ازدواج و رابطه دوستی همسر در گذشته
[size=medium]با سلام خدمت دوستان محترم و مشاوران گرامی
پسر مجرد 25 ساله ای هستم که حدود 5 سال قبل با معرفی دختر داییم با دوست صمیمیش آشنا شدم که 4 سال از من کوچکتر بود یعنی اون موقع 16 سال داشت .البته من هیچ وقت دنبال رابطه با جنس مخالف نبودم ولی دیگه پیش اومد و رابطمون حدود 8 ماه طول کشید که ای رابطه از طرف ایشون بهم خورد ولی این رابطه باعث شد که من خیلی به ایشون وابسطه بشمو خیلی اذیت شدم که 5 سال گذشت تا توی جشن عروسی دختر داییم دوباره دیدمش و ازش خواستم دوباره رابطه داشته باشیم ولی همیشه توی این 5 سال بهش فکر میکردم و احوالشو از دختر داییم میپرسیدم.
رابطمون دوباره شروع شد و من بهشون گفتم که قصد دارم که اگر مناسب هم بودیم ازدواج کنیم.
از همون اول بهشون گفتم که به صداقت طرفم خیلی حساس هستم و دوست دارم همیشه باهام صادق باشن.
ایشون هم انصافا همیشه با صداقت و راستی حرفشون رو زدن ولی درمورد دوستیاشون در گذشته با پسرهای مختلف اونم فقط بصورت تلفنی گفتن و حتی با هیچ پسری بیرون هم نرفتن .
دلیلش رو هم شیطنت نوجونی و بچگی گفتن و من اوایل بخاطر صداقتش از این مساله گذشتم ولی با گذشت زمان نسبت به این مساله حساس شدم چون خودم اصلا دنبال اینجور رابطه ها نبودم
و همیشه فکر میکردم باید یکی رو پیدا کنم که مثل خودم باشه.
میدونم خیلی سخت گیری می کنم ولی چکار کنم خیلی حساس شدم و این قضیه خیلی داره اذیتم میکنه.
البته خیلی دختر خوب و مهربون و خوش اخلاقی هستش ولی نمیدونم چرا کلا نسبت به روابط دختر پسرها انقدر حساس بودم و هستم ولی حالا به شدت به هم علاقه داریم واصلا نمی خوام از دستش بدم.
چند بار هم راجب این موضوع با هم صحبت کردیم و تا حدودی قانع شدم ولی بازم این موضوع اذیتم میکنه.
از همگی دوستان تقاضا دارم منو راهنمایی کنید.
با تشکر
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید
RE: ازدواج و رابطه دوستی همسر در گذشته
سلام،
به این سایت خوش آمدید.
شما باید قبل از ازدواج این مسئله رو کاملاً بپذیری. دیگه نباید بعد از ازدواج به این فکر کنی که این مسائل بوده، وگرنه روی زندگیتون تاثیر منفی خواهد داشت. توی همین سایت چند تا تاپیک در همین رابطه داریم.
باید دید تماسهای تلفنی در چه حد و به چه منظور بوده.
فکر می کنم شاید کمی شیطنت کردند، ولی از اونجا که با کسی قرار نگذاشتند، می شود از این مسئله چشم پوشی کرد. باید ببینید که شما توانایی این کار رو دارید یا نه.
یعنی تنها پسری که ایشون باهاش قرار گذاشتند، شما بودی؟
نکنه بعداً بهش شک کنی که نکنه با اون پسرها بیرون هم رفته و ...
خلاصه قبل از ازدواج باید یک بار برای همیشه راجع به این مسائل صحبت شه. شما باید قضیه رو بپذیری و دیگه راجع بهش فکر نکنی. اگر هم فکر می کنی نمی تونی، قضیه رو تمام کن.
در ضمن پیشنهاد می کنم هر چه زودتر قضیه رو با پدر مادرتون مطرح کنید. همینطور پدر مادر دختر خانم باید در جریان قرار بگیرند. و بعد زیر نظر خانواده ها به این رابطه ادامه دهید. این رابطه های پسر و دختر صحیح نیست و آخرش به مشکلات بر می خورید و هر دو صدمه می بینید.
