از هرچي مرد تو دنياس نااميدم
سلام دوستاي گلم
من يه مشكلي دارم اونم اينه كه زود از تصميمي كه ميگيرم پشيمون ميشم...
4 سال پسري منو تو دانشگاه ميخواستو بهم پيشنهاد ازدواج داد.من اصلا ازش خوشم نميومد و اجازه خواستگاريو حرف زدن هم بهش نميدادم.مدام زنگ ميزدو اجازه ميخواست و گريه ميكرد كه دوسم داره .اواخر دانشگاه كارم بهش خوردو مجبور بودم واسه درسم باهاش در ارتباط باشم كه تو اون مدت شناختمش يكم ازش خوشم اومد ولي نه زياد آخه من مرد محكمو پرجنم ميخواستم.وقتي كنارش بودم حس نميكردم يه مرد كنارمه...خلاصه فهميدم كه يكيو واسه ازدواج ميخواد و اس ام اساي اون دخترو تو گوشيش ديدم داشتم ميسوختم كه چطور به اين راحتي يكي ديگرو اونم واسه ازدواج ميخوادو بهش گفتم ميخوام باهات باشم نميدونم شايد حس حسودي بود يادمه هميشه از دستش در ميرفتم كه نبينمش.تمام ماجراي زندگيمو واسش عين اين ديوونه ها تعريف كردم كه شكست خوردم كه تن به رابطه جنسي دادمو الانم پشيمونمو توبه كردم .واقعا چقدر ساده بودم كه همه چيو تعريف كردم اونم واسم از رابطه جنسيش گفت اما بعد اين قضيه شده بوديم خواهر برادر..بهش نزديك شده بودم شناختمش اما واقعا مرد ايدعالم نبودفك كنم عادت كرده بودم بهش.من همه چيو گفتم چون فكر ميكردم قبل ازدواج بايد همه چيو بدونه اما اشتباه محض بود .گفت ديگه نميخوامتو زد زير تمام حرفاشو علاقش گفت من الان يكي ديگرو دوس دارم.به من ميگفت عشق اولمي قبل اينكه صداقتمو خرجش كنم ميگفت ميخواستم با اون به هم بزنم تو رو ميخوامو الان بين شما دوتا گيرم..روزا با من عين دوست بودو شبا بعد تلفن اون دختر مث دشمن باهام رفتار ميكرد كه ولش كنم.چه گريه ها كه نكردمو گفتم تاوان صداقتم اينه؟الان 3 ماه ميگذره و اس ام اس كه زدم گفت عقد كرديم...
بچه ها خيلي حالم بده بغض داره خفم ميكنه..همش ميگم اگه اجازه داده بودم بياد شايد الان..حتي اگه الانم ميومد بازم چند درصد شك داشتم كه ميخوامش يا نه من واقعا نميتونم تصميم بگيرم.
روزي كه به من گفت واسه ازدواج ميخوامت حس اسيري بهم دست داد حس اينكه زندگيم تموم شد اون موقع ها اندازه الان حس نداشتم بهش.
الان با يكي ديگه آشنا شدم كه به اونم علاقه ندارم چند بار باهم كات كرديمو باز برگشتيم اون دوسم داره اما من از احساسم نسبت بهش شك دارموهمش ميگم بهتر از اين اگه اومد چي؟؟ازدواجو دوس دارم و حس ميكنم واقعانياز دارم.من خيلي تنهام و هر روز خبر عروسي يكي از دوستامو ميشنوم.من نه زشتم نه بيسواد خيليا كه تو رده پايين تري از من بودن ازدواج كردن اما من...حتي خرافاتي شدم كه نكنه واقعا بختمو بستن .يه بار رفتم پيش اين جور ادما كه دوستم تعريف ميكرد طرف واقعا بيسواد بود گهت بختتو بستو من باور نكردمو اومدم بيرون. اما ميترسم تازه اين شخصي هم كه باهاشونم واقعا مغروره ...همش ميگه اگه تو با من باشي خيلي خوش ميگذره خيلي شانس اوردي ...آخه وضع مالي اونا فوقالعاده است ...دوستاي گلم چيكار كنم؟:302:
RE: از هرچي مرد تو دنياس نااميدم
ستایش عزیز خوش اومدی به قایق نجات
دخترجان دوتا رابطه داشتی تو هر دو هم شکست خوردی.درس نگرفتی این روایط آخرش بن بسته؟رفتی با نفر سوم؟
می خوای ازدواج کنی این راهش نیست،هر کی رو پیدا کنی چند صباحی باهات می مونه بعدم به یه بهونه ولت می کنه.
توی محیط های زنونه بیشتر باش.
RE: از هرچي مرد تو دنياس نااميدم
سلام،
به این سایت خوش آمدی.
دوست عزیز، این سایت و کارشناسانش مخالف دوستی دختر و پسر هستند. به این علت که این دوستیها آخرش باعث ضربه خوردن دو طرف می شه، همینطور ممکنه اتفاقاتی بیفته که باعث پشیمونی هر دوی شما در آینده بشه.
این ضربه خوردن رو خود شما هم الآن داری تجربه می کنی. حالا یا از این اشتباه درس می گیری، یا اینکه به راه خودت ادامه می دهی. انتخاب با خود شماست.
اصل این رابطه اشتباه بوده. شما الآن بعد از شکستی که داشتی، و فشار روحی که به شما آمده و برای پر کردن جای خالی نفر قبلی رفتی با شخص جدیدی دوست شدی. برای ازدواج شما باید فکرت باز باشه و با چشمی باز تصمیم بگیری. یک ازدواج موفق با مطالعه و تحقیق و استفاده از تجربه بزرگترها صورت می گیره.
شما راه رو اشتباه رفتی. نباید از مردها ناامید بشی. بلکه باید از مردهایی که اینگونه با احساسات دخترها بازی می کنند ناامید بشی. و همینطور باید از اینگونه افراد دوری کنی تا ضربه نخوری.
پس کلاً از این رابطه ها دوری کن. برای ازدواج بگذار آقا پسر از طریق خانواده اش اقدام کند و آشنایی زیر نظر خانواده ها صورت بگیرد تا احتمال این ضربه خوردنها به حداقل برسد.
امیدوارم از گذشته درس بگیری.
RE: از هرچي مرد تو دنياس نااميدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
ستایش عزیز خوش اومدی به قایق نجات
دخترجان دوتا رابطه داشتی تو هر دو هم شکست خوردی.درس نگرفتی این روایط آخرش بن بسته؟رفتی با نفر سوم؟
می خوای ازدواج کنی این راهش نیست،هر کی رو پیدا کنی چند صباحی باهات می مونه بعدم به یه بهونه ولت می کنه.
توی محیط های زنونه بیشتر باش.
سلام ممنونم بابت پاسختون اما ببينين اون پسري كه 4 سال منو ميخواستو بعد 4 سال صداش درومد كه باهاش دوست نبودم اون خواستگارم بود و من از سر لجبازي بهش فرصت ندادم اين كه نميشه رابطه اشتباه
نميدونم مني كه دوسش نداشتم الان چرا دارم ميسوزم:302:
RE: از هرچي مرد تو دنياس نااميدم
چون شما به فکر ازدواجی و کسی که می شد الآن شوهرت باشه ولی نشده از این ناراحتی.هر کس دیگه هم جای اون
پسر بود باز ناراحت می شدی.به خاطر از دست دادن فرصت ناراحتی.
RE: از هرچي مرد تو دنياس نااميدم
نميدونم شايد حس حسودي بود
همش ميگم اگه اجازه داده بودم بياد شايد الان..حتي اگه الانم ميومد بازم چند درصد شك داشتم كه ميخوامش يا نه من واقعا نميتونم تصميم بگيرم.
روزي كه به من گفت واسه ازدواج ميخوامت حس اسيري بهم دست داد حس اينكه زندگيم تموم شد اون موقع ها اندازه الان حس نداشتم بهش.
احساس من اینه که همونطور که خودتون گفتین حس حسودیه
واینکه محرم اسرارتون بود اما از صداقتتون سو استفاده کرد
ارزششو نداره و نداشت فراموشش کنید
RE: از هرچي مرد تو دنياس نااميدم
سلام ستايش_24
به تالار همدردی خوش آمدی
عزیزم ، رفتارهای شما نسنجیده هست و از احساسات شما نشأت میگیره ، این نوع روابط جز آسیب چیزی را به دنبال نداره . وارد رابطه جدید نشو که حیفه وجود نازنینت را دچار آسیب کنی ، همین مقدار هم که به خودت آسیب روحی و شخصیتی وارد کرده ای باید جوابگوی وجود نازنینت باشی . همچنین برو تاپیکهای نمونه ای که از مراجعین مردی که روابط گذشته همسرشون ازارشون میده و حتی بعضی را به طلاق میرسونه را بخون . و همینطور خانمهایی که میان و آثار روابط گذشته روی زندگی کنونیشون رو میگن .
