سه سال و نیم رابطه اینترنتی

سلام دوستان
راستش من و فرهاد الان 3 سال و نیم که از طریق نت با هم دوستیم
نمیدونم چیکار کنم ... من نمیتونم بهش اعتماد کنم خوب این هم حق منه چونکه ما از طریق نت با همیم بعدش اون اوایل قصدش ازدواج بوده اما حالا اصلا دیگه حرفی از ازدواج نمیزنه
با هم خیلی دعوا داریم و قهر میکنیم اما باز میرم سراغش که اشتی کنیم راستش همه بهم میگن که وقتی اون نمیاد سراغت یعنی تو رو نمیخواد اما خودش میگه خودت قهر کردی خودت رفتی خودتم خواستی بر میگردی و میگه که اگر من تو رو نمیخواستم بهونه زیاد بود برای جدایی
اما اون اصلا برای من وقت نمیذاره اصلا زنگ نمیزنه همش اخر شب پیشمه اونم اگر اینترنتش قطع نشه یا مهمون نداشته باشه
خودش میگه که از دختر بدش میاد منم نمیدونه که چی شد که خوشش اومده اخه میدونید چیه اون به من پیشنهاد دوستی نداد من پیشنهاد دوستی دادم چون از اون اول دیوانه وارر عاشقش بودم بخدا خیلی دوسش دارم اگر بدونید تو این چند وقت چقدر شکست خوردم چقدر اشک ریختم
نمیگم غیرتی نیست اما میگه که خودت میدونی که چیکار میکنی برای اینکه با پسری دوست بشی یا نه اما وقتی میحرفه ناراحت میه حسابی من 19 سالمه دوست دارم اون بهم گیر بده اما این کار و نمیکنه نمیدونم چرا اون کارایی رو که من دوست دارم انجام نمیده و بر عکس کارایی میکنه که حرص منو در میاره
اون 26 سالشه میگه که من جوونیمو کردم دیگه نیاز به اینکه دورو برمو شلوغ کنم ندارم و همش به قول خودش سر گرم شرکتش و این منو عذاب میده چون بعضی اوقات فکر میکنم که نسبت به من بیخیال:(
چند روز پیش گفتم تو منو نمیخوایی و از این حرفا ... بهم گفت که نفر بعدی که باید باهاش باشی شوهرت نه دوست پسر
بخدا نمیدونم چیکار کنم ولی کاراش منو عذاب میده اخه برای موقعیت کاریش و تبلیغاتی که میکنه دختر دورو برش هست و جای حساسش اینجاس که وقتی با کسی میحرفه که نمیشناسش کلی عشق رو بد میدونه و خودش رو بدون عشق و جی اف میدونه با اینکه به من میگه عشقشم !!!!
تصمیم دارم بعد تولدش که یه دست گل سفارش دادم براش ازش جدا بشم میدونید ما خیلی از هم جدا شدیم بیشتر 10 بار اما باز با هم شدیم و همشم من رفتم سراغش که کلی تو سر میخورم از طرف دوستام و اون براش جدایی بی معنی شده اما میخوام این سری دیگه جدا بشم چون خیلی عوض شده اصلا منو مثل قدیم دوست نداره خیلی وقت بهم نگفته دوست دارم !! البته الان تا رو ز تولدش همش دارم باهاش مهربونی میکنم و صبوری با اینکه تویی این چند روزه ازش ناراحت شدم اما همش براش خندیدم که ناراحت نشه :(
اون تو کاراش نمیذاره من دخالت کنم
به من میگه وقت ندارم اما مثلا میگه امروز رفتم کافی شاپ با دوستم این شد
پارسال اومدم ایران همین موقع کلی نقشه کشیدیم که چیکار کنیم اما اون گفت که نمیتونه بیاد گرفتاری براش پیش اومده انشالله یه سری دیگه
قبل از اینکه بگه نمیاد بخدا 10 نفر بیشتر بهم گفتن که اون نمیاد فیلمشه
بعد گذشت و تا چند وقت پیش میگفتم میام شهرتون اونم خیلی خوشحال بود اما چند روز پیش تصمیم گرفتم حرف دوستا رو امتحان کنم اون موقع میگفت گرفتارم الان چی میشه گفتم میخوام برم پیش خواهرم تو هم میایی اونجا همو ببینیم اما باز بهونه اورد که کسی رو نمیشناسیم اونجا خوب نیست منکرات میگیرمون و از این حرفا ؟؟؟
همش منتظر یه کاری رو من کنم
من بهش بزنگم
من منتظرش باشم
من برم سراغش
من حرف نزنم
من همیشه پیشش شاد باشم
غز نزنم
من
من
من
تا یه حرفی هم میزنم که درد و ل کنم پیشش که این مشکل رو داریم و اینا دعوا میشه و همش واسه اینکه قهر نکنه باید بریزم تو خودم و بگم ببخشید عشقم جونم عمرم اما اخرش بدونه بای میره :302:
بهم کمک کنید تو رو خدا من واقعا داغون شدم همش تو این سه سال کارم گریه بود خدا وکیلی همه ی موهام داره میریزه زود عصبی میشم و اون دختر شادی که بودم دیگه نیستم شدم مثل این افسرده ها که یه گوشه میشنینن و موزیک غمگین گوش میدن توی تاریکی و گریه میکنن دیگه حوصله و اعصاب قدیم رو ندارم :(( همین الان دارم گریه میکنم

:302::302::302:
کمکم کنید

سلام. دوست خوبم شما الان خيلي احساساتي هستين و نگاهي به عاقبت رابطه تون نداريد. اگر قرار نيست با هم ازدواج كنيد، دليلي نداره با هم رابطه اي داشته باشين، يا اگر قراره با هم ازدواج كنيد، بايد رابطه تون در چارچوب خانواده و تحت نظر پدر و مادر باشه. همچنين اگر از همين حالا بينتون اختلاف نظر هست، هيچ اميدي به داشتن يك زندگي مشترك زيبا بينتون نيست. بنابراين از روياهاتون دست بردارين. توصيه شخصي من به شما اينه كه به اين رابطه خاتمه بدين.

:305: شناخت اينترنتي شناخت مناسبي نيست. امكان تحقيق نيست و طرفين چهره ي واقعيشون رو از هم پنهان ميكنند. در ضمن معمولا افرادي كه در مكان چت دوستيابي ميكنند، اكثرا از پي رفع نياز عاطفيشون بر ميان، نه به قصد همسر يابي. مواظب باشيد، كسي كه هنوز تصميمي براي نيازهاي عاطفيش نداره، قاعدتا نميتونه براي زندگي مشتركش بر مبناي عقل برنامه ريزي كنه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط shabe barooni

سلام. دوست خوبم شما الان خيلي احساساتي هستين و نگاهي به عاقبت رابطه تون نداريد. اگر قرار نيست با هم ازدواج كنيد، دليلي نداره با هم رابطه اي داشته باشين، يا اگر قراره با هم ازدواج كنيد، بايد رابطه تون در چارچوب خانواده و تحت نظر پدر و مادر باشه. همچنين اگر از همين حالا بينتون اختلاف نظر هست، هيچ اميدي به داشتن يك زندگي مشترك زيبا بينتون نيست. بنابراين از روياهاتون دست بردارين. توصيه شخصي من به شما اينه كه به اين رابطه خاتمه بدين.

:305: شناخت اينترنتي شناخت مناسبي نيست. امكان تحقيق نيست و طرفين چهره ي واقعيشون رو از هم پنهان ميكنند. در ضمن معمولا افرادي كه در مكان چت دوستيابي ميكنند، اكثرا از پي رفع نياز عاطفيشون بر ميان، نه به قصد همسر يابي. مواظب باشيد، كسي كه هنوز تصميمي براي نيازهاي عاطفيش نداره، قاعدتا نميتونه براي زندگي مشتركش بر مبناي عقل برنامه ريزي كنه.

---

ممنون از دلگرمیتون

نقل قول:

---

كسي كه هنوز تصميمي براي نيازهاي عاطفيش نداره، قاعدتا نميتونه براي زندگي مشتركش بر مبناي عقل برنامه ريزي كنه

---

از این حرفتون خیلی خوشم اومد درست میگید
راستش میگه من هنوز شرایط ازدواج رو ندارم خانواده من از رابطه خبر دارن
خانواده ایشون هم همینطور ولی واسه ازدواج منو قبول ندارن فرهاد میگه که با خانوادش حرف زده اما من قبول ندارم اون حرف زدن رو ... میگه من اگه با تو ازدواج کنم باید از خانوادم دست بکشم و یا اینکه ممکن رفتارای اونا منو ازار بدن من میگم همه اینا رو قبول دارم اما اون ... به نظر دنبال بهونس ..الانم میگه شرایط کاریم و اینا
این که بگید ما عکس هم رو دیدیم تنها نه ما تقریبا هر شب وب به هم میدیم و اینکه خواهرم زمانی که رفت که ببیندش (خواهرم دانشجو ایران) گفت پسر خوبیه مثل همون چیزیه که پشت وبکم دیدم اما به نظرم یه ساعت کافی نیست
من میخوام جدا بشم اما خیلی برام سخته
به نظرتون اگه جدا بشم اون ناراحت میشه و پشیمون میشه از کارایی که با من کرده ؟

ممنونم از برخورد منطقيتون. خب پايان دادن به هر رابطه اي سخته. اما غير ممكن نيست. تقريبا بعد از چند هفته عادي ميشه و بعد از چند ماه اگر منطقي با مسئله كنار بياين به كلي فراموش ميشه. سخت ترين قسمتش همين مرحله ي تصميم گيريه. به هرحال نه تنها قطع رابطه، بلكه هر تغيير تحولي در مرحله اول سخت و دشوار به نظر ميرسه، اما انسانها انعطاف پذيرند و ميتونند به مرور زمان با مسئله كار بيان. در حقيقت انسانها ناخودآگاه با شرايط جديد سازگار ميشن. پس تنها كافيه شجاعت اوليه و اراده اش رو داشته باشين و ديگه در مورد ايشون كنجكاو نشين. بقيه مراحل خود به خود حله، البته ميتونيد به خودتون كمك كنيد تا زودتر با قضيه كنار بياين اگر منطقي باشيد و بپذيريد كه اين رابطه به صلاح شما نيست. پس بهتره تصميمي رو كه احتمالا قراره چند مدت ديگه بگيريد، همين حالا تا دير نشده بگيريد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط shabe barooni

ممنونم از برخورد منطقيتون. خب پايان دادن به هر رابطه اي سخته. اما غير ممكن نيست. تقريبا بعد از چند هفته عادي ميشه و بعد از چند ماه اگر منطقي با مسئله كنار بياين به كلي فراموش ميشه. سخت ترين قسمتش همين مرحله ي تصميم گيريه. به هرحال نه تنها قطع رابطه، بلكه هر تغيير تحولي در مرحله اول سخت و دشوار به نظر ميرسه، اما انسانها انعطاف پذيرند و ميتونند به مرور زمان با مسئله كار بيان. در حقيقت انسانها ناخودآگاه با شرايط جديد سازگار ميشن. پس تنها كافيه شجاعت اوليه و اراده اش رو داشته باشين و ديگه در مورد ايشون كنجكاو نشين. بقيه مراحل خود به خود حله، البته ميتونيد به خودتون كمك كنيد تا زودتر با قضيه كنار بياين اگر منطقي باشيد و بپذيريد كه اين رابطه به صلاح شما نيست. پس بهتره تصميمي رو كه احتمالا قراره چند مدت ديگه بگيريد، همين حالا تا دير نشده بگيريد.

---

ممنون از راهنمائیتون
الان نمیتونم این کارو کنم نمیخوام روز تولدش رو تلخ کنم و میخوام جداییمون رو که میدونم از خداشه + یه دست گل عاشقونه که چند وقت پیش سفارش دادم کادوی تولدش کنم البته خبر جدایی رو بده روزه تولدش میگم همونطور که گفتم نمیخوام روز تولدش رو بد بگذرونه ... کاری که اون کرد(روز تولدمو پارسال برام جهنم کرد یه هفته تمام عذر میخوام اسفراغ و گریه خوراکم بود ....)
بازم تشکر خانم یا اقای شب بارونی:72:

سلام دوست عزيزم
به نظرم خيلي زود اين ارتباطو قطع كن كاملا مشخص هستش كه ايشان علاقه اي به اين ارتباط ندارند و هرچه بيشتر ادامه بدهي بشتر اذيت مي شوي و ضربه مي خوري
قبل از تولدش ارتباطت را قطع كن و ديگر به سمتش نرو .شما با زماني كه براي ايشان مي گذاري فرصت هاي ديگرت را از دست مي دهي پس هر چه زودتر قطع كن و قوي باش و روي خودت و شخصيتت و اعتماد به نفست كار كن
موفق باشي:72:

سلام:72:
دوست عزیز شما خیلی احساساتی داری رفتار می کنی. بی خودی جوونی خودت و داری از دست می دی که چی بشه؟
وقتی خودش تو رو نمی خواد.
فرض محال هم که بخواد با این رفتار هایی که تو این مدت باهاش داشتی یه عمر حرفاش برات ازار دهندس که تو من و خواستی تو پیشنهاد دوستی دادی تو پییشنهاد ازدواج دادی اصلا تو من و می خواستی و .... و این حرفها ازارت می ده.
بهتره این دوستی رو قطع کنی.
اما به نظر می رسه شما هدفت از قطع این دوستی اینه که او تحت تاثیر قرار بگیره و پا پیش بذاره برای ادامه. اگه می خوای این رابطه رو قطع کنی باید پای همه چیزش وایسی و اگه او هر کاری کرد شما ادامه ندی. برای اینکه این دوستی اگر به ازدواج هم برسه چون از پایه خراب چیده شده روزی ویران خواهد شد.
مثل یک معتادی که می خواد اعتیاد و ترک کنه استخوان دردش و به جون بخر و تحمل کن تا از این بحران خارج بشی.
اون وقت طعم شیرین زندگی و جوونی رو دوباره خواهی فهمید و از این افسردگی نجات خواهی یافت.
موفق باشی:72:

مرسی دوستان:72::72: