نمایش نسخه قابل چاپ
با سلام
من حدود 4 ماه با پسری دوست بودم که تقریبا از همان اوایل متوجه رفتارهای سوء استفاده او شدم .اشتباه خود را الان متوجه شدم که نباید این رابطه را ادامه میدادم او این رابطه را به سکس ناخواسته کشاند.از هم جدا شدیم بخاطر همین مسئله الان با احساس عذاب وجدان چ کنم احساس حقارت ،احساس بی ارزشی ، فریب ، همه اش خودم را بخاطر سادگیم سرکوفت میزنم ، درگیرم با خودم چه کنم. البته در این سکس آسیب فیزیکی به من نرسید. میخواهم ازدواج کنم کار درستیه؟
سلام دوست عزیز و برات متاسفم:323:
البته نظر من تخصصی نیست ولی اگه واقعا برات مشکلی پیش نیومده و واقعا پشیمونی بهتره توبه کنی وازخدا بخوای به خاطر این اشتباه ببخشتت وبدون که خدا بخشنده است واین موضوع رو به هیچکس نگو بین خودت و خدابمونه
ازدواج میتونی بکنی چرا که نه اگه واقعا پشیمونی و مشکلی برات پیش نیومده چون به نظر من این موضوع کاملا شخصیه بین بنده وخدا می تونست بدترازین هم باشه پس فقط بهت میگم توبه توبه توبه ازخدا بخواه که ببخشه وآبروت همینجور حفظ بشه یه داستان از امیر المومنین برات میگم (البته جزء به جزء الان یادم نیست سعی میکنم اصل مطلب رو برسونم)
روزی یه نفر میره تومیدون بزرگ شهر وشروع میکنه به جمع کردن مردم وقتی همه جمع میشن میگه:من به میل خودم زنا انجام دادم ولی الان خیلی پشیمون واومدم جلوی شما اعتراف کنم تا شاید خدا منو ببخشه و...
خبر به گوش امیرالمومنین میرسه واون زن رو به مسجد احظار میکنه وبه اون زن می فرمایند:بخشنده ترازخدا مشناختی؟
زن میگه :نه
حضرت می فرمایند :پس چرا رفتی تو میدون شهر به همه مردم گفتی
زن گفت:به خاطر اینکه خدا بدونه خیلی شرمنده هستم ومنو ببخشه
حضرت می فرمایند:پس بدون که دیگر به این راحتی ها بخشیده نمیشوی چون اون موقع این راز بین تو وخدای رحمان میموند ومطمئنن خدارحمان ترازمردم باتو حساب میکرد ولی حال که صدهاهزارنفر این موضوع رو میدونن نمیشه به راحتی از ذهنشون این موضوع رو پاک کرد.:305:
میعادگاه عزیز
:72:
خیلی خوبه که احساس پشیمونی می کنی و از راه به در نشدی:72:
.برای اتفاقی که افتاده خودت رو سرزنش نکن به جاش سعی کن بعد از این اون اشتباه رو دوباره تکرار نکنی, چیزیه که اتفاق افتاده و اینکه شاید این احساساتی که داری در حد مثبتش خوب باشه (که دیگه نذاری کسی از سادگیت سوء استفاده کنه) اما نذار بعد منفی ش تو رو فلج کنه:305:
در حال حاضر فکر نمی کنم ازدواج کار درستی باشه چون احساسات ترمیم نشده ای داری و تا وقتی به شرایط عادی ت بر نگشتی هیچ تصمیمی نگیر, سعی کن فقط از این اتفاق تجربه بگیری, انسان جایز الخطاست(البته نه خطایی که با علم به بد بودنش انجام بشه) و حتی اگه شد خدا در توبه رو به روی همه باز گذاشته:316:
سعی کن دیگه خودت رو در خطر نندازی:305:
سعی کن چهارچوبی رو برای خودت تعیین کنی و از اون چهارچوب فراتر نری:300:
خدا کنارته:72:
سعی کن ارتباطت رو با خدا بیشتر کنی و ازش کمک بخوای:72:
:72:"هر کی دلت رو شکوند صداش رو در نیار, یه روز دلش می شکنه و صداش در میاد":72:
سلام
دوست عزیز ورودت به همدردی رو خوش آمد میگم:72:
خوبه که متوجه اشتباهت شدی و سعی در جبرانش داری اما ای کاش زودتر و قبل از این کار کمی در موردش و عواقبش فکر میکردی و بعد تصمیم میگرفتی.
حالا هم کاریه که شده ، تو اول باید اگر از اشتباهت پشیمان هستی واقعا و از ته دل توبه کنی و عملا اشتباهت رو ترک کنی طوری که دیگه هیچوقت قصد همچین کاری نکنی مگر با همسرت(انشاء الله).
باید قلباً و عملاً از خدا طلب بخشش کنی و رو توبه ات مصمم باشی.
اگر اینکارو بکنی خداوند توّاب تو رو می بخشه چون خودش وعده بخشش و قبول توبه داده و قابل التّوب هست.
هشدار:
هرگز سعی نکن باز هم با اون پسر رابطه داشته باشی حتی جواب سلام چه به شکل تلفنی چه حضوری چه نت و ...
تمام راههای ارتباطی تون رو قطع کن و اگر وسیله ای از اون پیشت هست برای رضای خدا و آرامش خودت دور بنداز حتی اگه به اندازه جونت دوستشون داری! به این میگن " بستر زدایی "!
اگر هم به شکلی اون باهات تماس گرفت به هیچ وجه جوابش رو ندی:305:
خودت رو با کارهایی که دوست داری و تفریحات سالم سرگرم کن و سعی کن کم کم اونو از ذهنت بیرون کنی و اون رابطه خطا رو هم همینطور !
اما اینکه میخوای ازدواج کنی، نمیدونم آیا اگر اون همسر آینده ات ازت بپرسه" با کسی دوست بودی یا نه ؟ یا بپرسه ... ؟ چی باید بگی؟
اگر بخوای صادق باشی که باید بگی اما اینکه توبه کرده باشی باز هم لازمه بگی یا نه رو دقیقا نمیدونم.
لطفاً دوستان در این مورد ایشون رو راهنمایی کنید.
سلام
امیدوارم که به آرامش برسی چون باز خیلی فرصت داری ولی من نه..........
من واقعاً احساسی که داری میفهمم ، منم دردی مثل تو دارم با این تفاوت که وضعیتم از تو خیلی بدتره
من از لحاظ فیزیکی هم دچار مشکل شدم
خیلی حالم بده ، خیلی غصه دارم
موقعیت خیلی خوب داشتم واسه ازدواج ولی به خاطر این قضیه جواب منفی دادم
سمانه عزیزواقعا برات متاسفم ولی اگه دوست داری یه تاپیک جدا بازکن ودربارش حرف بزن شاید راهی باشه:323:
حتی اگه راهی نیست بدون خدا خیلی خیلی بزرگه توبه کن وازخودش بخواه کمکت کنه:323:
سارای عزیز خواستم تاپیک ایجاد کنک ولی نشد
یعنی پرداخت الکترونیکی دچار مشکل شد
من بدبختم خیلی
دیگه خسته ام
اگر واسه خاطر خانوادم نبود خودکشی میکردم
نمیخوام با مرگم زندگی پر از بدبختیشون بدتر بشه
من دیگه روم نمیشه از خدا چیزی بخوام
تقصیر خودمه ، میخواستم حواسمو جمع کنم
هرچی به سرم اومده تقصیر خودمه ، در اصل تقصیر خانوادمه که تو خونه آرامش واسه ما فراهم نکردند که ما تو بیرون از خونه دنبال محبت نباشیم و گیر این آدمای عوضی نیفتیم و گول محبت های دروغین رو نخوریم
عیبی نداره تا 1جای زندگیم سرنوشت بوده اما مابقی تقصیر خودم بوده
:302:
باور کنید که می شه دوباره شروع کرد:72:
زمین که به آسمون نرسیده, این حرفا چیه؟:316:
سمانه نگو تقصیر خانوادمه, خانواده هر قدرم بد باشن بازم در نهایت تویی که انتخاب می کنی:305:
اونایی که تاپیکهام رو خوندن می دونن چه بلاهایی سرم اومده (از ضرب و شتم بگیر تا تجاوز و...) اما اینا هیچ کدوم دلیلی نیست تا آدم بخواد تو خیابون دنبال محبت بگرده, عاقبتش فقط و فقط ضربه ست و بس:305:
ببین خانم گل حالا که گذشته و نمی شه گذشته رو برگردوند به فکر آیندت باش و خودت رو از نو بساز:72:
هر مسئله ای یه راه حلی داره پس دنبال راه حل باش نه اینکه همش به صورت مسئله ت فکر کن و غصه بخور
نا امید نشو, خدا "ستار العیوبه": آبروی بندگان رو با وجود گناه شون نمی ریزه:72:
اگه خدا اینقدر بخشندست پس بهتکمک هم می کنه پس توبه کن و دیگه دست از پا خطا نکن
باور کن می تونی فراموش کنی
سمانه عزیز توی هر انجمنی که میخوای تایپیک ایجاد کنی بالای صفحه یک دکمه هست که روش نوشته موضوع جدید. اونرو بزن و یک تایپیک ایجاد کن.نقل قول:
نوشته اصلی توسط samane1234
هیچوقت به خودکشی فکر نکن. کاری هست که شده. بهتره به فردا فکر کنی. به امید خدا خوشبختی تو فقط در دستهای اوست. پس مطمئن باش مشکلت حل شدنیه. فقط باید برای خودت ارزش قائل بشی تایپیک رو ایجاد کن تا بیشتر راهنمایی بشی عزیزم.
سلام
شاید الان بهتر باشه یه کمی حرف بزنیم .
منم یه دخترم. با همین درد مشترک شما
میخام بگم میفهمم چی میگین. درک میکنم.
میخام بگم با هردوتون.
این مساله رو بپزیرید. پای اتفاقی که افتاده و خودتون هم دخیلش بودید، وایسید. با شجاعت.
مهمترین مساله پذیرشه.
بهش به چشم یه تجربه دوران مجردیتون نگاه کنید. باور کنید که یه تجربه بوده. البته یه تجربه از نوع دردناکش. تجربه ای که گوشت و پوست آدمو میکنه اما سپری میشه. میگذره. زمان بهترن مرهمه.
الان ازدواج نکنید. شاید بهتر باشه یک سالی از ماجرا بگذره.
باید و باید و باید بتونید که خودتونو ببخشید و دوست داشته باشید.
خیانت رو فراموش کنید. زندگی تونو ادامه بدید.
خداوند عالم ، خیلی بزرگه ، می بخشه اگه از ته دلت بخوای.
من این حرفارو میزنم ، باور کن درکت میکنم . منم سکس داشتم. خودمم میخاستم. ناخاسته نبود. لعنت به من. حرفی ندارم.