این رو بدون که حتی همون پسرهایی که راحت رابطه برقرار می کنن طالب دختران بدون رابطه قبلی هستند ( هرچند خودخواهیه اما همین یک درسه برای دخترها که اگر بخواهند عزیر و خواستنی باشند باید از این روابط پرهیز کنند و وقت خود را روی آموختن مهارتهای رفتاری و خویشتنداری و تقویت عزت نفس و اعتماد به نفس کنند تا رشد نموده و در آینده با این سرمایه پشتوانه محکمی برای یک زندگی موفق دست و پا کرده باشند )
برای ازدواج هم بهتره که :
1 - صرف ازدواج کردن برایت تابو نباشه ، و سعی کنی دیدی عمیق تر از اینی که هست نسبت به ازدواج داشته باشی ، به گونه ای که کیفیت و عرض ازدواج برات مهم باشه ، نه کمیت و طول آن
2 - برای ازدواج هیچ وقت از راه دوستی و به امید اینکه پسری تو را بپسنده و رابطه رو به ازدواج بکشونه وارد نشو که 90 درصد پسرا هدفشون از رابطه ازدواج نیست ، درست بر عکس اغلب دخترا ، و در اغلب این روابط بنا به تجربه های فراوان از مواردی که مشاهده شده یا به مشاورین مراجعه کرده اند ، همین میل دختران به ازدواج که توجیه درونی برقراری این روابط شده نقطه آسیب پذیری از این جهت که نقطه مناسب فریب کاری پسران بوده هست که با وعده شناخت برای ازدواج جلب اعتماد به رابطه می کنند و بعد هم به نوعی طفره می روند ، و تنها دختران پرهیز کننده از این روابط به این شکل است که مطلوب آنهاست .
3 - روی تقویت اعتماد به نفس و به خصوصاً عزت نفست به طور جدی کار کن ( در همین یک پستت تشخیص من اینه که عزت نفست ضعیفه) ضعف عزت نفس یک پاشنه آشیل برای آسیب پذیریهای اجتماعی و شخصیتی هست ، لذا توصیه می کنم با کمک یک مشاور و همچنین مطالعه ، روی تقویت عزت نفست کار کنی .
موفق باشی
.
RE: از هرچي مرد تو دنياس نااميدم
دوستاي گلم ممنونم از پاسخ هاتون ..بهم آرامش داد
هيچ پسري با اينكه ميدونه خودش هم گناهكاره اما پذيراي دختري نيست كه مث خودش مرتكب همون گناه شده باشه...من اشتباه كردم كه راستشو گفتم بايد بين خودمو خداي خودم باقي ميموند اما سادگيه بيش از حدم باعث شد كه از اولش با راستگويي افراطي شروع كنم...و به اين باور رسيدم كه چيزي جز حسودي نبوده ...ميديدم همه دوستام يكي يكي ازدواج ميكننو ميرن اما من هيچي ناراحت بودمو همش با خودم ميگفتم ديگه نمياد و كاش با همين بودم ...اشتباهه آره من خيلي حساسم و نقطه ضعفم اينه... زود دل ميبندم.
RE: از هرچي مرد تو دنياس نااميدم
سلام
خانم ستایش شما توی همین چند خطی که نوشتی چندین اشتباه بزرگ و رفتار پر خطر داشتی . بنظر من این گونه رفتار ها با چند پیشنهاد از طرف دوستانم در همدردی برطرف نمیشه . شما بهتره حتما به یک مشاور مجرب مراجعه کنید تا بتونه کمکتون کنه و گر ممکنه با ادامه این مسیر زندگی و سرنوشتتون به خطر بیوفته .
موفق باشید .
RE: از هرچي مرد تو دنياس نااميدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط digitalman
سلام
خانم ستایش شما توی همین چند خطی که نوشتی چندین اشتباه بزرگ و رفتار پر خطر داشتی . بنظر من این گونه رفتار ها با چند پیشنهاد از طرف دوستانم در همدردی برطرف نمیشه . شما بهتره حتما به یک مشاور مجرب مراجعه کنید تا بتونه کمکتون کنه و گر ممکنه با ادامه این مسیر زندگی و سرنوشتتون به خطر بیوفته .
موفق باشید .
ممنونم بابت پاسختون
ولي من كه به اشتباهم پي بردم ..كجاي حرفام نشون دهنده ي اشتباه بزرگم بود؟؟
اين كه زود دل ميبندمو ميدونم كه اشتباهه شايد واسه اينه كه خيلي منزوي ام