یک شعر از من تقدیم به همدردی!
سلام به همه دوستان!
یک معتاد همدردی باید در تمام ساعات روز یا در تالار باشه یا اگر دسترسی نداره، به تالار فکر کنه! :)
برای مثال من در مسیر دانشگاه راجع به تاپیکها فکر می کنم و یا سوالهای صندلی داغ رو طرح می کنم! :311:
امروز ولی طبع شاعریم گل کرد و یک شعر برای همدردی سرودم!! :)
اگر از نظر وزن و قافیه ایرادی داره به بزرگی خودتون ببخشید! امیدوارم خوشتون بیاید!
|
شبی بود در دلم دردی | *** | شروع کردم به وبگردی
|
زدم در صفحه ها گشت | *** | به نومیدی و دلسردی
|
بشد یک آن صفحه ای باز | *** | نشانش دات نت همدردی
|
به رنگ آسمانی بود | *** | چو مرهم بر همه دردی
|
زدند تاپیک و می پرسند | *** | سوالها هر زن و مردی
|
بسی غم بود در دل من | *** | با من ای دل چه ها کردی
|
بگشتم من هم آنجا عضو | *** | ز حل مشکل فردی
|
شدم حامد شصت و پنج | *** | آواتارم گل زردی
|
بدادند پاسخم را زود | *** | فرشته، مدیر همدردی
|
بشد کارم تاپیک خوانی | *** | تالار! چه سرم آوردی؟
|
کنون باشم آنلاین هر روز | *** | تا بختم روزی باز گردی |
|