آشناییمونه واینکه پنهانی بوده رابطمون هستش (البته خواهرای بزرگترم باخبر بودن ).
خانواده من با ازدواجمون موافقن چون اونهام از هر لحاظ پسندیدند.
خانواده رسول از اول اصرار به ازدواجش در شهر خودشون داشتند والآن دلایلشون به نظرم خیلی منطقی نیست وبیشتر حالت بهانه گیری داره
دوستان خوبم به خاطر لطفتون از همتون ممنونم
اگه تر ارسالام نقصی هست ببخشید چون تازه واردم:72::72::72::72:
RE: مخالفت خانواده ها برای ازدواج
عزیزم می تونی در مورد حساسیت ها و بهانه گیری های خانواده آقا رسول بیشتر صحبت کنی تا دوستان بتونن بهتر کمکت کنن؟:72:
و اینکه با وجود اینکه فکر می کنی خوب هست اما پیشنهاد می کنم پیش یک مشاور هم بری البته بعد از اینکه آقا رسول از مخفی گاه خودش بیرون اومد و تصمیم ش رو گرفت شما هم برای اطمینان بیشتر موضوع ازدواجتون رو با یه روانشناس خبره در میون بذارید این فقط یه پیشنهاده و خودم هم دارم اینکار رو انجام می دم با وجود اطمینان 80 درصدی که به انتخابم دارم اما اون 20 درصد تردید هم می تونه مشکل ساز باشه و نیاز به برسی داره
منتظر پاسخت هستم:72:
RE: مخالفت خانواده ها برای ازدواج
دوست خوبم بایدبگم ازاول خانوادش به خاطر علاقشون دوست داشتن رسول توشهر خودشون ازدواج کنه باکلی سختی راضیشون کرد به خواستگاری بیان. 1جلسه باخانوادش اومدن 2جلسه خودش تنهایی اومد برای آشناشدن بیشتر البته برای ظاهرسازی پیش خانواده ها.خیلی نمیتونم باز کنم موضوعا اونا از من راضی بودن به چندتا چیز که چندان اهمیتی نداره گیر دادن مثلا از اخلاق پدرم خوششون نیومده تاحدی حق دارن ولی اگه حاضر بشن وبیشتر آشنا شن یه سری از سوئ تفاهمها حل میشه براشون.در هر صورت اونا فکر میکنن خواستگاری سادست و متوجه شرایط من و پسرشون نیستن بنابراین ازشون زیاد توقع ندارم.
من حتی به خاطر رسول گفتم اگه مجبور شم برای زندگی همراهش به شهر خودشون میرم الآن به این فکر میکنم اگه تاچندروز دیگه رسول زنگ نزد منم نباید هیچ رابطه ای باهاش برقرار کنم وبیشتر باخودش صحبت کنم؟؟
RE: مخالفت خانواده ها برای ازدواج
نیلو جون توی خواستگاری یه چیزایی پیش میاد و بخصوص اگه خانواده طرف زیاد راغب نباشن به هر علتی موجه یا غیر موجه عقب نشینی می کنن
آیا تو مراسم خواستگاری پدرت رفتار تندی نشون داد که بهشون بر خورده؟
گلم احساس می کنم دختر منطقی ای هستی و زیاد درگیر احساسات نیستی:72: (برخلاف نوشته ت تو پست اولت که گفتی شدیدا به هم وابسته هستیم), البته این فقط احساس منه و اگه درست باشه جای تحسین داره
به رسول فرصت بده تا تنها باشه, شاید از کلنجه رفتن با خانوادش خسته شده و نیاز به تمرکز داره به هر حال آدم باید بعد منفی قضیه رو هم با منطق کامل نگاه کنه که شاید هم با این یکم فشار قیدت رو زده باشه که در اینصورت بهترین کار اینه که باهاش رابطه ت رو قطع کنی چون کسی که انقدر ضعیف باشه به درد اداره یه زندگی نمی خوره
اگه رسول زنگ زد بگو بذاره بعد یه مدت توسط یه واسطه یا بزرگ خانواده دوباره موضوع رو برای خانوادش مطرح کنه و با آرومی و منطق ازشون بخواد تا بیشتر با خانواده شما آشنا بشن (فقط پیشنهاده و بستگی به درجه ظرفیت آقا رسول هم داره)
اگه رسول دیگه باهات تماس نگرفت بهترین کار فراموش کردنشه که با منطقت می تونی این کار رو انجام بدی:72: