-
مادر شوهر
سلام
بدون مقدمه مي رم سر اصل موضوعي كه برام تحملش سنگينه
ماسه سال كه عقد بوديم و الان 6 ماه كه وارد زندگي مشتركمون شديم و محل زندگيمونم توي يه شهر ديگه دور از خانواده همسرم هستش.
مادرشوهر من هر موقع شوهرم پيش من نيست بهش زنگ مي زنه .يعني ما اصلا هيچ ارتباطي با هم نداريم مگه اينكه من به شوهرم بگم بيا با هم يه زنگ به مامان بزنيم در غير اين صورت نه مادر شوهر ونه خانوادش هيچ تماسي در هيچ شرايطي نه با من دارن و نه با پسرشون زماني كه پيش منه . من واقعا ناراحتم نه از اين موضوع كه ايشون حس مادرانش رو اينطوري نشون مي ده بلكه به خاطر اينكه هيچ ارزشي براي من كه عروسشم قائل نيست.
-
RE: مادر شوهر
سلام ترنم جون.به همدردی خوش اومدی.
اولین پیشنهادم اینه که شما هم گاهی اوقات به مادرشوهرت تلفن بزنی.هرچی باشه اون بزرگتره و شما کوچکتر.شما باید بیشتر تماس بگیری.شاید کم کم عادت کردن به حرف زدن با شما هم و ایشون هم تماس گرفتن.همونطور هم که خودت گفتی اوایل ازدواجتونه و اونا شاید هنوز عادت ندارن.
دوم اینکه به همسرت بگی گاهی اوقات که مادرش باهاش تماس میگیره و کار خصوصی با ایشون نداره،به مادرشوهرت بگه که اینجور مواقع با خونه تماس بگیره.
یا مثلا گاهی جواب گوشیشو نده و اگه با خونه تماس گرفتن بگه من وقتی تو خونه هستم صدای گوشیمو میبیندم شما هم به خونه تلفن بزنین.
در ضمن ترنم عزیز برو خدا رو شکر کن که مشکلت فقط اینه.و خوشبین باش عزیزم.
موفق باشی بازم اگه نیاز بود توضیح بیشتری درمورد مشکلت بده.:72:
-
RE: مادر شوهر
سلام ترنم جان
ان شالله که همیشه خوشبخت باشی ومشکلاتت به این اندازه کوچیک.کاملا بادوست خوبمون موافقم فقط خواستم این نکته رو بگم که آدما خیلی چیزا رو بلدنیستن نه اینکه نمیخوان انجام بدن فقط بلد نیستن بایدبهشون یاد داد شما با صبروحوصله بهشون رفتارصحیح رو یاد بده .اینجوری که خودت هم گفتی وقتی شوهر هست تو هم بهشون زنگ میزنی پس اول خودت شروع کن وقتی تنهائی بهشون زنگ بزن و صبر کن تا بالاخره بعد ازیه مدت اونا هم این کارو میکنن
موفق باشی عزیز:305:
-
RE: مادر شوهر
ممنون از راهنمايي خوبتون
بله اين راهي كه عرض كردين امتحان كردم چند باري زنگ مي زدم احوال مي پرسيدم ولي ايشون فقط به تلافي تماس من زنگ مي زد ولي دوباره همون روالشو با همسرم ادامه داد.
و از اونجايي كه خيلي دنبال حرف و حديث هستن (برعكس من)و بسيار كنجكاو در امور ديگران تمامي مكالمات بين ايشون همسرم اصلا مورد تاييد من نيستش و الان شايد اين قضيه مهم نباشه چون من اصلا پي گير اينجور حرفا نميشم ولي مي دونم بعدها به مشكل بر مي خورم.
يه مثال براتون مي گم :
من با شوهرم در مورد اين مسئله كه با اين رفتار مادر شما به من بي حرمتي ميشه و من زن خونه هستم قرار شد كه هر موقع شوهرم در محل كارش هست بعد از تماس مادرشون بگه من بعدا بهتون زنگ مي زنم و شب با هم بهشون زنگ بزنيم خوب چند روز پيش اي اتفاق افتاد و شوهرم اين كارو كرد و ما شب بهشون زنگ زديم بعد سلام و احوالژرسي با شوهرم به اين صورت كه:سلام چه عجب [/color]خوب و صحبتشو ادامه داد و منم صحبت كردم و تمام اين چه عجب ايشون خيلي معني داشت با شناختي كه از ايشون دارم 1-يعني من اصلا امروز نه روزهاي ديگه با پسرم صحبت نكردم
2- غير مستقيم به شوهرم مي فهمونه كه اصلا لزومي نداره من از اين تماس ها اطلاعي داشته باشم
3-با اين كلمه شوهرمو تحريك مي كنه كه تو اصلا به ياد ما نيستي در صورتي كه اصلا اينطور نيست
-
RE: مادر شوهر
ترنم جون
سعی کن خیلی حساس نشی تو سعی کن درحدوظیفه خودت بهشون زنگ بزن وحالشون رو بپرس قرارنیست که همه قدر محبت رو بفهمن متاسفانه تو فرهنگ خیلی شهرها هست که اگه عروس رو تحویل بگیری از حقارتت نشات گرفته وعروس پرو میشه و... کاریش نمیشه کرد.تو سعی کن درست برخورد کنی مهم اینه که این حساسیت تو باعث نقطه ضعفت نشه وسلاحی بشه برای اذیت دیگروون .:82:
-
RE: مادر شوهر
دوست عزیز قبل از اینکه ذهنت حساس بشه و نتونی کاری کنی حساسیت زدایی کن
شما به حرف هایی که مادرشوهرت میزنه یا رفتارهاش کاری نداشته باش
به شوهرت نزدیک شو سعی کن رابطتو با شوهرت صمیمی تر کنی تا شوهرت خودش به این جا برسه که این رفتار مادرش درست نیست و البته زمان میبره و صبر و بردباری شما رو میطلبه
اگه بخوای حساسیت نشون بدی و مرتب از این رفتار مادر شوهرت پیش همسرت انتقاد کنی یا دنبال اصلاح این رفتار باشی نه تنها مادر شوهرت این رفتارشو ترک نمیکنه بلکه رابطه ی بین شما و همسرت مخدوش میشه و در واقع دودش تو چشم خودت میره
عزیزم شما نمیتونی مادرشوهرتو تغییر بدی اما میتونی انقدر به شوهرت نزدیک بشی و بهش محبت کنی و همسرت پیش شما احساس ارامش کنه که خودش متوجه شه رفتار مادرش مطلوب نیست اونوقت هم شما عزتت پیش شوهرت حفظ شده و هم خیالت راحته که هر چقدر هم مادرشوهرت به این کار ادامه بده روی شوهرت تاثیری نمیزاره
:72:
-
RE: مادر شوهر
مشکل ما عروسا اینه که می خوایم مادر شوهرمون رو طبق میل خودمون تغییر بدیم در حالی که اونا سنشون بیشتره و تغییر کردنشون سختر ولی ما راحتتر می تونیم با سازگار کردن خودمون با اونا به زنگیمون آرامش بدیم.
شما بدون چشم داشت با مادر شوهرتون ارتباط برقرار کنید.و این اجازه رو بدین هر طور راحته با پسرش برخورد کنه.
گاهی می تونید بین حرفاتون از حرفائی که به شوهرتون گفته استفاده کنید بفهمه که شوهرتون چیزی از شما مخفی نمی کنه اما اصلا تلافی نکنید
-
RE: مادر شوهر
اگه دغدغه های زندگی دیگران رو داشتی چیکار میکردی خدا روشکر کن که مثل خیلی مادرشوهرا نمیخواد زندگیتو زهرکنه و اختیار زندگیتو تو دست بگیره اینا که اهمیت نداره سعی کن بجای فکرکردن به این مسائل به فکر ارامش خودت و همسرت باشی
اگه دوست داری خودت بهشون زنگ بزن کم کم به عادت تبدیل میشه که اگه زنگ نزدی بهتون زنگ میزنن
-
RE: مادر شوهر
عزيزم
يه زن در زندگي خودش چند مرحله داره كه دختر بودن.. خواهر بودن.. همسر بودن.. عروس بودن..
گاهي اين نقشا با هم قاطي يا اشتباه ميشن..
عزيزمبي شك بين عروس و مادر شوهر ممكنه تفاوت هاي فرهنگي و كلامي و .. وجود داشته باشه..
اولزياد روي اين تفاوت ها زوم نكن .. اول اونا رو تشخيص بده باهاشون نجنگ..
دوم شوهرتو بين خودت و مادرش قرار نده
حرف هايي از اين قبيل تا موجب كدورت بين تو و همسرت نشده قابل گذشته عزيزم..
و سوم.. بتدريج مشكلات زندگي و تراكم وظايف رابطه تلفني همسر و مادرشونو متعادل ميكنه و
آخر.. عيبي نداره اگه گاهي پسري بي اطلاع همسرش با مادرش صحبت كنه.. باشه.. شايد همه اون چه ميگن خداي ناكرده درباره شما و زندگي شون نباشه. آخه بعضي مادرا به اشتباهو نا خود آگاه فكر ميكنن عروسشون جاي اونا رو در دل پسرشون تنگ كرده.. در حاليكه يه قلب بزرگ و سالم و واسه تمام اين عشقا يعني مادر همسر و .. جاي كافي داره..:72: