طریقه شناخت افراد دو رو و

سلام
امیدوارم خوب باشید
نمی دونم شاید این ماجرا رو شنیده باشید که
روزي دروغ به حقيقت گفت : مــــيل داري با هم به دريـــا برويم و شنـــا کنيم ، حقيقــت ساده لــوح پذيرفت و گول خورد . آن دو با هم به کنار ساحل رفتند ، وقتي به ساحل رسيدند حقيقت
لباسهايش را در آورد . دروغ حيلــــه گـــر لباسهاي او را پوشيد و رفت . از آن روز هميشه حقيقت عــــريان و زشت است ، اما دروغ در لبــــــاس حقيقت با ظاهري آراسته نمايان مي شود
مشکل من و خیلیای دیگه شاید این باشه که چطور بشناسیم افراد حیله گر رو
چه جور بشناسیم افراد دو رو رو و مرز بین خودمون و اونها رو طوری تنظیم کنیم تا آسیب نبینیم
شاید خیلیا در ظاهر حرفای خیلی خوب میزنن ولی در باطن ....

هکتور عزیز تاپیک جالبی باز کردی مشکل خیلی از ما آدم ها همینه به نظر من بهتر آدم تا وقتی که به یک شناخت نسبی که از برخورد با افراد بدست می آوریم می توانیم از ضررهایی که از این افراد دورو به ما میرسه کم کنیم

این تاپیک به انجمن آزاد منتقل می شود

سلام
شاید عنوان تاپیک من طوریه که شما این تصمیمو گرفتید
البته شما استاد مایید
من در واقع می خواستمیکی از مشکلاتمو بنویسمو باهاتون در میون بذارم
اونم اینه که زود با آدمهای اطرافم صمیمی میشمو زود حرفاشونو باور می کنم
قیاس به نفس می کنمو فکر می کنم اونها هم مثل منن
بوده افرادی که به دروغ قسم می خورن و ... دروغو مثل .... میگن
چه جور میشه این افرادو شناخت؟
بعضی وقتا میشه که من حتی به کوچیک ترین جمله آدمها هم شک می کنم و و کاملا بی اعتماد میشم
چیکار کنیم؟ با اعتماد کامل بریم سراغ آدمها یا با بی اعتمادی؟ یا آهسته اهسته تنظیم کنیم؟
چه جور میشه طوری باشیم که با یکم حرف زدن با افراد تیپ شخصیتیشونو بشناسیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ...............
خدایا کاری کن تا این توانایی ها رو بدست بیارم تا بتونم تو راه مفیدی استفاده کنم
اگه بازم اصرار داشته باشین به انجمن آزاد منتقل بشه من عضوش میشم ولی چون سخته و موقعیتم جوریه که کمی از خونه دورم یکم زمانبره

سلام هکتور عزیز
امیدوارم ایام به کام باشه:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hektor

چه جور میشه طوری باشیم که با یکم حرف زدن با افراد تیپ شخصیتیشونو بشناسیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

---

بنظرم داشتن این توانایی کار ساده ای نیست و شاید تعداد افرادی که در طول تاریخ دارای آن بوده اند، انگشت شمار باشد.
اینکه کمی با طرف مقابل حرف بزنیم و به کنه شخصیت او پی ببریم!
بنظرم اصلا دنبالش نباش. گشتیم نبود، نگرد نیست.

اما چرا می خواهی اینقدر زود به افراد اعتماد کنی؟
آیا دنبال کسی هستی که بی شائبه و صادقانه بهت محبت کنه؟
آیا رازی در دل داری که روی سینه ات سنگینی می کنه و می خواهی یک غمخوار و شریک داشته باشی؟

بنظرم خیلی درست نیست که به سرعت به افراد اعتماد کنیم. البته لازمه اعتماد نکردن هم این نیست که نسبت به همه بدبین باشیم. بلکه باید بینابین رو رعایت کرد.
یک مثال می زنم شاید منظورم روشن تر شود؛ فرض کن آشنایی از شما طلب مبلغی بعنوان قرض می کنه و شما هم توانایی دادن این مبلغ رو داری. خوب اینجا چون طرف آشناست و می دونی پول رو نمی خواد صرف خلاف بکنه، به حرفش اعتماد کن و قرض بده ولی هرچقدر هم آشنا باشه، در ازاش فرضا چک یا دستخط بگیر و اونقدر اعتماد نکن که بدون هیچ سندی پولت رو بهش بدی.

کلا در روابط بین انسانها باید محتاط بود. یعنی در داشتن روابط عادی اونها رو دوست دونست ولی وقتی قراره رازی بهش بگی یا امانتی بهش بسپاری نباید زود تصمیم گرفت و همیشه باید این فرض رو در نظر داشت که اگه با طرف دعوام شد و دشمنم شد یا اصلا قصدش از اول دشمنی بوده از دونستن این راز (مطلب) یا داشتن این امانت چه ضرری می تونه بهم برسونه و با علم به این فرض با احتیاط عمل کرد.

سلام
اما چرا می خواهی اینقدر زود به افراد اعتماد کنی؟
والا من نمی خوام ولی دست خودم نیست عادت کردم همیشه همه جا حرف دلمو می زنمو .. البته ضربشم دیدم
و نمی خوام اینجوری بشه و دارم تمرین می کنم و در واقع گلایه ی من اینه که چرا اینجوریم و همیشه صداقت به خرج می دم
آیا دنبال کسی هستی که بی شائبه و صادقانه بهت محبت کنه؟
اینو خوب همه دوست دارن ولی الان مشکل من نبود یار نیست
آیا رازی در دل داری که روی سینه ات سنگینی می کنه و می خواهی یک غمخوار و شریک داشته باشی؟
.....
من دوست دارم زرنگ باشم
دوست دارم بزرگ بشم تا بتونم توی موقعیت های مختلف خوب و با هوشیاری رفتار کنم
دوست دارم آدمهای دو رو رو بشناسم

سلام. دوست خوبم، ممكنه شما با اين طرز فكر منزوي بشين. خيلي از آدمايي كه دو رو هستند خودشون هم نميخوان اينجوري باشند، اما از واقعيت يا ميترسن يا خجالت ميكشن. اما مسلمه كه شما نميتونين اين رفتار رو در اين همه آدم عوض كنين. تنها راه اينه كه شما خودتونو تغيير بدين.
اين يه فرآينده. شما براي ايجاد پل ارتباطي ميگين تا بشنوين. شما اعتماد ميكنين ولي طرف مقابل كه به شما اعتمادي نداره، حقيقت رو در رودرباستي پنهان ميكنه. بعدش هم كه دروغ دروغ مياره . بعدش شما متوجه ميشين، اونوقت ناراحت ميشين.
اما يه راه هست. اونم اينكه صحبت خوتونو كنترل كنيد و هرچيزي نگيد. همچنين تجسس نكنيد تا افراد هروقت مايل بودن به شما حقيقت رو بگن. در ضمن احساساتي نباشين . هر حرفي رو باور نكنيد. در حقيقت جايي هم براي دروغ گفتن طرف مقابل بذاريد تا اگر روزي مطلع شدين صحت نداره، آمادگيشو داشته باشين و انقدر اذيت نشين.
ناراحتي شما بابت اينه كه حقيقت گفتين و دروغ شنيدين. خب وقتي هيچي نگين، طرفتون چه راست بگه، چه دروغ براي شما فرقي نميكنه. هيچكس هم نميتونه از اعتمادتون سؤ استفاده كنه.

:305: در انتخاب دوستانتون هم دقت كنيد. افرادي كه وجدانشون اجازه ميده به ديگران دروغ بگن، حتما وجدانشون اجازه ميده به شما هم دروغ بگن.

آیا دنبال کسی هستی که بی شائبه و صادقانه بهت محبت کنه؟
سلام
دیروز روی این حرفتون زوم کردم
فکر کردم
راستش منظورتو حالا می فهمم
آره توی ضمیر نا خودآگاه من این حس بقی مونده
واسه همین توی برقراری ارتباط با دیگران یکباره احساسی میشمو اعتماد می کنم
یعنی به جای اینکه ارتیاط لایه ای ایجاد کنم با مردم
یکباره حس کمبود دوست و رفیق بضورت نا خود آگاه منو می کشونه به سمت اعتماد کردنو ....
حتی خودمم نمی دونم چرا؟
احسنت بر شما که اینقدر خوب روانشناسی

مشکل من و خیلیای دیگه شاید این باشه که چطور بشناسیم افراد حیله گر رو
چه جور بشناسیم افراد دو رو رو و مرز بین خودمون و اونها رو طوری تنظیم کنیم تا آسیب نبینیم
شاید خیلیا در ظاهر حرفای خیلی خوب میزنن ولی در باطن ....