نیاز به مشاوره فوری

سلام دوستان
یه مشکلی برام پیش اومده که نمی تونم تصمیم بگیرم چی درسته! لطفا در اسرع وقت بهم راهنمایی بدین. پیشاپیش ممنون از همگی تون :72:

مدتیه که تصمیم گرفتیم از این خونه پاشیم و لذا صاحبخونه مون سپرده خونه رو برای اجاره مجدد. ناگفته نمونه که مبلغ اجاره رو خیلی بالا گفته، طوری که اغلب مورد پسند واقع نمی شه. (علت پاشدن خودمون هم همین قیمت بالاشه)
خلاصه که خونه مون نزدیکه دو ماهه شده کاروانسرا. مدام ملت می یان و می رن بابت بازدید خونه. خوب هرکی هم یه مدل فرهنگی داره و بعضا من از بعضی برخوردها ناراحت می شم.
صاحبخونه هم می گه من ندارم پول پیشتون رو بدم و باید حتما مستاجر برای خونه پیدا بشه!

حالا مطلب اصلی؛
بین تمام بنگاههای املاک یکی بیشتر از بقیه مستاجر میاره و چندین تا مشاور داره که با مشتری ها میان. بین اینها یه آقایی هست که نسبتا سنش بالاست (در مقایسه با من). این آقا خیلی خوش گفتاره و گنجشک رو رنگ می کنه جای قناری می فروشه (هرچند این خونه رو نتونسته اجاره بده!!!!) گفتارشون بسیار مودبانه و محترم است. ولیکن برعکس رفتارشون اینطور نیست. یکبار که منزلمون اومده بودن متوجه شدم که با غرض طوری رد می شه که تنش یا دستش بهم بخوره. یجوری نشون دادم بدم اومده ولی حرفی هم نزدم و باقی وقتها هر وقت میومد من می نشستم رو مبل تا خودش خونه رو نشون بده تا موردی پیش نیاد که بخواد نزدیکم بشه.
دیروز من یه مهمون داشتم (همسایمون) که از قضا اونم اومد و من حواسم به گذشته نبود، دوباره موقع رد شدن همون حرکت زشت رو انجام داد و من داشتم از درون منفجر می شدم ولی حرفی نزدم و به روم نیوردم.
بنظر شما من با بنگاه املاک تماس بگیرم و به مدیرش بگم که خواهشا این آقا رو هنگام بازدید نفرستن؟ (مدیر اونجا بنطر آدم بدی نمی یاد)
به شوهرم نمی تونم بگم. و اغلب بازدیدها من تنها هستم.
از یه طرف تا چند روز دیگه اگه خدا بخواد ما باید پاشیم. موعد شروع قراردادمون میشه با منزل جدید. هرچند هنوز اینجا اجاره نرفته. و از یه طرف می گم این چند روز رو هم دندون به جگر بزارم و قضیه رو سرپوش بزارم که نکنه عنوان کردنش برای خودم بد شه. البته من به مدیر اونجا اینهمه توضیح نخواهم داد. و ازش می خوام ازم توضیح نخواد.
از یه طرف هم حرص می خورم که کسی وارد حریم زندگیم بشه و بهم جسارت کنه و من سکوت کنم و اون گستاخ تر بشه. شاید اگه اعتراض کنم برای این آقا هم درس عبرتی بشه که دیگه با کسی دیگه تکرار نکنه، شاید از ترس از دست دادن فرصت کاریش و کمیسیونش.


نظر شما چیه؟

سلام بلواسکای! خوبی؟
تاپیکت رو دیدم ترسیدم ها، الحمدالله مسئله قابل حله، به نظر من در وهله اول سعی کن جایی بشینی که دور و برت نپلکه؛ اما اگر ایندفعه خواست دستشو بزنه بکش کنار و زیر لب یه نوچ کن که بشنوه، بعد شدیدا اخم کن ، یا زیر لب طوری که بشنوه بگو لا اله الا الله! طوری که بفهمه میدونی و عصبانی هستی، چون اگر سکوت مطلق کنی فکر می کنه سکوت علامت رضاست !باور کن بعضا دور از حضور مردهای خوب بعضی مردها سکوت رو علامت رضا می بینن، و ممکنه جری تر بشه، یا یه بار که اومد اول اتاق رو بذار ببینند، بعد برو تو اتاق و در رو هم ببند، با حرکت هات یه پیغامی بشه بده که یعنی می دونم و ناراحتم ، اگر دیدی نه اثر نداشت، به بنگاهیه زنگ بزن و یه مسئله ای رو بهونه کن، بگو این آقا توهین آمیز برخورد می کنه یا الکی یه چیز دیگه رو بهونه کن بگو لطفا ایشونو نفرستید خونه من

ممنونم سابینا جون هم بابت اینکه نگرانم شدی و هم بایت مشاوره ات.:72:

راستش من زیاد تو عکس العمل نشون دادن سریع موفق نیستم. تو تاپیک "چگونه بپرسم چرا؟" که تو امضام هستش، اینرو بیان کرده بودم و یادمه آنی گفته بود تو آینه تمرین کن ولی استعدادم خیلی کمه. :302:
دیروز چون مهمون داشتم خوب یه لبخندی به لبم بود. بیشتر که اون بنده خدا اخمم رو نبینه به خودش بگیره و هم اینکه اصلا یادم رفته بود. با لبخند اومدم یه حرفی بزنم که هرچی فکر می کنم اصلا یادم نمی یاد چی بود که یهو متوجه کارش شدم و در واقع مثل یه مجسمه خشکم زد. حتی نتونستم لبخند قبلیم رو پاک کنم از چهره م.:316:

اینم که برم تو اتاق درو ببندم نمی شه چون کسی که دستش به ناموس مردم کجه به مالشم هم کجه. از کجا معلوم که اصلا قصدش همین باشه که تعرض به مالم کنه. دسته کلیدی، طلایی چیزی ...
من رو اون مبلی که می نشینم تقریبا احاطه دارم به همه خونه و در ضمن جلوی دست و پا هم نیستم@

سلام
راسش اول مطلبو خوندم و رفتم ولی بعد گفتم نکنه به بنگاهی بگین و براتون مشکلی پیش بیاد برگشتم که بهتون بگم
دوست خوبم به نظر من اصلا به اون بنگاهی حرفی نزنین چون به هر حال اگر برای اون آقا مشکل جدی ایجاد کنه ممکنه براتون درد سر بشه یا مثلا به گوش شوهرتون برسه و بدون وجود هیج قضیه ای الکی اونو هم حساس کنه به نظر من اگر یه دوست یا همسایه مورد اطمینانی دارید قبلش باهاش صحبت کنید ولی به اونم اصلا نمی خواد این موضوعو بگید فقط بگین چون غریبه هستن کسایی که میان وقتی میان تو خونم خیلی می ترسم و اون آقای بنگاهیم یه جوریه وقتی میان یه جورایی نگرانم اگر میشه وقتی اومدن من به شما خبر می دم یه لحظه بیاین منزل ما تا اونا بیانو برن خودتونم یه جایی دور از اون باشین
و کاملا جدی با اخم کامل با اون بنگاهی حرف بزنین
نگران نباش عزیزم از این ادمای مشکل دار متاسفانه هست جای نگرانیم نداره یه دفعه که بهش اخم کنی و جدی برخورد کنی حساب کارشو می کنه و دیگه جرات نمی کنه کاری کنه و می ره دنبال کارش

بلو اسکای عزیز
سلام ،
بنظر من بهتره که به مدیر بنگاه بگید که "آیا امکانش هست که آقای فلانی برا نشون دادن خونه نیاد و یه فرد دیگه ای رو بفرستید"

مدیر بنگاه هم احتمالا می پرسه :"مشکلی پیش اومده"
شما هم در جواب هم می تونید بگید و هم میتونید اشاره نکنید ، اگرچه اشاره کلی به موضوع هم هیچ ایرادی نداره.
اگه بخوایم یه مساله ای حل بشه ، راهش بیان مساله است.

