با شوهر بددهن چیکار باید کرد؟

سلام دوستان
از اینکه با این تالار و شما دوستان آشنا شدم خوشحالم
من سه ساله که ازدواج کردم و یک فرزند دارم همدیگه رو خیلی دوست داریم و مشکل حادی توی زندگیمون نداریم شوهرم خصوصیات مثبت زیادی داره ولی از اول زندگیمون یه عیب داشت که کم کم در طول زمان برام مشهود شد و اون هم بد حرف زدنش هست اوایل توی حرف زدنش کلمه های رکیک به کار می برد که خوب خیلی باهاش حرف زدم تا از اون کلمات استفاده نکنه و بارها باهاش بحث کردم و گفتم که با این کارت منو نسبت به خودت سرد میکنی و اینکه ما باید تربیت کننده فرزندی در آینده باشیم کم کم این کلمات رکیک به نسبت از دهنش افتاد ولی کلا چه شوخی و چه جدی بد حرف میزنه
چیزی که شدیدا آزارم میده اینه که اون جدیدا نسبت به خانوادم با توهین حرف میزنه من هیچوقت نسبت به خانوادش مخصوصا پدر و مادرش اینطوری صحبت نکردم و حتی الان هم که توهین میکنه میگم به خدا میتونم مثل خودت باشم و دائم توی صحبتهام به خانوادت توهین کنم ولی با وجود اینکه تو اینطور هستی ولی من نمیتونم پس تو هم این کار رو نکن چون بدم میاد
جالبه که میگه تو از خانومیت هست که این کار رو نمیکنی میگه باور کن شوخی میکنم و از ته دل این حرفا رو نمیزنم
اینو باید بگم که جلوی خانوادم احترامشون رو داره و هرگز تا حالا توهین نکرده
در ضمن من از خانوادم دور هستم و وقتی اون این حرفهارو میزنه بیشتر اذیت میشم چون پدر و مادرم رو که خیلی برام سختی کشیدن دوست دارم
علت این طور بودن شوهرم هم تا حدودی خانوادش و بیشترین عاملش دوستان و همکاران اداریش هستند چون اکثرا عفت کلام ندارند و خوب قرار گرفتن در این جمع بی تاثیر نبوده آدمایی که خیلی خیلی می بخشید توی همه صحبتهاشون فقط از پایین تنه صحبت میکنن البته توی خونه همه بعضی حرفها رو با پدر مادرش و مخصوصا مادرش راحت میزنه شوخی هایی که من اصلا خوشم نمیاد و بارها بهش اعتراض کردم
من در خانواده ای بزرگ شدم که این طور مسائل اصلا وجود نداشته و همه چیز بر پایه احترام و حرمت نگه داشتن بوده و هیچوقت این طرز کلام وجود نداشته
من مدتی سعی کردم نسبت به این رفتارهاش بی تفاوت باشم ولی بدتر شد چون فکر کرد من هم بدم نمیاد دعوا و بحث کردم بیشتر خوشش اومد چون میگفت وقتی عصبانی میشی خوشم میاد
میگم به خودم توهین کن اما به خانوادم نه میگه آخه به خودت بگم تاثیری نداره اما به اونا که میگم به جلز ولز میفتی .....جالبه نه؟؟؟؟
خواهش میکنم بهم بگین چکار کنم؟
چطور رفتار کنم که این مسئله حل بشه؟
یه چیزی که یادم رفت بگم اینه که اون نسبت به مسائل دینی معتقده و از این در هم وارد شدم که تو با این کارت دچار گناه میشی چون اونها مطمئنا راضی نیستند که تو این توهینها رو بکنی ولی باز هم یه جور دیگه توجیه میکنه
من منتظر نظرات سازنده شما دوستان خوبم و همچنین جناب آقای سنگ تراشان هستم
از همتون ممنونم

سلام جونم
من هم مشکل تو را داشتم ودارم ولی از اول اجازه ندادم در مورد خانوادهام از این جور صحبت ها بکند ولی وقتی عصبانی است هر چی به دهنش می اید می گه به قول شما این را یک تخلیه روانی می داند فکر می کنم مرد ها در استفاده از این
لغات راحت تر هستند من یکی که پس از ازدواج دایره لغاتم کامل شده

با سلام به شما دوست خوبم , منم دقیقا مشکل شما رو دارم اکثر مردها اینطوری هستند البته خانواده خیلی موثر پدر شوهر من با اینکه مرد خوبی بوده( چون عمرش داده به شما) ولی موقع عصبانیت بددهن بوده الان همسر منم دقیقا همونطوره چیزی که من تو خانوادم ندیدم . منم نمی دونم چی کار کنم. فقط خواستم باهاتون همدردی کنم که بدونین فقط همسر شما اونطوری نیست. در ضمن همسر من بیرون از خونه یه ادم معاشر با ادب تمام عیار.

