اگه میتونید مشکل منو حل کنید! عمرا بتونید!!!

پسریم 24ساله سال آخر مهندسی مکانیک
دوسال پیش خواهر خانوم پسر خالم دیدم و از ایشون خوشم اومد منتها چون موقعیتم واسه ازدواج مهیا نبود به هیچ کس چیزی نگفتم و به دل فرصت دورا دور در موردشون تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم علی رقم یه سری مشکلات دختر خوبیه
تا امسال که درسم تموم شد و ارشد دادم و سرکار رفتم البته هنوز سربازی نرفتم ولی حدود 5ماه تویه کارخونه مشغول کار شدم.
اول به پسرخالم گقتم تا با ایشون صحبت کنه متوجه شدم ایشونم خیلی از من خوشش اومده و نظرشون + خلاصه چند جلسه باهم صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که ما به درد هم میخوریم.
قضیه رو با پدر و مادرم مطرح کردن همانا و مخالفت شدید همانا
دلیل خواستم یه سری دلیل مسخره تحویلم دادن که بشنوید خندتون میگیره
1-مادرم گفت من ایشون تو عروسی پسرخالت دیدم احساس خوبی نسبت بهش نداشتم
2-خونشون پایین شهر(باباش اون خونه خود ساخته برا همین دوسش داره نه اینکه وصعشون بد باشه)
3- بابا مامانش فرهنگشون پایینه ( پدر ایشون فرهنگی و معلم بزرگ شده تهران و مادرشون فیزیو تراپ و بزرگ شده گرگان )و...
پدر من یکی در آوردن هرچی می خوام منطقی قضیه حل کنم نمی زارن مخصوصا مامانم
تنها دلیلی که به نظرم می رسه اینه من تک پسرم و یه جورایی خورده تو برجک آرزوهاشون این جور می کنن
خوانواده من بسیار مذهبین و سنتی
موندم چه کنم؟
حالا مرد میخوام این مشکل حل کنه
این گوی این میدان

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

توضیحات تکمیلیم بدم نتونستین نگین کامل نگفت
مادر من شدیدا لجباز تشریف دارن
به هیچ صراطیم مستقیم نمیشه از بچگیم یادم نمیاد من کاری می خواستم انجام بدم همراهی کنه و موافقت
خلاصه ولی من کار خودم کردم
خلاصه که هرچه سعی می کنم مدارا کنم نمیشه که نمیشه یعنی نمیزارن 2کلام حرف نمیتونم بزنم با هیچ کدومشون
گیردادن تو چرا باهاش صحبت کردی اصلا باید به ما میگفتی هرچی دلیل میارم بابا شاید اصلا به هم نمیخوردیم واسه چی قوشون کشی کنیم بریم خواستگاری بدش کلی حرف پشت بندگان خدا در بیارن (اینجا ایران است!!!)
بعد میگن چون با تو صحبت کرده پس به درد نمیخوره خوب نیست و....
تا حالاپیش خودم می گفتم چرا آدما دیونه میشن دنیا به این خوبی قشنگی الان می فهمم.........

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

توضیحات تکمیلیم بدم نتونستین نگین کامل نگفت
مادر من شدیدا لجباز تشریف دارن
به هیچ صراطیم مستقیم نمیشه از بچگیم یادم نمیاد من کاری می خواستم انجام بدم همراهی کنه و موافقت
خلاصه ولی من کار خودم کردم
خلاصه که هرچه سعی می کنم مدارا کنم نمیشه که نمیشه یعنی نمیزارن 2کلام حرف نمیتونم بزنم با هیچ کدومشون
گیردادن تو چرا باهاش صحبت کردی اصلا باید به ما میگفتی هرچی دلیل میارم بابا شاید اصلا به هم نمیخوردیم واسه چی قوشون کشی کنیم بریم خواستگاری بدش کلی حرف پشت بندگان خدا در بیارن (اینجا ایران است!!!)
بعد میگن چون با تو صحبت کرده پس به درد نمیخوره خوب نیست و....
تا حالاپیش خودم می گفتم چرا آدما دیونه میشن دنیا به این خوبی قشنگی الان می فهمم.........

