-
پرتوقعم؟!
من تا بعد از ظهر سر کارم وبعد که میام خونه با کوهی از ظرفهای کثیف لباسای اتو نشده خونه نامرتب مواجه میشم درست کردن شام و نهار فردای شوهرمم که همیشه پای ثابته.
خیلی خسته میشم تا موقعی که این کارارو انجام میدم میشه ساعت ده شب و شوهرم میاد .به خاطر انجام این همه کار بیرون و خونه شکایتی ندارم خودم خواستم که کارمند باشم و کارم خیلی د وست دارم اما درد دلم سر چیزه دیگه ایه.
شوهرم از بین تمام این کارای من میگرده و یه نقطه منفی پیدا میکنه و میزنه تو سرم .کافیه یه آستین یکی از دهها پیرنشو یادم رفته باشه اتو بزنم. یااز بین شام و نهاری که درست کردم یکیش کم نمک باشه.از خستگی ساعت ده دیگه رو تختخواب میفتم و حتی حاضرم شام نخورم و بخوابم اما شوهرم حتی از آوردن سفره و یه بشقاب واسه خودش دریغ میکنه. دریغ ازیه بار که تو کار خونه کمکم کنه. و ازهمه بدتر اینکه اگه بگم خستم و ازش بخوام درکم کنه داد میزنه فکر میکنی دختر اعلی حضرتی! اه من از لوس بازی خوشم نمیاد خوب برو یه قرص مسکن بخور بگیر بخواب اصلا به من چه ربطی داره گردن تو درد میکنه؟
من نهایت سعیمو میکنم که وظایفمو خیلی بیشتر از چیزی که هست انجام بدم و کم نذارم اما شوهرم حتی از یک ابراز احساسات من ناراحت میشه و بهم میگه پرتوقع! و همه کارها رو وظیفه من میدونه و اگه یک لیوان آب بزنه به من لطف کرده! اگه از درد بمیرم نباید باهاش درد دل کنم عصبانی میشه.مثل دو تا هم اتاقی .
-
RE: پرتوقعم؟!
سلام:72:
به تالار همدردی خوش اومدی.:72:
عزیزم از این همه کار خسته نباشید
مردان خانواده شوهرت چطورین؟ ایا اونا هم در کار خونه به همسرانشون کمک نمی کنن؟ مثلا پدر شوهرت یا برادر شوهرت؟
اگه اونا هم اهل کار نباشن خب در خانواده همسرت این طوری رسمه که مرد کار نکنه ولو کار همسرش اینقدر زیاد باشه.
اما اگه در خانواده همسرت کمک کردن مرد رایج هست و فقط همسر شما به شما کمک نمی کنه شاید یک دلیلش می تونه این باشه که با این روش می خواد شما دست از کار بیرون برداری و تو ی خونه باشی هم کار خونه کنی و هم وقت واسه استراحت بیشتر و رسیدگی بیشتر به همسرت داشته باشی.
برای یک مرد فقط سفره رنگین چیدن و لباسهای اتو کشیده و مرتب یک بخشی از نیازهاش هست بخش دیگر محبتی هست که نثارش می کنید با این چیزی که شما تعریف کردی اونقدر خستگی واست می مونه که دیگه وقتی واسه محبت نمی مونه و به قول خودت شدین هم اتاقی.
شاید لازم باشه شما هم یک تجدید نظر داشته باشی. این همه کار اول از همه خودت و از پا درمیاره.
موفق باشی:72:
-
RE: پرتوقعم؟!
سلام یثناجان
من یه چیزی رومتوجه نشدم.شماکه 2نفریدبچه ای هم ندارید.فکرنکنم یه خانواده 2نفری کارزیادی داشته باشه!!!!!
ببین من خودمم شاغلم تازه ساعت 5/7میرسم خونه،خسته وکوفته شام درست میکنم،ساعت میشه9.ولی این خستگیموهی به خودم یادآوری نمی کنم ووقتی هم کسی بهم بگه خسته نباشی بدم میاد.2ساعت تاموقع خواب فرصت دارم.تواین فاصله نمازمیخونم،قرآن میخونم،به مامانم زنگ میزنم ومهمترازهمه باشوهرم هم میشینیم وگپ میزنیم وسریال می بینیم.اتوکردن،جاروکردن وکارهای دیگه رومیذارم برای جمعه ها.البته شوهرمن اینجوری نیست که اصلاکمکم نکنه ولی خوب مرده دیگه.ساعت 8میرسه خونه روی مبل درازمی کشه وبعدمیگه من دارم ازخستگی می میرم توعجب جونی داری!!!!خسته نمیشی ازاین همه کارکردن؟؟؟؟
ولی من اینوقبول کردم که وقتی دوست دارم بیرون کارکنم،بایدفکراینجاشوهم می کردم،پس دیگه زیادسخت نمی گیرم.
عزیزم توهم سعی کن برای کارات یه برنامه ریزی داشته باشی.هر روزکه اتونمی کشن!!!!!شستن ظروف غذای 2نفرمگه 5دقیقه بیشترطول میکشه؟؟؟؟؟؟خداییش خودت قضاوت کن.
-
RE: پرتوقعم؟!
سلام و به كلبه ي همدردي خوش آمدي
عزيزم آنچه كه شوهرت انجام مي دهد يعني واكنش . واكنش هايش هم يعني نمودار نارضايتي .
اما چرايي ايجاد نارضايتي را بايد يافت .
من مي توانم شما را درك كنم
دوست داريد كه فعال باشيد و ميزان زيادي از فشار را خودتان به خودتان تحميل مي كنيد . در نتيجه ي صحبت هاي شما ، شما هم از حس نارضايتي برخورداريد .
يعني مساوي هم شوهر ناراضي و هم شما ناراضي
اماعلت نارضايتي ها چيست كه نمودار واكنش ها را اينگونه مي كند
اما چند سئوال
آيا همسر شما خواسته كه شما سركار برويد ؟
ايا اين ميزان از كار را او براي شما تعريف كرده ؟
چرا با اين حجم كاري خودتان را خسته مي كنيد ؟
لحظات شاد شما و همسرتان در چه حد است ؟
چرا حس همدلي بين شما و همسرتان وجود ندارد دليل اين عدم حس همدلي از كجا منشا مي گيرد و از كي آغاز شد ؟
آيا به پول كار كردن بيرون از منزل نياز داريد ؟
اين پولي كه در مي آوريد صرف چه اموري مي شود ؟
با اين فشاري كه به خود مي اوريد چه حس دروني را در خود ارضا مي كنيد ؟
-
RE: پرتوقعم؟!
نه شوهرم با کار من مشکلی نداره به پولش هم نیاز داریم.فقط این رفتار شوهرم که خیلی منفی بینه و مثل مردان زمان عهد بوق رفتار میکنه منو ادیتم میکنه.
خیلی من و تو داره .اگه یک لیوان آب بگم بهم بده یک ساعت غر میزنه.
از این ناراحتم که من با این همه خستگی به خدا تمام نیازهاشو برطرف میکنم اگه نکنم بیچارم میکنه حتی نباید بگم سرم درد میکنه .هیچ کلمه عاشقانه ای به من نمیگه.احساسات منو مسخره میکنه.چرا گریه میکنی ؟ چرا با دیدن یک گل انقد خوشحال میشی؟ چرا به جای نالیدن واسه من قرص مسکن نمیخوری؟ بهش میگم من فقط واسه همدردی به تو میگم من به پول تو نیاز ندارم به محبت تو نیاز دارم میگه کور خوندی من قرطی بازی نمیکنم.خیلی پرتوقعی. سرت درد کنه تا بترکه چرا به من میگی؟
-
RE: پرتوقعم؟!
برخورد خودتون با شوهرتون چطوریه؟ آیا از طرف شما محبتی صورت می گیره؟
من فکر می کنم ایشون دوست دارن همیشه شما رو سرحال و شاد و خندون ببیند؛ عین همه مردها، البته خوب شیوه ابراز این خواستشون یه مقدار سنتیه!! ولی فک کنم شما بهتره یه کارگر بگیرید که هفته ای یه بار کارهای سنگین مثل جارو کشیدن و اتو و ... رو انجام بده برای شما فقط غذا پختن و ظرف شستنش بمونه
یعنی تدبیری بیاندیشید که حجم کاریتونو کم کنید و در نتیجه به این میزان خستگی نرسید
این نکته رو هم در نظر بگیرید که مردها برداشتشون از حرفهای ما غیر از اونیه که ما فکر می کنیم و از دید مردها شاید این که بگید من خسته ام و سرم درد می کنه اینطوری ترجمه بشه : از صبح تا شب بخاطر تو جون می کنم، تو توانایی نداری به تنهایی خرج خونه رو بدی و حالا باعث شدی من سردرد بگیرم
و یا وقتی میگی مثلا یه لیوان آب بیار: اینهمه به خاطر تو کار میکنم جون می کنم تو هم وظیفه ت هست برای من آب بیاری
به نحوه ابراز درخواست هاتون خیلی دقت کنید، به ویژه که به نظر می رسه همسرتون مرد سنتی هم هست
-
RE: پرتوقعم؟!
سلام دوست خوبم. درسته زياد كار كردن چندان خوب نيست، (حالا هر چقدر هم به پول احتياج داشته باشين. انسان پول در مياره تا زندگي كنه، زندگي نميكنه كه پول در بياره.) اما به نظر من شما اصلا پر توقع نيستين. ولي نبايد فراموش كنيد كه شادي و سرزندگي شما و همچنين نحوه ي صحبت كردنتون به ديگران انرژي، ذوق و رغبت ميده. فكر ميكنم مشكل شما بيشتر عدم رعايت اين مسئله باشه، نه پر توقعي شما. بهتره رو اين مسئله متمركز شين.