آيا شوهرم پشتوانه ام است؟

سلام دوستان .برام مشكلي پيش اومده ميخواستم نظرتونو بدونم .
راستش اداره ما براي كارمنداس آپارتمان ميسازه وبا قيمت دولتي تحويل ميده وپولشو توي جند قسط با فاصله كم ميگيره .منم با شوهرم مشورت كردم واون گفت حتما توهم شركت كن منم كمكت ميكنم .
الا تا2روز ديگه مبلغي را بايد واريز كنم و2ميليون كم دارم .ازش كمك خواستم ولي جاخالي كرد وكفت به من ربطي نداره من وظيفه ندارم براي تو خونه خرم برواز بابات بگير
راستش خيلي از اين رفتارش دلسرد شدم .ت.شرايط سخت منو تنها گذاشت .احساس ميكنم تكيه گاه محكمي ندارم در حاليكه ميدونم چندين برابر اين پول پس انداز داره .خيلي حس بدي دارم .اون يك شركت خصوصي داره وخيلي پرمشغله است همش جلسه و...
ساعت 8ميره سركار تا ساعت 8 يا9 شب مياد خونه گاهي روزاي تعطيلم ميره عاشقه كارشهوقتي اين همه منو تنها ميگذاره انتظار دارم لااقل از لحاظ مالي تامينم كنه
شما راهنمايي كنيد حق بامنه يا اون
دوست ندارم ديگه براش كاري انجام بدم

سلام نیلوفر جان
اینکه ما بگیم حق با شماست یا همسرت، نه تنها هیچ کمکی به شما و حل مشکلتون نمی کنه بلکه فاصله بینتون رو بیشتر هم می کنه.
پس بهتره تو اینجور شرایط اصلا دنبال مقصر نگردی و فقط دنبال یه راه حل برای حل مشکلت باشی.

مردها همشون یه راه نفوذ یا به اصطلاح یک قلقی دارند. شما هم اونرو در مورد شوهرت پیدا کن و خواسته ات رو دوباره مطرح کن. با زبون کاملا محبت آمیز همین حرفها که به ما زدی رو به شوهرت بگو. البته مواظب باش که لحن کلامت محبت گون باشه و تحکمی. یعنی اینجور نباشه که چون من تنهام و ... حالا وظیفه ت هست که کمکم کنی!
بگو ما هردو هرچی داریم مال همه، و از طرفی من دلم میخواد تو مشکلات شوهرم پشتم باشه و نه پدرم. دلم میخواد تکیه گاهم و همه چیم شوهرم باشه. دلم میخواد داد بزنم که شوهرم هیچوقت تنهام نمی ذاره و پیش دیگران و حتی پدر و مادرم بابت این موضوع افتخار کنم و از اینجور حرفها.

امیدوارم که نتیجه بده. :72:

در تایید نظر خانوم بلو اسکای سعی کنید اقتدار شوهرتون رو حفظ کنید
طوری که احساس نکنه وقتی شما صاحب یه اپارتمان میشید از زیر سایه حمایت اون خارج میشید
هیچوقت (به خصوص توی مسائل مالی)مستقیما براش تکلیف تعیین نکنید کاری کنید که خودش با میل و رغبت بهتون کمک کنه
شما که با شوهرتون در مورد کمک برای خرید خونه قرارداد رسمی نبستین
یه قرارداد نانوشته مثل همه قراردادای خونوادگی دارین که قوانینش فوق العاده نرم واحساسی هستن
به نظر من همونطور که دوستمون گفتن از این موضع وارد شین :72:

ممنون از راهنمايي تون .راستش شوهرم مشكل ماليمو حل كرد .
روزي كه كه من مشكلمو توتالار مطرح كردم صبحش با شوهرم سراين مساله بحثم شد وچون اون منو نااميد كرد ازدستش ناراحت شدم به اصطلاح باهاش قهر كردم .بعذ از ظهر اون روز بهم زنگ زد وگفت يكي از دوستاي قديميش وخانمش الان تهرانن وفردا ميان خونمون براي ديدنمون يك جوري ميخاس ببينه اگه براي شام بگه بيان من چه عكس العمللي تواين شرايط نشون ميدم .منم خيلي سنگين بهش گفتم براي شام ديگه ؟ اونم گفن آره منم گفتم باشه ايرادي نداره .فردا از صبح شروع كردم به آشپزي وتميزكردن خونه چند نوع غذا وسالاد خيلي شيك آماده كردم
بعد از ظهر كه اومد خونه وديد كه من چه كار هايي كردم بغلم كرد ازم تشكركرد فردا صبح بهم زنگ زد وگفت به حساب خانم مهربونم ميخام 2ميليون واريز كنم شماره حسابتو برام smsكن.
بازم از راهنماييهاتون ممنون:72:

کاش ما آدما میتونستیم زوددرباره رفتاردیگرون قضاوت نکنیم و بدترازاون اینکه بهشون شک کنیم
موفق باشید:305: