RE: فرار از رویارویی با مشکل
سبزه عزیز
شما چند تا مسئله رو عنوان کردین
عدم توانایی در برخورد با مشکلات
ترس از برخورد با مشکلات
عدم توانایی در شرکت در بحث و بیان منطقی نظر شخصی
عدم توانایی در دفاع از حقوق شخصی در جامعه
خب اینا خیلی کلیه
کاش یه مقدار مصداقی تر حرف میزدین نمونه بگین
بیشتر کمکتون کنیم :72:
RE: فرار از رویارویی با مشکل
خارپشت عزیز ممنونم از پاسختون
خواستم مثال فرضی بزنم اما گفتم بر و بچ سایت که از خودمونن بزار حرف دلمو بزنم
همسر من ادم اجتماعی نیست کمرو هستش و اعتماد به نفس بالایی هم نداره فعلا به این مسایلش کاری ندارم و اگه لازم شد جایی دیگه به اینها هم میپردازم و با همه ی نقاط ضعفی که داره همدیگه رو دوست داریم
فعلا چیزی که منو اذیت میکنه اینه که وقتی مشکلی پیش میاد مثلا نظری از طرف اطرافیان گفته میشه که موافق نظر ایشون نیست به جای اینکه منطقی با این مساله برخورد کنه و فکر کنه شاید این حرف درست باشه عصبی میشه و دچار اضطراب میشه که چطور با این مساله روبرو بشه و لذا به جای اینکه با طرف وارد صحبت بشه خودخوری میکنه و در نهایت طرف مقابل رو حذف میکنه یعنی ترتیبی میده که دیگه باهاش برخورد نداشته باشه و در واقع به حذف صورت مساله میپردازه در حالیکه شاید یه صحبت ساده همه چیز رو خیلی راحت میتونست تموم کنه
حالا میخوام بدونم من چه کار میتونم بکنم که این رفتارش کمرنگ بشه و در مقابل مردونه برخورد کنه؟
ممنونم:72:
RE: فرار از رویارویی با مشکل
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سبزه
خارپشت عزیز ممنونم از پاسختون
خواستم مثال فرضی بزنم اما گفتم بر و بچ سایت که از خودمونن بزار حرف دلمو بزنم
همسر من ادم اجتماعی نیست کمرو هستش و اعتماد به نفس بالایی هم نداره فعلا به این مسایلش کاری ندارم و اگه لازم شد جایی دیگه به اینها هم میپردازم و با همه ی نقاط ضعفی که داره همدیگه رو دوست داریم
فعلا چیزی که منو اذیت میکنه اینه که وقتی مشکلی پیش میاد مثلا نظری از طرف اطرافیان گفته میشه که موافق نظر ایشون نیست به جای اینکه منطقی با این مساله برخورد کنه و فکر کنه شاید این حرف درست باشه عصبی میشه و دچار اضطراب میشه که چطور با این مساله روبرو بشه و لذا به جای اینکه با طرف وارد صحبت بشه خودخوری میکنه و در نهایت طرف مقابل رو حذف میکنه یعنی ترتیبی میده که دیگه باهاش برخورد نداشته باشه و در واقع به حذف صورت مساله میپردازه در حالیکه شاید یه صحبت ساده همه چیز رو خیلی راحت میتونست تموم کنه
حالا میخوام بدونم من چه کار میتونم بکنم که این رفتارش کمرنگ بشه و در مقابل مردونه برخورد کنه؟
ممنونم:72:
چرا فکر میکنید وقتی سفت و سخت برخورد میکنه مردونه نیست؟شما باید با خود ایشون صحبت کنید و نظرشون رو در مورد این مشکلات بپرسید و زود قضاوت نکنید.اطراف ما هم افراد زیادی هستند که در مورد هرچیزی که دلشون میخواد نظر میدن!خود شخص باید درست و غلط رو بدونه.
مشکل همسر شما هم اظطرابه که با مراجعه به روانپزشک به راحتی قابل حله:104::72:
RE: فرار از رویارویی با مشکل
فوتر عزیز
آخه به نظر شما حذف صورت مساله یعنی سفت و مردونه برخورد کردن؟
منظور من هرکسی نبود که شوهرم این برخورد رو در مقابلش داشته باشه بلکه خونواده ی من هستن !
مثلا با پدرم رابطش شکر اب شده بهش میگم بیا با خونوادم بشینیم باهاشون صحبت کن میگه من نمیام که صحبت کنم چرا؟ چون نگرانه غرورش شکسته بشه !
در حالیکه من فکر میکنم باید یه کم منطقی و با جرات با چنین مسایلی روبرو بشه اگه نظرم اشتباهه دوستان تصحیح کنید لطفا:72:
( در مورد اینکه مسالم رو تو چند تاپیک مطرح کردم خرده نگیرید تو این تاپیک خواستم در مورد چگونگی کمرنگ کردن این رفتار شوهرم و جرات بخشیدن بهش ازتون کمک بگیرم)