RE: به من بگید چیکار کنم ؟
سلام دوست عزیز،
فقط یک پیشنهاد.
اگر می خواهی تعداد بیشتری از اعضا صحبتهای شما را بخوانند و نظر بدهند، لطف کن کمی کوتاهتر مشکلت را توضیح بده.
مسائل جانبی رو نگو. فقط اصل قضیه رو بگو. اگر نیاز بود از شما سوال می شه تا راجع به یک مسئله خاص بیشتر توضیح بدهی.
تشکر
RE: به من بگید چیکار کنم ؟
نام كاربري شما مشكل دارد نمي توانيد از ايميل آدرس براي نام كاربري استفاده كنيد اين خلاف مقررات تالار است .
RE: به من بگید چیکار کنم ؟
دوست خوبم
همین الان دیگه تصمیم بگیر قرص خوردن رو کنار بذاری وگرنه اثرات جانبی اونها به مراتب بدتر از اثر خوبشه.
جریان شما من رو یاد 4 سال پیش انداخت. که چقدر اونو دوست داشتم و یادمه وقتی اون ازم جدا شد 3 ماه مریض بودم و ... اما الان خدا رو شکر می کنم چون اون موقع واقعا کور شده بودم و هر بدی اون رو پوشونده بودم.
انسان وقتی عاشق می شه دیگه هیچ بدی از طرفش رو نمی بینه و وقتی میایند زیر یه سقف تازه میفهمه چی شده!
دوست خوبم شما دو راه دارید:
1- یکبار قطع ارتباط
2- به مرور زمان قطع ارتباط
راه اول اثراتی را در طول چندین ماه شاید بدنبال داشته باشه ولی بعدش اوضاع به حالت نرمال بر می گرده و روز از نو و روزی از نو.
یادمه وقتی من این مسئله برام پیش اومد پیش خودم تصور کردم که وای دختره الان مرده و دیگه همه چیز تمام شد. و تا تونستم تصوراتمو بد کردم. دیدمش که داره تشییع جنازه میشه و ... و هر وقت میخواستم برم به سمتش این فیلم رو در ذهنم مرور می کردم و می گفت که این فرد دیگه وجود نداره. خلاصه کلی تمرین کردم تا اونو از ذهنم بیرون کنم. البته تقریبا یکی دو سال کامل شد تا بالکل فراموشش کردم و الانم ناراضی نیستم
راه دوم رو باید با اراده پولادین دنبال کنی و خودت به تنهایی تصمیم بگیری که مثلا اگه هر روز با هم به هر طریقیث ارتباط داشتید، برسونش به یه روز در میان و ... یه هفته و ... تا تموم شه.
علت اینکه گفتم خودت تنهایی باید این کار رو انجام بدی اینه که اگه توافقی باشه، همین باعث تحریک طرفین میشه تا دوباره ارتباط شکل بگیره و از حالت قبل بیشتر دلبسته می شید چون این خودش یه مدل تفاهمه!!!
بعدشم تا میتونی به بدیها و رفتار بعد از ازدواجش فکر کن. مسئله حجاب چیز کمی نیست که بخوای به همین راحتی از کنار بگذری...
البته شاید برای شما مهم نباشه نمی دونم.
در هر صورت بهترین شیوه فراموش کردنش اینه که از آینده به زمان حال بیایی:
یعنی ببین خودت رو که با اون ازدواج کردی و دائم دارید با هم بحث حجاب رو مطرح می کنید. مثلا با خونوادشون قطه ارتباط کردی و تا می تونی این تصویر ها رو زشت تر بساز...
امیدوارم موفق بشی :72:
RE: به من بگید چیکار کنم ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط جویای نیمه گمشده
دوست خوبم
همین الان دیگه تصمیم بگیر قرص خوردن رو کنار بذاری وگرنه اثرات جانبی اونها به مراتب بدتر از اثر خوبشه.
جریان شما من رو یاد 4 سال پیش انداخت. که چقدر اونو دوست داشتم و یادمه وقتی اون ازم جدا شد 3 ماه مریض بودم و ... اما الان خدا رو شکر می کنم چون اون موقع واقعا کور شده بودم و هر بدی اون رو پوشونده بودم.
انسان وقتی عاشق می شه دیگه هیچ بدی از طرفش رو نمی بینه و وقتی میایند زیر یه سقف تازه میفهمه چی شده!
دوست خوبم شما دو راه دارید:
1- یکبار قطع ارتباط
2- به مرور زمان قطع ارتباط
راه اول اثراتی را در طول چندین ماه شاید بدنبال داشته باشه ولی بعدش اوضاع به حالت نرمال بر می گرده و روز از نو و روزی از نو.
یادمه وقتی من این مسئله برام پیش اومد پیش خودم تصور کردم که وای دختره الان مرده و دیگه همه چیز تمام شد. و تا تونستم تصوراتمو بد کردم. دیدمش که داره تشییع جنازه میشه و ... و هر وقت میخواستم برم به سمتش این فیلم رو در ذهنم مرور می کردم و می گفت که این فرد دیگه وجود نداره. خلاصه کلی تمرین کردم تا اونو از ذهنم بیرون کنم. البته تقریبا یکی دو سال کامل شد تا بالکل فراموشش کردم و الانم ناراضی نیستم
راه دوم رو باید با اراده پولادین دنبال کنی و خودت به تنهایی تصمیم بگیری که مثلا اگه هر روز با هم به هر طریقیث ارتباط داشتید، برسونش به یه روز در میان و ... یه هفته و ... تا تموم شه.
علت اینکه گفتم خودت تنهایی باید این کار رو انجام بدی اینه که اگه توافقی باشه، همین باعث تحریک طرفین میشه تا دوباره ارتباط شکل بگیره و از حالت قبل بیشتر دلبسته می شید چون این خودش یه مدل تفاهمه!!!
بعدشم تا میتونی به بدیها و رفتار بعد از ازدواجش فکر کن. مسئله حجاب چیز کمی نیست که بخوای به همین راحتی از کنار بگذری...
البته شاید برای شما مهم نباشه نمی دونم.
در هر صورت بهترین شیوه فراموش کردنش اینه که از آینده به زمان حال بیایی:
یعنی ببین خودت رو که با اون ازدواج کردی و دائم دارید با هم بحث حجاب رو مطرح می کنید. مثلا با خونوادشون قطه ارتباط کردی و تا می تونی این تصویر ها رو زشت تر بساز...
امیدوارم موفق بشی :72:
با جویا کاملاً موافقم
ولی برا من جای سوال هست چرا اکثر کسایی که یه ارتباط رو شروع می کنند اینده نگری نمی کنند و از هیچ جنبه ای بررسی نمی کنند، مثلاً شما اگر از 3 سال پیشتون آینده رو می دیدید و برای هر اتفاقی که شاید بیفته یه راهکاری تو ذهنتون ارائه می دادید خیلی راحتر با مسائل کار می آمدید، به هر حال مرور زمان همه چیز رو تعییر می دهد
تا وقت داری زندگی کن:300:
RE: به من بگید چیکار کنم ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohammad_1369
نقل قول:
نوشته اصلی توسط جویای نیمه گمشده
دوست خوبم
همین الان دیگه تصمیم بگیر قرص خوردن رو کنار بذاری وگرنه اثرات جانبی اونها به مراتب بدتر از اثر خوبشه.
جریان شما من رو یاد 4 سال پیش انداخت. که چقدر اونو دوست داشتم و یادمه وقتی اون ازم جدا شد 3 ماه مریض بودم و ... اما الان خدا رو شکر می کنم چون اون موقع واقعا کور شده بودم و هر بدی اون رو پوشونده بودم.
انسان وقتی عاشق می شه دیگه هیچ بدی از طرفش رو نمی بینه و وقتی میایند زیر یه سقف تازه میفهمه چی شده!
دوست خوبم شما دو راه دارید:
1- یکبار قطع ارتباط
2- به مرور زمان قطع ارتباط
راه اول اثراتی را در طول چندین ماه شاید بدنبال داشته باشه ولی بعدش اوضاع به حالت نرمال بر می گرده و روز از نو و روزی از نو.
یادمه وقتی من این مسئله برام پیش اومد پیش خودم تصور کردم که وای دختره الان مرده و دیگه همه چیز تمام شد. و تا تونستم تصوراتمو بد کردم. دیدمش که داره تشییع جنازه میشه و ... و هر وقت میخواستم برم به سمتش این فیلم رو در ذهنم مرور می کردم و می گفت که این فرد دیگه وجود نداره. خلاصه کلی تمرین کردم تا اونو از ذهنم بیرون کنم. البته تقریبا یکی دو سال کامل شد تا بالکل فراموشش کردم و الانم ناراضی نیستم
راه دوم رو باید با اراده پولادین دنبال کنی و خودت به تنهایی تصمیم بگیری که مثلا اگه هر روز با هم به هر طریقیث ارتباط داشتید، برسونش به یه روز در میان و ... یه هفته و ... تا تموم شه.
علت اینکه گفتم خودت تنهایی باید این کار رو انجام بدی اینه که اگه توافقی باشه، همین باعث تحریک طرفین میشه تا دوباره ارتباط شکل بگیره و از حالت قبل بیشتر دلبسته می شید چون این خودش یه مدل تفاهمه!!!
بعدشم تا میتونی به بدیها و رفتار بعد از ازدواجش فکر کن. مسئله حجاب چیز کمی نیست که بخوای به همین راحتی از کنار بگذری...
البته شاید برای شما مهم نباشه نمی دونم.
در هر صورت بهترین شیوه فراموش کردنش اینه که از آینده به زمان حال بیایی:
یعنی ببین خودت رو که با اون ازدواج کردی و دائم دارید با هم بحث حجاب رو مطرح می کنید. مثلا با خونوادشون قطه ارتباط کردی و تا می تونی این تصویر ها رو زشت تر بساز...
امیدوارم موفق بشی :72:
با جویا کاملاً موافقم
ولی برا من جای سوال هست چرا اکثر کسایی که یه ارتباط رو شروع می کنند اینده نگری نمی کنند و از هیچ جنبه ای بررسی نمی کنند، مثلاً شما اگر از 3 سال پیشتون آینده رو می دیدید و برای هر اتفاقی که شاید بیفته یه راهکاری تو ذهنتون ارائه می دادید خیلی راحتر با مسائل کار می آمدید، به هر حال مرور زمان همه چیز رو تعییر می دهد
تا وقت داری زندگی کن:300:
درسته حق با شماست
من آینده نگری کردم اما اتفاقاتی افتاد که نشد ، حتی خیلی ارتباط رو خواستم تمومش کنم اما هیچ جور نشد . شاید به خاطر کلاس های مشترک و اینکه همه بچه ها و استادا ما رو با هم میشناختن بود . کشش عجیبی به سمت هم داشتیم . یه رفاقت عمیق بود سوای از عشق . ولی واقعیتشو بگم من فکر نمیکردم مار به اینجا بکشه و این روز برسه چون دو تا فاکتور غیر معقول داشتیم که باعث عدم وابستگی میتونست بشه .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط جویای نیمه گمشده
دوست خوبم
همین الان دیگه تصمیم بگیر قرص خوردن رو کنار بذاری وگرنه اثرات جانبی اونها به مراتب بدتر از اثر خوبشه.
جریان شما من رو یاد 4 سال پیش انداخت. که چقدر اونو دوست داشتم و یادمه وقتی اون ازم جدا شد 3 ماه مریض بودم و ... اما الان خدا رو شکر می کنم چون اون موقع واقعا کور شده بودم و هر بدی اون رو پوشونده بودم.
انسان وقتی عاشق می شه دیگه هیچ بدی از طرفش رو نمی بینه و وقتی میایند زیر یه سقف تازه میفهمه چی شده!
دوست خوبم شما دو راه دارید:
1- یکبار قطع ارتباط
2- به مرور زمان قطع ارتباط
راه اول اثراتی را در طول چندین ماه شاید بدنبال داشته باشه ولی بعدش اوضاع به حالت نرمال بر می گرده و روز از نو و روزی از نو.
یادمه وقتی من این مسئله برام پیش اومد پیش خودم تصور کردم که وای دختره الان مرده و دیگه همه چیز تمام شد. و تا تونستم تصوراتمو بد کردم. دیدمش که داره تشییع جنازه میشه و ... و هر وقت میخواستم برم به سمتش این فیلم رو در ذهنم مرور می کردم و می گفت که این فرد دیگه وجود نداره. خلاصه کلی تمرین کردم تا اونو از ذهنم بیرون کنم. البته تقریبا یکی دو سال کامل شد تا بالکل فراموشش کردم و الانم ناراضی نیستم
راه دوم رو باید با اراده پولادین دنبال کنی و خودت به تنهایی تصمیم بگیری که مثلا اگه هر روز با هم به هر طریقیث ارتباط داشتید، برسونش به یه روز در میان و ... یه هفته و ... تا تموم شه.
علت اینکه گفتم خودت تنهایی باید این کار رو انجام بدی اینه که اگه توافقی باشه، همین باعث تحریک طرفین میشه تا دوباره ارتباط شکل بگیره و از حالت قبل بیشتر دلبسته می شید چون این خودش یه مدل تفاهمه!!!
بعدشم تا میتونی به بدیها و رفتار بعد از ازدواجش فکر کن. مسئله حجاب چیز کمی نیست که بخوای به همین راحتی از کنار بگذری...
البته شاید برای شما مهم نباشه نمی دونم.
در هر صورت بهترین شیوه فراموش کردنش اینه که از آینده به زمان حال بیایی:
یعنی ببین خودت رو که با اون ازدواج کردی و دائم دارید با هم بحث حجاب رو مطرح می کنید. مثلا با خونوادشون قطه ارتباط کردی و تا می تونی این تصویر ها رو زشت تر بساز...
امیدوارم موفق بشی :72:
بله به نظر منم قطع کاملش خیلی بهتره چون میدونم هیچکدوممون جنبه ی کم کردن ارتباط رو نداریم و به هر حال به صورت کنترل نشده ای یه روز دوباره اوج میگیره . قرص زیادی مصرف نمیکنم . فقط یه هفته شبی یه دونه تا ارومتر بتونم باشم . امیدوارم بتونم با موضوع کنار بیام ، من طاقت این مدتی که شما گفتید رو ندارم .
RE: به من بگید چیکار کنم ؟
درود
به نظر من 2 راه دارید.
1-قطع یکدفعه ارتباط
2-ایجاد رابطه شرعی و در نهایت ازدواج
مورد 1 که مشخصه.
در مورد مورد 2 ایشون باید با پدرشون بیشنن صحبت کنن و قضیه را کامل بگن.اگر واقعا قصد ایشون ازدواجه باید دست بکار بشه.اینکه فرمودید سن پسر 25 سال بیشتر بشه توی خانواده اون ترشیدست باید خدمتتون بگم من خودم آدمی هستم که اصلا مذهبی نیستم!اصلا اصلا! اتفاقا ل ا ی ی ک هم هستم!
ولی مسئله سن را باید بهتون بگم به نظر من پسر باید بین 20-23 سال ازدواج کنه.حالا کارشناسان ازدواج یا مشاوره نظر دیگری دارند پای خودشون.من برای صحبتم دلیل هم دارم!فکر نکنید جامعه ندیده هستم.من 3 سال آلمان زندگی کردم 1 سال اتریش مدرک مهندسی ماکروسافت دارم مدرک سیسکو دارم در ایران هم دانشجو هستم و خانواده غیر مذهبی دارم.
پس سن ازدواج را نباید با مذهب یا عقب ماندگی خلط کنید.
در مورد اینکه سن شما 7 ماه بیشتره این بستگی به دو طرف و دو خانواده داره.
ببینید یک چیز این وسط نامفهومه.شما به ازدواج فکر میکنید اما ایشون مردد هستن.تردیدشون برای چیه؟از نظر مالی مشکلی ندارند؟رابطه شون با مادرشون چطوره؟نمیتونند با ایشون مطرح کنند؟
ببینین اینو توجه داشته باشین که:وقتی اون نمیتونه حتی موضوع شما را بعد از 3 سال که این همه با هم ارتباط داشتید و شیفته هم هستید را به پدرش بگه زنگ خطره!ممکنه در آینده مجبور باشه از دستورات پدرس اطاعت کنه.
اینکه قرص مصرف میکردید هم اگر بدون نظر پزشک متخصص مغز و اعصاب یا روانپزشک استفاده کنید عوارض جدی داره.
این دارو مثل تریاک و هروئین میمونه.شدیدا اعتیاد آوره و فقط و فقط باید توسط روانپزشک برای یک دوره خیلی کوتاه تجویز بشه.مصرفش بیش از یکماه اعتیاد مخدر داره.پس خودسر به دارو رو نیارید.
ایشون باید سنگهاشونو اول با خودشون صاف کنند ببینند وقتی نمیتونن جلوی پدرشون اسم شمارا بیارن آیا میتونن از مسئولیت یک زندگی دو نفره و در آینده چند نفره بر بیان؟
بهشون پیشنهاد بدید قدمی با خانواده جلو بگذارن و اگر دیدید تردید دارند بهتره رابطه را قطع کنید چون سودی برای شما نخواهد داشت.:72:
نقل قول:
قرص زیادی مصرف نمیکنم . فقط یه هفته شبی یه دونه تا ارومتر بتونم باشم . امیدوارم بتونم با موضوع کنار بیام ، من طاقت این مدتی که شما گفتید رو ندارم .
دارویی که نام بردید ""کلر دیازپوکساید"" داروی مخدری است که شما برای خواب مصرفش میکنید!این دارو عوارض جانبی بسیاری داره.چون مثل تریاک عمل میکنه.
عوارض روزانه اش به خواب نرفتن در صورت عدم مصرف دارو.
تعریض پیشانی.
سیاهی رفتن چشم.
افت فشار و ضعف
یبوست.
و عوارض بلند مدتش نارسایی کبد و کلیه است و اعتیاد به مخدر.
کلر دیازپوکساید یا دیفنوکسیلات و این دسته از دارو ها مخدر زیادی درشون بکار رفته پیش جدا توصیه میکنم خودسر مصرف نکنید!
RE: به من بگید چیکار کنم ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط footer2
درود
به نظر من 2 راه دارید.
1-قطع یکدفعه ارتباط
2-ایجاد رابطه شرعی و در نهایت ازدواج
مورد 1 که مشخصه.
در مورد مورد 2 ایشون باید با پدرشون بیشنن صحبت کنن و قضیه را کامل بگن.اگر واقعا قصد ایشون ازدواجه باید دست بکار بشه.اینکه فرمودید سن پسر 25 سال بیشتر بشه توی خانواده اون ترشیدست باید خدمتتون بگم من خودم آدمی هستم که اصلا مذهبی نیستم!اصلا اصلا! اتفاقا ل ا ی ی ک هم هستم!
ولی مسئله سن را باید بهتون بگم به نظر من پسر باید بین 20-23 سال ازدواج کنه.حالا کارشناسان ازدواج یا مشاوره نظر دیگری دارند پای خودشون.من برای صحبتم دلیل هم دارم!فکر نکنید جامعه ندیده هستم.من 3 سال آلمان زندگی کردم 1 سال اتریش مدرک مهندسی ماکروسافت دارم مدرک سیسکو دارم در ایران هم دانشجو هستم و خانواده غیر مذهبی دارم.
پس سن ازدواج را نباید با مذهب یا عقب ماندگی خلط کنید.
در مورد اینکه سن شما 7 ماه بیشتره این بستگی به دو طرف و دو خانواده داره.
ببینید یک چیز این وسط نامفهومه.شما به ازدواج فکر میکنید اما ایشون مردد هستن.تردیدشون برای چیه؟از نظر مالی مشکلی ندارند؟رابطه شون با مادرشون چطوره؟نمیتونند با ایشون مطرح کنند؟
ببینین اینو توجه داشته باشین که:وقتی اون نمیتونه حتی موضوع شما را بعد از 3 سال که این همه با هم ارتباط داشتید و شیفته هم هستید را به پدرش بگه زنگ خطره!ممکنه در آینده مجبور باشه از دستورات پدرس اطاعت کنه.
اینکه قرص مصرف میکردید هم اگر بدون نظر پزشک متخصص مغز و اعصاب یا روانپزشک استفاده کنید عوارض جدی داره.
این دارو مثل تریاک و هروئین میمونه.شدیدا اعتیاد آوره و فقط و فقط باید توسط روانپزشک برای یک دوره خیلی کوتاه تجویز بشه.مصرفش بیش از یکماه اعتیاد مخدر داره.پس خودسر به دارو رو نیارید.
ایشون باید سنگهاشونو اول با خودشون صاف کنند ببینند وقتی نمیتونن جلوی پدرشون اسم شمارا بیارن آیا میتونن از مسئولیت یک زندگی دو نفره و در آینده چند نفره بر بیان؟
بهشون پیشنهاد بدید قدمی با خانواده جلو بگذارن و اگر دیدید تردید دارند بهتره رابطه را قطع کنید چون سودی برای شما نخواهد داشت.:72:
نقل قول:
قرص زیادی مصرف نمیکنم . فقط یه هفته شبی یه دونه تا ارومتر بتونم باشم . امیدوارم بتونم با موضوع کنار بیام ، من طاقت این مدتی که شما گفتید رو ندارم .
دارویی که نام بردید ""کلر دیازپوکساید"" داروی مخدری است که شما برای خواب مصرفش میکنید!این دارو عوارض جانبی بسیاری داره.چون مثل تریاک عمل میکنه.
عوارض روزانه اش به خواب نرفتن در صورت عدم مصرف دارو.
تعریض پیشانی.
سیاهی رفتن چشم.
افت فشار و ضعف
یبوست.
و عوارض بلند مدتش نارسایی کبد و کلیه است و اعتیاد به مخدر.
کلر دیازپوکساید یا دیفنوکسیلات و این دسته از دارو ها مخدر زیادی درشون بکار رفته پیش جدا توصیه میکنم خودسر مصرف نکنید!
له شما درست می فرمایید . یه پسر باید توی اوج سنی که هست ازدواج کنه اما خب این حالت خوشبینهنه هست و توی ایران امروز دیگه کم کم این مساله رنگ باخته . کدوم جوونی توی 22 سالگی لااقل از لحاظ درس و خدمت و کار و آینده ی خوب به ثبات کامل رسیده که بخواد دست به جنین کاری بزنه . توی خانواده ی این آقا ازدواج زودرس فقط به خاطر الوده نشدن به گناه هست و با کمترین اندوخته ای جلو میرن ، مثلا طرف کار نداره میره 2 سال تموم دختر مردم رو عقد کرده نگه میداره و برام جالبه که چطور خانواده ی این دخترا حاضر به وصلت میشن خودش چون این مسائل رو درک کرده به همین خاطر تا الان ازدواج نکرده و خواسته طوری بره جلو که دستش پر باشه .
از نظر مالی نه اینکه هیچ مشکلی نداشته باشه ولی قطعا زندگی مشترک پر از رفاه و پر ریخت و پاشی رو نمیتونه تشکیل بده .البته تازه وارد کار شده و بستگی به اینده داره ولی تا قبل از این نسبت به سایر هم سن و سالان خودش منبع در امد مستقلی داشت که البته نمیشه به عنوان شغل روش حساب باز کرد . مامانش رو خیلی دوست داره ، خیلی . اما خب ایشون هم نمیتونه حرف معمولی رو با پدرش مطرح کنه وای به این مساله . ماه پیش در جریان همین مساله توی یه مهمونی یه دختری رو دیده بود که با مانتو بوده و روسریش کمی عقب و مادر اون دخترچادری بوده و باباشم مومن . خواسته مزه دهن اونا رو بفهمه و ببینه میتونه منو مطرح کنه یا نه که به مامانش گفته نظرتون راجب این چیه ؟ گفته خیل یحجابش درست نیست بعد مامانش به باباش میگه و اونم میگه باباش و مامانش اوکی بودن اما خودش خیلی حجابش درست نبود ، بهتر از اینا رو برات پیدا میکنیم !!!
باشه سعی میکنم دیگه قرص نخورم . دوره ی پیش هم واسه حدایی 4 5 روز خوردم و بعد که از سرافتش افتادم قطعش کردم . ولی چشم سعی میکنم منطقم به احساسم غلبه کنه و بتونم از این وضع پیروز بیرون بیام . امروز دومین روز مقاومتم هست .
RE: به من بگید چیکار کنم ؟
دوست عزیز
به تالار همدردی خوش آمدی
نام کاربری به شکال ایمیل خلاف قوانین بود، لذا نام کاربری شما به soha_t2002
تغییر یافت ، لطفاً با نام کاربری جدید وارد شود و فعالیت نمائید.
موفق باشید