بهمون بگید چکار کنیم بخدا موندییم
یا سلام به همه دوستان عزیز
من رامین هستم 29 ساله و مهندس الکترونیک،5/1 سال هست که با دختری از همکارای خودم آشنا شدم و اون 22 سالشه و دانشجوی رشته حقوق
زندگی این دختر به این صورت بوده که:
در سن 6 سالگی پدرو مادرش از هم طلاق میگیرن و پدر خانواده کامل از خونه جدا میشه و ازدواج مجدد میکنه مادر هم همینطور قضیه میگذره تا در سن 18 سالگی پدر این دختر که دارای وضع مالی بسیار خوبی هم هست و دارای چندین شرکت مختلف و اینکه الان تنها زندگی میکنه تقاضا میکنه که دختر رو پس بگیره خلاصه بعد از جنگهای زیاد و دلخوری دختر بابت نبود پدرش تو این چند سال دختر به پدر بر میگرده
حالا مشکل ما اینجاست که بعد از دوستیه ما حدود 5/1 سال،میخواهیم ازدواج کنیم و با وجود اینکه عاشق هم هستیم و میدونیم با هم به آرامش میرسیم اما
مادر من کامل مخالفه میگه اولا من باید همسر آیندت رو انتخاب کنم یعنی از بین اونهایی باشه که من انتخاب کردم و اینکه میگه اونها خانواده طلاق هستند،
پدر دختر هم مخالفه چون میگه خانواده پسر از نظر مالی از ما خیلی پایین ترن و از نظر فرهنگی هم باهم اختلاف داریم
ضمنا اینم بگم که وقتی ما باهم آشنا شدیم من هیچ چیزی از وضع مالی دختر نمیدونستم و اخلاق ،رفتار،فرهنگ و متانت دختر بود که من رو جذب خودش کرد
حالا واقعا موندیم چکار کنیم از هر راهی میریم نمیشه اصلا زیربار نمیرن و مخالفت صد در صد میکنن
توروخدا راهنماییمون کنید چکار کنیم تا راضی بشن
RE: بهمون بگید چکار کنیم بخدا موندییم
به همدردی خوش اومدی
دلایل مادرت نه ولی دلایل پدر دختر منطقیه.اختلاف فرهنگی چیزی نیست که بشه چشم ازش پوشی کرد باید قبل از اینکه
احساساتت در گیر می شد راجه به این دختر تحقیق می کردی ببینی آیا هم کف هستید یا نه.
RE: بهمون بگید چکار کنیم بخدا موندییم
خوب منظورت از اختلاف طبقاتی که پدر دختره می گه در چه حدیه؟
چه کارایی برای راضی کردن خونواده ها کردین؟
RE: بهمون بگید چکار کنیم بخدا موندییم
با تشکر از فرهنگ و محمد
راستش اینطور نیست که ما هم از نظر مالی خیلی ضعیف باشیم حتی پدرم برام یک خونه خریده و برام کنار گذاشته و ماشین هم دارم یعنی با حقوقی که دارم میتونم یک زندگی رو شروع کنم در حد متوسط به بالا اما خوب پدر اون دختر همانطور که گفتم دارای چندین شرکت مختلف هست و درامد بسیار خوب
کارایی که تا حالا انجام دادیم هم این بوده که من با مادرم مفصل صحبت کردم و از خصوصیات دختر بهش گفتم اما بگوشش نمیره که نمیره میگه تو جوونی و نمیفهمی من میرم خواستگاری دخترهای مختلف و یکی از اونها رو تو باید انتخاب کنی در واقع کاملا سنتی فکر میکنه و قضیه طلاق رو هم وسط میکشه
ضمنا دختر الان خواستگارای به مراتب پولدارتر و حتی دارای تحصیلات بالاتری داره که پدر دختر هم میگه تو باید با یکی از اونها ازدواج کنی
البته دختر هم با پدرش خیلی صحبت کرده و خواسته قانعش بکنه اما اون گوشش بدهکار نیست حتی حاضر نشد برم شرکتش و باهاش صحبت کنم
درواقع برای هر دوی اونها احساسات ما و اینکه کاملا همدیگرو میشناسیم و برای یک زندگی آروم آمادگی داریم اهمیت نداره
RE: بهمون بگید چکار کنیم بخدا موندییم
سلام
مشکلتو درک میکنم مشکل من هم مثل شما بود ... خونواده هر دو طرف مخالف ازدواج ما بودن بخاطر اختلاف فرهنگی و سنتی فکر کردن خونواده هامون
گذشت زمان هم هیچی رو عوض نمیکنه من 5 سال رو خونوادم کار کردم که راضی بشن، طرف مقابلم هم همینطور ... ولی واسه اونا مرغ یه پا داشت و همش مخالفت .... چندین بار مشاوره رفتیم و راهکارهاشو هم انجام دادیم ولی متاسفانه هیچ نتیجه ای نداشت با اینکه انتخاب ما واسه تشکیل زندگی مشترک با هم عقلانی و منطقی به دور از هیچ گونه احساسی بود و فقط از روی معیارهامون به تفاهم رسیده بودیم .. ولی مهم رضایت خونواده ها هم هست تا پدر مادر راضی نباشه هیچی جلو نمیره مگه با زور اون هم بعدش به مشکل بر میخورید .بدترین قسمت مشکل آدمهای امثال منو تو در اینه که طرف باهامون همکاره و هر روز چشمت بهش میخوره و همش در حال مقایسه اون با دیگرونی :302: و گذشتن ازشون کار بسیار سختیه
با توضیحی که شما دادید فکر نکنم راضی کردنشو کار آسونی باشه
هر دو تاتون همه ی راه ها رو امتحان کنید ولی اگه به نتیجه نرسیدید رابطتونو تموم کنید تا بیشتر از این وابسته نشدید
دوست عزیز تکرار میکنم اگه مشکلتو الان حل نشه مطمئن باش گذشت زمان هیچی رو عوض نمینه
RE: بهمون بگید چکار کنیم بخدا موندییم
سلام
به نظر من اول بروید پیش یک مشاور ازدواج تا مشاور کاملا بررسی کند و ببیند که آیا شما می توانید در آینده همسران خوبی برای یکدیگر باشید یا خیر.(در حقیقت اول پایه و ریشه درست شود و از آینده اطمینان حاصل کنید.)به عبارت دیگر مشاور تشخیص می دهد که این تصمیم شما چقدر بر پایه احساسات بوده و چقدر بر پایه منطق که در مورد شما ضروری به نظر می رسد.
سپس اگر مشاور این ازدواج را تایید کردند به همراه مادر خود و پدر خانوم به نزد مشاور بروید تا مشاور والدین را قانع کند که شما دو نفر طبق اصول علمی (نه از روی احساسات و جوانی) مناسب ازدواج با هم هستید.والدین شما هم مسلما صلاح شما را می خواهند و وقتی ببینند که این ازدواج توسط یک مشاور تایید شده است ، مقاومت نمی کنند.
برایتان آرزوی موفقیت می کنم
:72::72::72:
RE: بهمون بگید چکار کنیم بخدا موندییم
میدونم الان چه حسی داری تو 1.5 هستش که این وضعیت رو داری و من 5 سال هست که مادرم کاملا مخالفه تنها دلیلشم اینه که میگه 1 سال ازت بزرگتره!
خوب به هر حال تنها پیشنهاد که متونم بهت بکنم اینه که از همین الان روی منطقت تصمیم بگیر و نزار احساساتی بشی و گرنه این حالت روحی ضربه شدیدی رو بهت میزنه.باورت نمیشه من درس خونده اهل برنامه نویسی تا مرز خود کشی پیش رفتم حتی تیغ رو روی دستمم گذاشتم و کشیدم ولی....
به هر حال دوست عزیز نزار زمان برات چیزی رو تعیین کنه.موفق باشی
RE: بهمون بگید چکار کنیم بخدا موندییم
دوست عزیز ای کاش می تونستم کمکی کنم... ولی واقعا شرایط سختی هست...
راهی که من به ذهنم میرسه کمک گرفتن از یک شخص روحانی هست که با توجه به سنتی بودن مادرتون شاید بتونه راضیش بکنه که خواست خدا هم همینه که دو تا جوون که عشق پاک دارن بهم برسن....
در مورد پدر دختر مورد علاقتون هم بهتره شما مردانیگت رو بهش ثابت کنی... برو باهاش محکم صحبت کن و سعی کن اون حس وجدانی انسانیش رو زنده بکنی!
موفق باشی