-
گذشت يا تحمل
بر خلاف خيلي از دوستان كه در سال هاي ابتدايي زندگي مشترك هستن ، من 25 سال از زندگي مشتركم مي گذره. در طي اين سال ها فراز و نشيب هاي زيادي داشتيم . هميشه سعي كردم به خاطر اينكه انتخاب خودم بوده تو زندگيم كنار بيام و نگذارم كسي خيلي از مشكلاتمون خبر داشته باشه كما اينكه خبر داشتن ولي زياد به روي خودشون نمياوردن.
در هر حال 2-1 سال هست كه شوهرم شروع كرده ارتباط داشتن با زن هاي ديگه وقتي هم كه من فهميدم و بقيه هم به گوشم رساندن اول انكار كرد ولي بعد مجبور شد كه اعتراف كنه و گفت كه قول ميده ارتباطش تموم بشه. ولي رفتارش خيلي متناقضه كارهايي ميكنه و جوري لباس مي پوشه كه الان كه 48 سالشه اصلا مناسب سنش نيست. منم 2 تا بچه دارم كه الان بزرگ هستن و نياز به آرامش دارم هم براي خودم و هم براي اونها. اما با زندگي كردن با شوهرم هيچكدوم از ما به آرامش نسبي نمي رسيم. اون هم كارهاي خودش رو مي كنه و دائما در انكاره ولي من اصلا نمي تونم به كارهاش بي توجه باشم و نه مي تونم گذشت كنم . از لحاظ روحي خيلي به هم ريخته شدم و اصلا هم نمي تونم دلم رو باهاش صاف كنم. در حال حاضر به متاركه فكر مي كنم . فقط نمي خوام مشكلاتم ادامه پيدا كنه. نمي تونم بهترين راه يا نه؟
-
RE: گذشت يا تحمل
سلام
به تالار همدردی خوش اومدید
گفتید توی 25 سال زندگیتون مشکلاتی داشتید و نگذاشتید کسی خبردار بشه
میشه کمی توضیح دهید این مشکلات چی بوده اند؟
همچنین گفتید همسرتون یک الی دو سال هست که با خانم های دیگر ارتباط گرفته ، ایا قبل از این 2 سال اخیر مورد و یا چیزی از ایشون دیده بودید؟
توی این دوسال اخیر رابطه شما و همسرتون چگونه بوده؟اختلاف و یا کمبودی نداشتید؟
شما 25 سال خوب یا بد زندگی کردید و از نوشته هاتون برداشت میشه که خودتون خواهان این زندگی بودید ، حالا سئوال من این هست که چه طور بعد از 25 سال داریر به متارکه فکر می کنید؟
-
RE: گذشت يا تحمل
اوايل زندگي متوجه شده بودم كه اهل مراوده داشتن با خانم هاست اما چند وقتي كه از زندگيمون گذشت بهتر كه نشد هيچ بيشتر هم شد و خيلي با پررويي خيلي از روابظش رو هم برام تعريف مي كرد و با اينكه يه بچه كوچك داشتم سعي مي كردم بيشتر به همسرم برسم و خيلي حواسم بهش باشه مخصوصا تو جمع ها خيلي دوست داشت كه مركز توجه باشه و من بگم كه خيلي دوستش دارم . بعدها رفت سراغ مشروب و مواد مخدر و پيامد اون بيكاري و.... در مدت استفاده از مواد رابطه اي تقريبا نداشت و بيشتر به مواد كشيدنش سرگرم بود و بيشتر بار زندگي رو دوش من بود بعد از چند بار ترك دادن 6-7 سال پيش با انجمن هاي ترك اعتياد آشنا شد و ترك كرد كه تا 5-6 ماه پيش هم پاك بود اما با راه پيدا كردن اون خانم ها به زندگيش توسط يكي از اون ها دوباره مشروب خورد كه الان هم تقريبا 2-3 هفته اي يك بار مشروب ميخوره . اون موقع كه انجمن بود خيلي خوب بود اهل زندگي و به فكر كار و درآمد اما الان همش دنبال اينه كه مثل جوون ها لباس بپوشه ، اداي جوون ها رو در بياره ، كافي شاپ بره و اصلا به فكر كار و فرزندانمون كه الان بزرگ شدن نيست. اگر هم مجبور باشه كاري براي ما بكنه خيلي با بدبختي و التماس بايد مجبورش كنيم . كلا بي مسئوليت
الان راستش ديگه تحمل ندارم خسته ام خودم داغونم ، يه زماني تمام حواسم به اون بود كه درستش كنم كه بتونيم زندگي كنيم كه بچه هامون راحت باشن اما الان ديگه نه خودم تحمل دارم و نه به اون آرامش دست پيدا كردم.