سلام دوست عزیز ، هیچ مشکلی نیست که قابل حل شدن نباشه .
یک سوال از شما دارم دوست عزیز ، آیا شما شرایط ازدواج را دارین ؟ شما هنوز سربازی نرفتین آیا فکر نمیکنید برای ازدواج کمی زود است ؟ به نظر من والدین شما میخوان که شما کمی صبر کنید تا شرایط زندگیتون روان تر شود ،

فدای شما حرفشون منم قبول کردم ولی میشه عقدم کرد سربازیم رفت کارشم آدم از دست نده و...
به نظر من پسر تا به 3 بلوغ نرسیده اصلا فکر ازدواجم نباید کنه
1)جسمی که همه میرسن
2)مادی که تو این ضمونه معنی نداره فعلا که کار خوبی دارم و بدک نیست وضم با توجه به سن کمم
3)فکری که ایشالا که رسیدم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

فدای شما حرفشون منم قبول کردم ولی میشه عقدم کرد سربازیم رفت کارشم آدم از دست نده و...
به نظر من پسر تا به 3 بلوغ نرسیده اصلا فکر ازدواجم نباید کنه
1)جسمی که همه میرسن
2)مادی که تو این ضمونه معنی نداره فعلا که کار خوبی دارم و بدک نیست وضم با توجه به سن کمم
3)فکری که ایشالا که رسیدم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

یه نکته دیگه من رتبم ارشد شد 364 و هرجا میخواستم قبول می شدم و لی به خاطر همین موضوع ترجیح دادم برم سربازی
البته یه سال بیشتر نیست و امریمم ردیفه
مشکل من این نیست مشکل من اینه اونا با کلا انتخاب من مشکل دارن نه این که دختر بدی باشه چون من انتخاب کردم به مضاقشون خوش نمیاد

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

یه نکته دیگه من رتبم ارشد شد 364 و هرجا میخواستم قبول می شدم و لی به خاطر همین موضوع ترجیح دادم برم سربازی
البته یه سال بیشتر نیست و امریمم ردیفه
مشکل من این نیست مشکل من اینه اونا با کلا انتخاب من مشکل دارن نه این که دختر بدی باشه چون من انتخاب کردم به مضاقشون خوش نمیاد

دوست عزیز زندگی مشترک آنچنان که شما فکر میکنید سهل و آسان نیست ، چون شما در ایران زندگی میکنید. من صحبت شما مبنی بر اینکه در این دوره زمونه مادیات معنی ندارد را متوجه نشدم ، عزیزم گشنگی نکشیدی که عشقو عاشقی از یادت برود ، از نظر من والدین شما بهتر از هر کسی به موقیت شما آگاه هستن و خوشبختی شما را خواستار هستن ، اگر با شما مخالفت میکنن فقط بر این مبنا است که شما مقداری صبر کنید ، و شرایط زندگیتونو بهتر کنید.
موقیت شغلی شما هیچ سوباتی ندارد از آنجائی که شما سربازی نرفتین و تا آنجائی که من میدانم در ایران به سختی به کسی حقوق میدهن باید کلی التماس کنید تازه اگر بتوانید حقوق شش ماه گذشتهتان را بگیرید ،

اگر خوشبختی ان دختر خانوم و خودتون براتون مهمه بیشتر فکر کنید آیا شرایط ازدواج به همین راحتی که شما فکر میکنید است ؟؟؟

نه بد فهمیدید منظورم اینه بلوغ مالی معنا ندارد نه مادیات عزیز
شرایط زندگی من الانم خوبه و نسبت به تمام هم سالانم خیلی جلو ترم
نکته بعدی موقعیت شغلی منه که کاملا تثبیت شده است و از خداشونه من بمونم حتی قول پست های بالا تر به شرط موندن رو هم به من دادن
حقوقم هم هر ماه بدون کوچکترین تاخیری تو حسابمه
به جز اون کار من خودم یه شرکت دارم و کارهای مهندسی انجام میدم
دانشگاه حق ندریس تدریس دارم
تو یه شرکت گردشگری روزای جمعه به عنوان راهنما کار می کنم که کار نیست از نظر خودم تفریح ولی درآمدش از اونای دیگه بهتره
دریک شرکت تبلیغاتیم گاهی کارای طراحی گرافیک بزرک باشه انجام میدم
از لحاظ مالی کلا مشکلی ندارم
گشنگیم کشیدم
شما اگه تخصص کافی داشته باشین و یکمم زرنگ باشین ایران یکی از کویت ترین کشورها برای پول در آوردنه راهشو بلد نیستی
حالا اگه حرفی دارین بفرمایین
فکنم بچه به اکتیوی من ندیدی تا حالا!!!!!!!!!!

نه بد فهمیدید منظورم اینه بلوغ مالی معنا ندارد نه مادیات عزیز
شرایط زندگی من الانم خوبه و نسبت به تمام هم سالانم خیلی جلو ترم
نکته بعدی موقعیت شغلی منه که کاملا تثبیت شده است و از خداشونه من بمونم حتی قول پست های بالا تر به شرط موندن رو هم به من دادن
حقوقم هم هر ماه بدون کوچکترین تاخیری تو حسابمه
به جز اون کار من خودم یه شرکت دارم و کارهای مهندسی انجام میدم
دانشگاه حق ندریس تدریس دارم
تو یه شرکت گردشگری روزای جمعه به عنوان راهنما کار می کنم که کار نیست از نظر خودم تفریح ولی درآمدش از اونای دیگه بهتره
دریک شرکت تبلیغاتیم گاهی کارای طراحی گرافیک بزرک باشه انجام میدم
از لحاظ مالی کلا مشکلی ندارم
گشنگیم کشیدم
شما اگه تخصص کافی داشته باشین و یکمم زرنگ باشین ایران یکی از کویت ترین کشورها برای پول در آوردنه راهشو بلد نیستی
حالا اگه حرفی دارین بفرمایین
فکنم بچه به اکتیوی من ندیدی تا حالا!!!!!!!!!!

سلام

من نميدونم دقيقا خودت صد درصد انتخاب كردي و حالا انها همراهي نمي كنند يا خودت هم مطمين نيستي

برخورد توي هر كدام از اين حالتها مي تونه فرق كنه

به نظرم كسي كه ميتونه روي والدينت تاثير بذاره را واسطه كن

در ضمن بهشون اطمينان بده كه تحت هر شرايطي كه بفهمي اين دختر خانم مناسب نيست قضيه را منتفي خواهي كرد

بهشون بكو كه متوجه هستي كه ممكنه اختلاف فرهنكي بين خانواده ها باشه اما نميشه با وضعيت مالي يا محل خونه به اين تفاوت بي برد و نياز هست كه بيشتر بررسي كني

دوست خوبم ققنوس عزیز , سلام:72:
باید بگم بهترین کاری که شما می تونی بکنی ادامه تحصیل هست. اینکه رتبه 350 اوردید و ادامه ندید حماقت بزرگی بوده... بهترین کار این بود که شما با ادامه تحصیل هم سربازی رو راحتتر می کردید و هم درامد مالی بیشتری می داشتید و به این ترتیب می تونستید برای همه ثابت کنید که می توانید زندگیتان را اداره کنید.
همین انتخاب شما برای ادامه تحصیل ندادن ایا با مخالفت پدر و مادرت مواجه شد؟؟ شاید با این کارتان پدر و مادرتان را بشک انداختید که هنوز نمی توانید درست تصمیم بگیرید
ببخشید من اینقدر رک با شما حرف زدم ولی من هم مهندس هستم و شرایط ارشد رو بخوبی درک می کنم و فایده هایی که داره...

البته من در مورد رشته شما نمیدونم اما در مورد رشته ای که خودم بودم رتبه ۲۵ آوردم توی فوق لیسانش که بازم امید نداشتم اما توی مراحل مصاحبه و ... نفر دوم شدم. نمیدونم که ۳۵۰ واقعا خوب بوده یانه...
حالا از این موضوع بگذریم یک چیزی به ذهنم رسید. شوهر من اولش خودش از من خواستگاری کرده بود. من مدام ازش پرسیدم با خانواده در میون گذاشته؟ اون گفت من باید راضی باشم. من هم گفتم خوب من هم تا خانواده ات راضی نباشند راضی نمیشم. حالا شما یکبار امتحان کنید و به خانواده بگید که من به ایشون گفتم که شما راضی نیستید ایشون هم گفتند اگر خانواده راضی نباشند من هم شما را قبول نمیکنم. در مورد من که خیلی کاربرد داشت. بگید ایشون گفتند خانواده طرف مقابلم برای من خیلی مهم هستند و لطفا بدون ایشون اصلا سراغ من رو نگیرید. اینطوری خاطره بد هم از ذهن پدر و مادر بیرون میره. بعد بهشون بگید که دستم به دامنتون تورو خدا بیاین راضیش کنید.( احتمالا پدر و مادر شما خیلی دلشون میخواد حرف حرف خودشون باشه و اینطوری نرم میشن.) از اون طرف هم به دختر خانم بگید که چون خانواده براشون مهم بوده من بهشون گفتم که بدون رضایت خانواده جواب شما هم منفیه ( تا در جریان باشند و بعدا خرابکاری نشه.) بعد هم همینطور توی خونه خودتون رو غمگین نشون بدید( نه عصبانی فقط اینکه یک حالتی که پدر و مادر دلشون کباب بشه.) یعنی این کارها که میکنید سیایته و دروغ هم نیست. مطمئن باشید اگر از اول هم با سیاست برخورد کرده بودید اوضاع بهتر میشد. البته پافشاری نکنید و بگذارید خودشون به این نتیجه برسند که انتخابتون صحیح بوده .

خانواده شما از اینکه راجبه مهمترین تصمیم زندگیت باهاشون مشورت نکردی ناراحتن.

اول خصوصی فرستادم ولی بسته بود.

(تا اینجایی که من فهیمدم هم بد دهن و مغرور هستی.بعد از اینکه به خودت اثبات شد اصلاحشون کن بعد ازدواج.)