بارهاشده ، اگر راننده ای آدرس رو مسلط نبوده و یا کرایه زیادتر از معمول درخواست کرده به مدیر آژانس اعلام کردیم . اگر کیفیت غذای رستورانی خوب نبوده و یا کارمندش بهداشت رو رعایت نکرده به مدیر رستوران اظهار کردیم.

یه مطلب دیگه و اون به شما و نحوه پوششتون وقتی که قراره برا دیدن خونه بیان ، درسته که یه کمی سخته ولی شما هم اگه پوششتون در هر حدی هست ، بیشترش کنید.
اینم که موقع بازدیدشون مراقب دارائیهاتون هستید ، لازمه ، حتی اگه فردی باشه که خیلی هم ظاهرالصلاح باشه .

سلام بلو سکای عزیزم

مامانی عزیز حال نی نی همدردی چطوره ؟:46:

ببین خوهر جون، به نظر من اینکه سکوت کنی راه حل مسئله نیست!

اگر من جای تو بودم، بار اول نه چون ممکنه اتفاقی بوده باشه(یعنی اینطور خوشبین میشدم و نادیده میگرفتم) اما بار دوم نچ نچ نمیکردم، زیاد هم کناره هم نمیگرفتم بلکه خیلی جدی و صریح و با اخم بهش چیزی میگفتم که بار آخرش باشه!
لازم نیست به شوهرت بگی چون غیرتی میشه و تا خونه به اجاره بره بنده خدا همش تو نگرانی به سر میبره یا اینکه ممکنه خودش تذکر بده و مسئله تبدیل بشه به مشکل!

میتونی به مدیر بنگاه بگی(همون جمله ای که آقای baby گفتند) و اگر علت رو پرسیدند،
خیلی راحت بگو : از برخوردشون خوشم نمیاد! حتی میتونی دقیق بهش بگی.

مامانی گل! زیاد حرص نخور واسه نی نی خوب نیست ها:43:

آقای BABY ممنون که جواب دادید.

در مورد حجاب لازم دیدم که خدمتون بگم که من کاملا حجاب رو رعایت می کنم. لباس آستین بلند و در نهایت چادر که کاملا رو هم می گیرم که احیانا گردنم هم پیدا نباشه. شاید اگه مهمون بیاد خونمون یه ته آرایشی بکنم ولی مستاجر برای بازدید که میاد ابدا آرایش ندارم. نه هیکلم مشخصه و نه قیافه آنچنان جذاب و محسور کننده ای دارم که عقل از سر دیگران ببره!

همیشه اعتقادم این بوده که اگه زن بخواد دوشادوش مردها فعالیت کنه، باید زن بودنش رو خونه بزاره. چه اون زمان که مجرد بودم و چه این چند سال که ازدواج کردم. به چادر معتقد بودم هرچند که خیلی اوقات فعالیتم رو با سختی مواجه می کرد (البته محدود نه) و هم در فصل گرما سخت بود. اما بهترین پوشش برای پنهان کردن هیکله یه خانمه (البته از نظر من)
تن صدام هم جوری هست که اصلا و ابدا توش طنازی زنانه و امثالهم دیده نمی شه.
تو محیط کارم هم هرگز آرایش نداشتم.
در عین حال اونقدرها هم افراط نمی کنم که دیگران رو معذب کنم و یا آنقدر مته به خشاش بزارم که طرف مقابل را ناچارا به این فکر بیاندازم که داری با یه زن حرف می زنی و مراقب باش و .. (نمی دونم منظورم رو رسوندم یا نه)
همیشه سعی کردم زن بودنم رو با حجاب و طرز گفتار پنهان کنم جوری که مرد سالمی که باهام همکار یا هم صحبت می شه من رو فقط یه همکار ببینه.
همیشه هم موفق بودم ولی مدتی است که ... (اول محیط کارم و بعد جامعه و ...) معمایی که سواد حلش رو ندارم.

گاهی فکر می کنم بعضی ها کلا با حجابم مشکل دارند. البته هرگز نخواستم با کسی جنگ مذهب و پوشش و امثالهم درست کنم. چون همیشه معتقدم هرکس با هر ظاهری تو جامعه ظاهر شده، حتما از طرف مسئولین قابل قبول بوده، پس من چه کاره ام که اعتراضی کنم.
ولی گاهی احساس می کنم خودم مورد هجوم قرار می گیرم. مدتی است حتی بیرون از منزل هم اهانتهایی به طریق های مختلف می بینم. از اونجایی که آدمی بودم که از دوران دانشگاه به بعد در جامعه حضور داشتم، این رفتارها بسیار برایم هم علامت سوال گذاشته و هم موجب آزار روحیم شده. قبل ترها اصلا مشکلی به این شکل نداشتم.
همیشه تو دلم می گم هموطن عزیز، برادر من، خواهر من، پدرم، مادرم ما همه مون داریم کنار هم زندگی می کنیم. مگه من چه بدی در حق کسی کردم. کاش یکی شهامتش رو داشت و می گفت مشکلش با من چیه. من هم بعضی حجابها رو اصلا قبول ندارم ولی حرفی نمی زنم.
البته نمی دونم واقعا مشکل حجابه یا چیز دیگه. فقط کلافه ام. نمی دونم چی بر سر مردم اومده که گاهی فکر می کنم رفتم تو یه کشور دیگه و با مردمی با فرهنگی کاملا متفاوت دارم زندگی می کنم!!!

ببخشید سر درددلم باز شد و زیاد حرف زدم.

سلام
حتماً به مدير بنگاه اطلاع بدين كه شخص ديگه اي رو بفرستن و اصلاً لزومي نداره كه توضيح بدين.
اين حق شماست چون خانه حريم شماست اين چنين آدمهايي كه حريم را نمي شناسند و به خودشون چنين اجازه اي مي دهند خطرناك هستن و نبايد به آنها حتي اجازه ورود داد.مسئله پوشش شما هم خيلي مهم هستش.
موفق و پيروز باشيد

الهم عجل لوليك الفرج

بلو اسکای عزیز
در خصوص یه مطلب دیگه در پست 5 ، عرض میکنم که اصلا و ابدا نمی خواستم پیش داوری در خصوص شما داشته باشم ،و البته ارسال بعدی شما و باورهاتون تحسین برانگیزه.
این که گاهی لابلای یه مشاوره صحبتهای کلی گفته میشه ، اینه که من تصور میکنم شاید این مطلب برا سایرین هم بدرد بخوره لذا باعث میشه که بیانش میکنم بصورت کلی.

اما یه مطلب دیگه (وای بازم یه مطلب دیگه :311::310:) ، اگه در زندگی به مطلبی اعتقاد داشتی و جزء باورهات شد ، به طرز فکر سایرین و واکنش اونها اصلا و اصلا توجه نکن. خود اونها هم در باطن برا این اصالت و خودباوریتون تحسین تون میکنن. اگرچه در ظاهر ممکنه حرفائی دیگه بزنن.

قضیه ملا و اون پیرمرده و الاغ ملا ، هرکاری کنی دهن مردم رو نمیشه بست و یادمون باشه ما نیومدیم زندگی کنیم که مردم از ما خوششون بیاد.

اگه من اونجا بودم ......... غیرت ترکا رو نشونش می دادم تا بفهمه و ... مزاحم خواهرمون نشه
به نظر من بهتره طبق گفته های بیبی عزیز رفتار کنید
البته فکر کنم مشکلای دیگتونو تداخل میدید به این تاپیک
ما تقریبا هر دو هم دردیم و مثلا منم به علتی که نمی دونم اذیت بیخود میشم تو خدمت و ....
البته نمی خوام و وقت ندارم حرف بزنم
قضیه ملا و اون پیرمرده و الاغ ملا ، هرکاری کنی دهن مردم رو نمیشه بست و یادمون باشه ما نیومدیم زندگی کنیم که مردم از ما خوششون بیاد.
آدمی حتی اگه پیامبر هم باشه از دست حرف مردم در امان نیست چون اگه زیاد کار کنه میگن خدیه اگه کم کار کنه میگن تنبله و ....