سلام دوستان عزيز
گل بهار جان ورودت را به سايت تبريك ميگم. خوش اومدي
همسران شما در مقابل افراد غريبه هم همينطوري صحبت مي كنند و يا فقط در منزل نزد شما؟؟؟

سلام گل بهار جان.
من به شما پیشنهاد می کنم تا اونجائی که می تونی مدتی به حرفهای بدی که می زنه بی اعتنا باش شاید همین جلزو ولز کردن شما باعثش میشه سعی کن که هیچ نقطه ضعفی نشون ندی شاید نتیجه بگیری مردها عاشق این هستند که طرف مقابلشون همیشه عکس العمل نشون بده.من یه مطلب با عنوان شوهرانی که عشق را می کشند نوشتم بد نیست یه سری بزنی ببینی اگه جای من بودی چه کار می کردی.

در اين مورد حتما" باهاش برخورد جدي كن .چون جند وقت ديگه بچه ات بزرگ مي شود و از اين پدر الگو برداري مي كند زندگي پر از عشق و بدون احترام را هرگز قبول نكن . با هر ترفندي كه مي توني جلو تكرار و عادي تر شدن اين مسئله رو بگير . خدا صبرت بده

سلام به همه دوستان عزيزم
به نظرم قضيه اونطور هم كه فكر مي كنين نيست
مخصوصا شما گل بهارجون اون با اين كار به قول شما مي خواد عصبانيت شما رو ببينه و ازش لذت ببره پس بهتره بفهمه كه شما ديگه از اين مورد عصباني نمي شين .وقتي اينجور حرف مي زنه بهش توجه نكنين مثلا برين آشپزخونه خودتون رو مشغول كنين يا فقط بهش نگاه كنين و بخندين يا انگار كه هيچي نمي شنوين...
بالاخره روشهاي زيادي هست تا خودتون رو آروم نشون بدين مطمئن باشين بعد از يه مدت خودش دست بر مي داره و مي ره دنبال يه چيز ديگه تا شما رو با اون عصباني كنه!!!!!
كلا بهتره وادار به لجبازيش نكنين.كاري هم نداشته باشين كه گناهه يا نه چون مطمئنا اثري نداره
اميدوارم هميشه لبخند بزنين...

سلام به همه دوستان خوبم
من تو این سایت عضو نبودم امروز داشتم تو اینترنت راجع به اختلافات همسران جستجو می کردم که این سایت خوب رو دیدم و از این که عضو شدم خوشحالم . متاسفانه من هم مشکلات شمارو تجربه کردم . من و همسرم الن 4 ساله که ازدواج کردیم . من کلا دنبال یک زندگی رمانتیک بودم اما زندگی الان من پر از دعواست . زندگی که من هیچوقت دنبال آن نبودم . همسرم هم بد دهنه . هم عاشق کارش و بی تفاوت به خانواده . الان من فقط به خاطر نوزاد 10 ماهم همه چیزو تحمل می کنم . ای کاش آنقدر که کارو خانوادش براش اهمیت دارند من داشتم باور کنین زندگی من که همش دعواست میشد گلستان . بعضی وقتا واقا احساس میکنم دوسش ندارم اما یاد دوران نامزدیم که میافتم میگم بد نیست شاید من بدم و به هر ترفندی بگید من پناه بردم اما نشد که نشد . نمیگم دوسش ندارم اما میخوام اون دیوی که توذهنمه نباشه . چرا نباید با هم خوب باشیم مگه چقدر عمر می کنیم ؟

سلام صباي عزيز
اين دوران احتمالا با تفاوت هايي در همه زندگي ها پيش مياد
اول بايد بفهمي مشكل از كجاست تا بتوني حلش كني
بعد سعي كن آرامش رو به خونه ات برگردوني اگه مياد داد وقال مي كنه تو لبخند بزن نه اينكه وضع رو بدتر كني
اگه شرايط شغلي همسرت سخته بهش بفهمون به كاراش ارزش مي دي و دركش مي كني
بذار وقتي مياد خونه چيزي براي ايراد گرفتن پيدا نكنه محيط خونه رو آروم نگه دار چيزايي رو كه دوست داره براش مهيا كن تو اين هواي گرم يه ليوان شربت خنك خيلي آرام بخشه
وقتي از در تو مياد و آماده جر و بحثه و دعواست يه جوري خودت رو مشغول كن تا آروم بگيره
اين تاپيك رو هم ببين "يه تجربه خوب"كه تجربه شخصي خودمه
اگه خواستي بيشتر توضيح بده تا بهتر راهنماييت كنم

سلام گلپر عزیز
از اینکه کمکم می کنی ممنون
واقعا احساس می کنم دوسم نداره . همین جند دقیقه پیش زنگ زدم با هزار ذوق بهش گفتم متنتو خریدم اما اصلا نگفت مبارکه ، چه رنگی ، چه جوری ، فقط گفت چقدر گرون خریدی همین . باور کن کلی تو ذوقم خورد این حرکتش . نه اینکه بگم درامدش کمه ، من خودمم سر کار میرم . باور کن خیلی چیزارو خودم واسه خودم می خرم . اما باز خسیسه . نشده یک بار یه شاخه گل واسم بخره . تولدم ، سالگرد ازدواجمون ، هیچکدومشو حتی تبریک خشکو خالیم نگفت . اما من همیشه براش بهترین چیزارو می خرم . به همه میگه دوسش دارم به خدا ، اما وقتی بهش میگم دوست دارم میگه رو اعصابم راه میری
میگی چیکار کنم ؟