تردید در در ادامه و یا پایان دادن یک رابطه .... !!

با سلام ...

من 23 سال و دارای مدرک کاردانی و دارای کارت پایان خدمت و مشقول در یک شرکت خصوصی

طرف مقابل من : 21 سال و دارای مدرک کاردانی و فعلا پشت کنکور و یا بدون کار و ....


رابطه ما حدود 2 سال پیش به صورت چت شروع و طی 1 سال و خورده به صورت عادی صحبت مانند سایر ادد لیست ها ... !!! طی چند ماه گذشته رابطه ما در همون چت بوی جدیدی گرفته و خواسته یا ناخواسته دلبسته و وابسته ی هم شدیم بدون اینکه خودمون متوجه بشیم در این شرایط تصمیم به دوستی و شناخت بهتر همدیگر و .... پرداختیم ...

اکنون بعد از دو دیدار حضوری که در این دیدار صحبت مهمی زده نشده و تمامی صحبت ها همچون معیار های ازدواج و مقایسه اخلاق و خانواده ها و ..... در همان محیط چت مفصل صحبت شده است.که در این صحبت های بنده پی به یه سری اختلافات بردم که احساس میکنم بعدا با مشکل مواجعه خواهم شد با اینکه خیلی شباهت ها و تفاهم با این طرف دارم و از نظر اخلاق و .. خیلی ازش خوشم امده و احساس میکنم خیلی به هم نزدیک هستیم و ....

من الان به دلایل زیر دودل در ادامه رابطه و ازدواج با این فرد هستم :

1- این فرد درون گرا هستند و کم حرف .. بنده بیرون گرا و پر حرف

ایشون آرام و مهربان .... من پر انرژی و شوخ طب


2- اختلاف سطح مذهبی خانواده ایشون با خانواده من ... خانواده ایشون تا حدی همچون نماز و روزه و ... رو رعایت میکنند و در برخی موارد بی توجه هستند همچون حجاب و برخود با نا محرم و .... که خانواده ی بنده کاملا مذهبی هستند و حجاب براشون مهمه و ....

مشکل اصی هم همین هست یعنی این خانوم ظاهری معمولی دارند ولی چادری نیست و مانتویی متوسط و یا کوتاه و مقداری مو رو بیرون میزارن و ..... که همچین فردی فکر نکنم خانواده فرد ایده الی بودند به عنوان عروس خود و مخالفت هایی در همین رابطه حجاب کنند

در این زمینه کاملا با طرف مقابل صحبت شده و ایشون گفتند این مسئله براشون مهم نبوده و چون خانواده آزاد گذاشته بوده این فرم لباس می پوشیده و حالا که تو اینجوری میخوای من لباس های مناسب تری میپوشم و .....

3- مشکلی دیگری که در این دو دیدار حضوری متوجه شدم این هست که ایشون کلا درون گرا هستند و کمتر حرف پیش میکشند و میزنند و همیشه منتظر هستند که طرف مقابل موضوعی رو باز کنند تا ایشون هم نظر و یا در مورد اون موضوع حرفی بزنند و در غیر این صورت سکوت میکنند و ناراضی هستند که چرا بنده ساکت هستم و .... یعنی وقتی با هم هستیم با اینکه من کم حرف نیستم پیش ایشون اصلا نمیدونم در مورد چی حرف بزنم و میمونم و ایشون هم چون کم حرف هستن کلا ساکت میشیم و ....



دوستان نکته خیلی مهم الان اینه که من خیلی دارم سعی میکنم با منطق این ارتباط رو ادامه بدم تا به نتیجه ی درستی برسم ولی این وسط هردو درگیر احساست شدیم و حتی اینقدر وابسته شدیم که جدا شدن سخت خواهد بود و برای یک مدت هرود آسیب خواهیم دید ...

سلام،

در رابطه با تفاوت فرهنگی به شما پیشنهاد می دهم که این تاپیک و جوابهای کارشناسان را بخوانی:
کمک! دچار سردرگمی شدم در رابطم

در رابطه با درونگرا بودن ایشان بیشتر حدس می زنم به خاطر این بوده که شما تنها دو دیدار حضوری داشتید و به احتمال زیاد بیشتر به علت خجالت کشیدن او بوده، همانطور که خود شما هم در تاپیک قبلی توضیح داده بودید که کمی صحبت کردن برایتان سخت است.

تفاوتهای فرهنگی و مذهبی را جدی بگیرید! هر دو زودتر از مادر پدرها کمک بگیرید و از تجربه آنها استفاده کنید.

موفق باشید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Hamed65

سلام،

در رابطه با تفاوت فرهنگی به شما پیشنهاد می دهم که این تاپیک و جوابهای کارشناسان را بخوانی:
کمک! دچار سردرگمی شدم در رابطم

در رابطه با درونگرا بودن ایشان بیشتر حدس می زنم به خاطر این بوده که شما تنها دو دیدار حضوری داشتید و به احتمال زیاد بیشتر به علت خجالت کشیدن او بوده، همانطور که خود شما هم در تاپیک قبلی توضیح داده بودید که کمی صحبت کردن برایتان سخت است.

تفاوتهای فرهنگی و مذهبی را جدی بگیرید! هر دو زودتر از مادر پدرها کمک بگیرید و از تجربه آنها استفاده کنید.

موفق باشید.

---

با تشکر تمامی پست های این تاپیک 3 صفحه ای رو که دادید مطالعه کردم ولی این مورد میشه گفت هیچ ربطی به من نداره ... !

تو تاپیک مذکور تفاوت خانواده ها تغریبا درسته ولی یه خورده افراطی تر تو اون تاپیک خانواده دختر دارند .... و اینکه الان طرف مقابل من همانطور که تو پست اولم گفتم گفته این مسائل همان روسری سر کردن پیش پسر خاله و ... مهم نبوده ولی الان که مثلا برای من بوده تو همون خانواده ی خودش رعایت میکنه حالا چه برسه تو خانواده ی بنده و ...

پس تاپیک مذکور و مشکل آقا پسر اون تاپیک خیلی با بنده فرق میکنه و اوضاش بدتر بوده که منم جای اون بودم حتما قبل اینکه اصلا این تاپیک رو بزنم جدا میشدم با تمامی دلبستگی هام ...

1- اون فرد شرایط ازدواج رو نداشته حتی سربازی هم نرفته ولی بنده ......

2- طرف مقابل من حاضر به تغییرات ظاهری خود هست و .....


---------------------------

در رابطه به درون گرا بودن و ساکت بودنشم عرض کنم ایشون تو چت هم همینطوری بوده و ربطی به دیدار و .. ندارند و کلا کسی که بیشتر یه موضوع رو باز میکنه یا سوال بیشتر میکنه من هست نه اون .....

دوستان و مشاورین عزیز یا کلا بنده لایق لطف شما نیستم که موضوع بنده در آخرین الویت ها قرار داره و کسی حاضر نیست کمک یا مشاوره ایی به بنده بده :302:

خیلی ممنون از این همه لطف شما .. با این وضع دیگه این دومیت و آخرین تاپیک بنده تو این سایت بوده ..

از دوستان که همدردی کردن واقعاً ممنونم ...!!

آقا رضا متاسفانه چند وقت است که کارشناسان این سایت کمتر فرصت می کنند پاسخگوی تاپیکها باشند.

من سعی کردم در این تاپیک و به خصوص در تاپیک قبلی شما به شما کمک کنم.

فکر می کنم بهتر است که از پدر مادر خود کمک بگیرید.
این که تفاوتهای خانوادگی شما در چه حد هست را با این توضیحات نمی شود فهمید.
در آن تاپیکی که من داده بودم، می توانید به صورت کلی نظر کارشناسان راجع به تفاوتهای فرهنگی را بخوانید.

و این خود شما و به خصوص پدر مادرهای شما هستند که باید تشخیص دهند تفاوتها در چه حد هستند.
برای جلوگیری از ضربه خوردن به شما و آن دختر خانم به شما پیشنهاد می دهم قضیه را زودتر با خانواده مطرح کنید.

موفق باشید

سلام دوست من
درمورد مشکل یک،شماباید بیشتر ایشونو ببینی وبیشتر ببینی در برخوردهای حضوری چطور عمل میکنه واینکه اطمینان کامل داشته باشی که رفتارش دلخواهت هست یا نیست
درمورد مشکل دوم اونطور که گفتی اختلاف مذهبی شدیدی ندارین،ضمن اینکه ایشون گفتن حاضرن مطابق میل شما عمل کنند
درمورد حجاب دیدشما بسیار مهمتر از دید خونوادتون هست،پس ایشونو باید همونطور که هست بپسندی،وهرگز دلتو به تغییر خوش نکنی،ولی واسه اینکه مورد پسند خانواده شما قرار بگیره باید ببینی میتونه یه کم خودشو وفق بده یا نه.
برای متوجه شدن این موضوع باید در زمینه های دیگه امتحانش کنی،ببینی کلا چقدر ادم انعطاف پذیری هست.

مشکلی که درحالت کلی من دارم میبینم اینه که اول شما دلبسته شدین بعد طرفو دیدید،که این خیلی بده،حالا دارید با خودتون کلنجار میرین که باهاش کنار بیاین واین واسه ازدواج خیلی خطرناکه،بیشتر احتیاط کن برادر من :72:

نکته اخر اینکه شما نباید به خاطر ترس از جدایی،رابطتونو ادامه بدین
باید منطقا به این نتیجه برسید که میخوای باهاش بمونی یا نه،وصرفا چون وابستش شدی یا میترسی جدا شی,ادامه بدی

آقا رضا مشکلتون حل شد؟

راستش من فقط می خواستم بگم برا اینکه بیشتر از اتفاقی که قراره بعد از ازدواج به خاطر اختلاف فرهنگیتون بیافته مطلع بشی بهتره خانواده هاتون با هم شروع به رفت و امد کنن. اینجوری خیلی نکات در مورد اختلاف فرهنگی و مذهبیتون دستت میاد. کاری که من انجام ندادم و فقط خانواده همسرم به خونه ما میومدند. این تجربه من بود.

سلام reza -ss عزیز:72:

من فقط میخوام یه حرفی بگم که میدونم شاید قبلا خونده باشینش اما من همیشه به خودم میگم:

این تناقضایی که بین شما هست الان فقط یه سر نخه اما بعد ازدواج این نجواها تبدیل به فریاد میشن.(حرف جناب مدیر هم دردی)[color=#FF0000]

و البته این موضوع هم هست که اگه شناخت کامل روش پیدا کنین البته زیر نظر خانواده ها و
بتونین قبول کنین که با وجود سنگین بودنش اما حریم هاو حرمت ها رو در ارتباطات نگه می داره(همه چیز که به حجاب اون جوری نیست که)
و
اگر شما هم یه کم معتدل تر شین ( مثل اون خانم هم که معتدل تر شدند)

فکر نمیکنم مشکلی به وجود بیاد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gorbe

سلام reza -ss عزیز:72:

من فقط میخوام یه حرفی بگم که میدونم شاید قبلا خونده باشینش اما من همیشه به خودم میگم:

این تناقضایی که بین شما هست الان فقط یه سر نخه اما بعد ازدواج این نجواها تبدیل به فریاد میشن.(حرف جناب مدیر هم دردی)[color=#FF0000]

و البته این موضوع هم هست که اگه شناخت کامل روش پیدا کنین البته زیر نظر خانواده ها و
بتونین قبول کنین که با وجود سنگین بودنش اما حریم هاو حرمت ها رو در ارتباطات نگه می داره(همه چیز که به حجاب اون جوری نیست که)
و
اگر شما هم یه کم معتدل تر شین ( مثل اون خانم هم که معتدل تر شدند)

فکر نمیکنم مشکلی به وجود بیاد.

---

دوست عزیز ممنون از نظرت ولی این یکی از اولین تاپیک های بنده هست و مربوط به گذشته و الان مشکل تا حدودی حل شده و به یه سری مشکلات دیگه تبدلیل شده که دارم تو تایپک زیر از دوستان همدردی مشاوره میگیرم ...

خوشحال میشم شما هم نظر خودتون رو تو اون تاپیک بگید ..

http://www.hamdardi.net/thread-17141.html