-
چند كلمه حرف بي ربط
دوست محترم هم تالاري
شايد به دليل اينكه تالار ، فضايي است با رويكرد مشاوره در امر روانشناسي ، اين حرفها به نظر بي ربط بيايد . بي ربط هم هست .چرا كه نه ؟!
اما در كل روز ، اين همه حرف بي ربط مي زنيم و بي ربط مي شنويم . اين هم روي همه ي آنها .
قبل از هر چيز اين نوشته رو به خودم و بعد رو به شما است
اما چه شد كه هوس گفتن به سرم زد ؟!( به سر " من "!)
متاسفانه علي رغم بارها تذكر و درخواست و حذف پست و ويرايش و ...توسط مديران ، باز رد پاي قضاوت و نيش و كنايه در بعضي از تاپيكها و پستها به چشم مي خورد و كاملا از جايگاه بي مسئوليتي و بي توجهي اقدام به شكستن دل و به زباني ديگر آسيب به مراجع و خواننده تاپيك مي كنيم . و عجب قدرتي دارد اين قضاوت كردن كه از ذهن پاك و يا دور نمي شود و مدام در پي خوب و بد كردن ماجراهاي زندگي ديگران هستيم و گويي رسالتي بر گردن ما نهاده شده تا با زيركي نيش و كنايه اي بزنيم و رد شويم ! ( يادمان باشد كه راهنمايي با زخم زبان و نيش و كنايه و تخريب شخصيت فرق داره )
اين كيست كه قضاوت مي كند ؟! "من " ...!
اين كيست كه انگشت اتهام به سمت غير مي گيرد ؟!" من "مي گيرم ...!
اين كيست كه با قاطعيت و بازيركي كلام از دهان جاري مي كند برا ي شكستن دل رهگذر ؟!" من " ...
اين كيست كه غره به خود است و فكر مي كند كار خودش درست است و ديگري خراب ؟! "من " ...
اين كيست كه ستار العيوب نيست ؟!" من " ...
اين كيست كه حساسيت موضوعي دارد ؟! " من " ...
و.....
مگر خلقت انسان به غير از تعالي روح است ؟!چه مي دانيم چه كسي با چه روشي متعالي مي شود ؟!
همين درست و غلطها - خوب و بدها - زشت و زيبا ها و خير و شر ها .... مگر هدفي به غير از بزرگ شدن و ياد گيري و رشد انسان دارد ؟!
......
در نتيجه
اين " من " هستم كه بر مبناي درك و زاويه ي ديد محدود خود از جهان هستي و پيرامون براي موضوعات فلسفه بافي و تحليل مي كنم تا با ميزان درك محدود " من " مناسب شود !اماچه كسي هدف از خلقت و سير انسان و ...را واقعا مي داند ؟!
اگر فقط قدري فارق از "من" وجود شويم ، در حرف زدن محتاط تر . در راه رفتن شمرده تر گام خواهيم برداشت و بهتر گوش مي دهيم و از اين قضاوت لعنتي دست مي كشم و اگر دستمان را به ياري به سمت كسي دراز كرديم با پا به ديگري تي پا نخواهيم زد !
خلاصه ي كلام
قدري درنگ از استفاده از اين " من "
"من" كه هيچ نيست و در عين حال همه چيز هست .
