به راهنمایی شما عزیزان احتیاج دارم

سلام من تازه عضو این سایت شدم البته از مدتها قبل به عنوان مهمان از مطالب خوب این سایت استفاده می کردم.خوشحالم که الان خودمم عضو این سایت هستم.
من 8 ماه با شوهرم دوست بودم بعد از 5ماه نامزدی الان 8 ماه عقد کردیم منو شوهرم همدیگرو خیلی دوست داریم و خدارو شکر از لحاظ خانوادگی.فرهنگی.مالی با هم مشکلی نداریم.البته گاهی اختلاف نظرایی وجود داره مثلا همینی که الان در موردش از شما دوستای خوبم راهنمایی می خوام ما قراره حدوده عید سال دیگه عروسی بگیریم چون پدر همسرم فوت کردن(حدود 18 سال قبل)همسرم خودش می خواد خرج عروسیو بده البته مادرشون میخوان کمک کنن ولی قبول نمیکنه میگه من از مامان هیچ توقعی ندارم. بخاطر شغل همسرم باید بعد از عروسی بریم تهران که ایشون باید مبلغ نسبتا زیادی بابت رهن خونه داشته باشن که به اضافه خرج عروسی بهشون فشار میاد تا اینکه دیروز بهم گفت من از خانوادت انتظار داشتم که باهام راه بیانو بهم بگن برای کمتر شدن خرج عروسی شام ندیم در صورتیکه از نظر منو خانوادم حتما باید شام بدیم خانوادم حتی برای جشن نامزدیمون شام دادن.شوهرم با خانوادم رابطه خیلی خوبی داره نمیخوام بخاطر این موضوع ناراحتی پیش بیاد.من بهش گفتم چرا باید تعارف الکی بکنیم به چیزی که قبول نداریم بخاطر همین قضیه دیروز تا حالا بحثمون شده بهش گفتم دیگه هیچ ذوقی برای عروسیم ندارم هر کاری دوست داری بکن گفت مطمئن باش عروسی خوبی میگیرم (البته با عصبانیت میگفت)ولی این کارتون تا آخر عمر تو دلم می مونه میگه چرا خانوادت حاضرن ما زیر بار قرض بریم نمی دونم در مقابل این حرفا چی جوابشو بدم البته من کوتاه نیومدم از همینم ناراحت شد دیشب خواستم اوضاعو آروم کنم ولی بهم راه نداد نمی دونم چی کار کنم باهاش چطوری حرف بزنم چی بگم اصلا دوست ندارم رابطمون اینطوری باشه مخصوصا اینکه از هم دوریم شوهرم تهرانه و من شهر خودمون که حدود 4 ساعت با تهران فاصله داره ضمنا من 27 سالمه شوهرو30 سالشه نمی دونم تونستم منظورمو خوب برسونم یا نه.اگه احتیاج به توضیح بیشتر هست بگید تا بنویسم.از همتون ممنونم

سلام دوست خوبم
منم تقريبا مشكل شما رو داشتم با اين تفاوت كه من ميگفتم بياين شهرما يه جشن بعدازظهر بدون تالار و شام و اين بريز و بپاش ها ولي همسرم ميگفت نه شما بياين شهر ما يه جشن خصوصي ميگيريم ، اول كه خونواده ي من خيلي مخالف بودن ولي با توجه به هزينه ي بالاي رهن و اجاره و از اونجائيكه همسرم ميخواست خونه ي مرتبي داشته باشيم ديگه قرار شد ما بريم شهر اونا و خونواده ام هم راضي شدن ، تا جائيكه مامانم فقط ميگه به فكر همسر و زندگيت باش و كاري به حرف اين و اون نداشته باش كه چي ميگن ، حالا كه تصميم اين شده كه ما بريم اونجا پس ديگه به كسي فكر نكن هركي اومد اونجا عروسيت خوش اومد هركي نتونست بياد باز ناراحتي نداره فقط به شوهرت فكر كن ، حالا دوست عزيزم اوضاع شما كه خيلي بهتر از منه ، حالا شام ندين چي ميشه ؟ به نظرم اتفاقي نميفته ، سعي كن با مادرهمسرت و خونواده ي خودت در مورد اين موضوع صحبت كني تا انشاءاله زودتر به نتيجه برسي ، براي شما دوست خوبم آرزوي خوشبختي ميكنم :72:

ailara77 عزیز مرسی از اینکه جواب منو دادی
مشکل همسر من الان اینه که میگه چرا شما چنین پیشنهادیو ندادین مگه نگفتی باهات راه میام
از طرفی موقعیت خانوادگیه منو خودشم جوریه که نمی تونیم یه جشن الکی بگیریم من همیشه جشن عروسیم برام خیلی مهم بود ولی الان می خوام تو هزینه ها صرفه جویی کنم.مثلا مامانم بهش گفت ما طلای آنچنانی نمی خوایم بعدا می تونین بخرین ولی اینا به چشمش نمیاد.
اینم می دونم که خانوادم راضی نمیشن شام ندیم از نظر شوهرمم شام دادن یه خرج اضافیه.
لطفا دوستای دیگم راهنماییم کنن.مرسی

سلام دوست خوبم خوش اومدی
ببین عزیزم خودت می گی که 8ماه باهمسرت دوست بودی و5ماه هم نامزد،دیگه تواین مدت خیلی شناخت ها ازش پیداکردی مخصوصا درمورد وضع مالیش!تواین شرایط روقبول کردی وتن به ازدواج باکسی رودادی که دوستش داشتی.
واین خیلی باارزشه.حالاهم خودت انتخاب کن یادل همسرت رومی شکنی که شایدتا عمرداره یادش نره و یا باسیاستت اوضاع رو مدیریت میکنی وازخیر عروسی آنچنانی و شام و... می گذری.حتماباروحیات خانوادت هم خودت خوب آشنایی داری ومی دونی که چی بگی ناراحت نمی شن.
موفق باشی.

سلام دوست خوبم.
ببین من اگر بودم یا کلا عروسی نمی گرفتم یا اگه می گرفتم شام می دادم. بالاخره باید مادر و پدرت را هم در نظر بگیری. ببین من فکر میکنم چون شما گفتید راه میآیید اون نباید دائما توقع داشته باشد. چون اگر تا آخر عمر در دل شوهرت می ماند شاید شام ندادن تا آخر عمر در دل تو هم بماند. به نظر من میتوانی عروسیت رو جمع و جور تر کنی اما آبرومندانه بگیری. چرا از پدر و مادر تو توقع دارد ولی از مادر خودش ندارد؟ ببخشید اینطوری میگم ولی هر چیزی باید سر جای خودش باشد.

عزیزم واقعا این مسئله اینقد مهمه که رابطتو با شوهرت خراب کنه.من خودم به شوهرم گفتم به جای عروسی و این خرجای الکی پولمونو خرج خودمون کنیم .البته هرکس یه طرز فکری داره و لی به خاطر این چیزای سطحی رابطتو خراب نکن