RE: ازدواج و رابطه دوستی همسر در گذشته
سلام
به تالار همدردی خوش آمدید
دقیقا همونطور که آقا حامد گفتند وقتی قصدتون ازدواج هست باید رسمی وارد بشید .
شما میگید نمیتونم از دستش بدم ، از طرفی نمیتونید از این قضیه بگذرید این که نشد برادر من .
بهتره تکلیف خودتون رو مشخص کنید .
اگر واقعا نمیتونید با این مسئله کنار بیاید بهتره از دستش بدید اما یک عمر خودتون و ایشون رو عذاب ندید .
ازدواج شوخی نیست پس بهتر تا این مسئله براتون حل نشده به این خانوم قول ازدواج ندید و وابستش نکنید که اگر براتون حل نشد قولی نداده باشید . وقتی این رابطه زیر نظر خانواده ها باشه محدودیت های خاصی به وجود میاد که سبب میشه کمتر وابستگی پیش بیاد .
البته بهتره همین اول رک به دختر خانم بگین اگر بتونم با خودم کنار بیام و این مسئله برام حل بشه به ازدواج فکر خواهم کرد اما اگر حل نشد بهتره ازدواجی صورت نگیره تا هیچ کدوم عذاب نکشیم .
بهتره هرچه سریعتر فکرهاتون رو بکنید و تکلیف خودتون و این خانم رو مشخص کنید .
RE: ازدواج و رابطه دوستی همسر در گذشته
سلام
من هم همین مورد واسم پیش اومد.
خیلی جدی کشیدم کنار!
البته چون اصلا برام قابل هضم نیست! البته تو همین وب هم براش تاپیک زدم.
ولی شما ببین می تونی باهاش کنار بیای؟
RE: ازدواج و رابطه دوستی همسر در گذشته
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohammad92
[size=medium]با سلام خدمت دوستان محترم و مشاوران گرامی
پسر مجرد 25 ساله ای هستم که حدود 5 سال قبل با معرفی دختر داییم با دوست صمیمیش آشنا شدم که 4 سال از من کوچکتر بود یعنی اون موقع 16 سال داشت .البته من هیچ وقت دنبال رابطه با جنس مخالف نبودم ولی دیگه پیش اومد و رابطمون حدود 8 ماه طول کشید که ای رابطه از طرف ایشون بهم خورد ولی این رابطه باعث شد که من خیلی به ایشون وابسطه بشمو خیلی اذیت شدم که 5 سال گذشت تا توی جشن عروسی دختر داییم دوباره دیدمش و ازش خواستم دوباره رابطه داشته باشیم ولی همیشه توی این 5 سال بهش فکر میکردم و احوالشو از دختر داییم میپرسیدم.
رابطمون دوباره شروع شد و من بهشون گفتم که قصد دارم که اگر مناسب هم بودیم ازدواج کنیم.
از همون اول بهشون گفتم که به صداقت طرفم خیلی حساس هستم و دوست دارم همیشه باهام صادق باشن.
ایشون هم انصافا همیشه با صداقت و راستی حرفشون رو زدن ولی درمورد دوستیاشون در گذشته با پسرهای مختلف اونم فقط بصورت تلفنی گفتن و حتی با هیچ پسری بیرون هم نرفتن .
دلیلش رو هم شیطنت نوجونی و بچگی گفتن و من اوایل بخاطر صداقتش از این مساله گذشتم ولی با گذشت زمان نسبت به این مساله حساس شدم چون خودم اصلا دنبال اینجور رابطه ها نبودم
و همیشه فکر میکردم باید یکی رو پیدا کنم که مثل خودم باشه.
میدونم خیلی سخت گیری می کنم ولی چکار کنم خیلی حساس شدم و این قضیه خیلی داره اذیتم میکنه.
البته خیلی دختر خوب و مهربون و خوش اخلاقی هستش ولی نمیدونم چرا کلا نسبت به روابط دختر پسرها انقدر حساس بودم و هستم ولی حالا به شدت به هم علاقه داریم واصلا نمی خوام از دستش بدم.
چند بار هم راجب این موضوع با هم صحبت کردیم و تا حدودی قانع شدم ولی بازم این موضوع اذیتم میکنه.
از همگی دوستان تقاضا دارم منو راهنمایی کنید.
با تشکر
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید
RE: ازدواج و رابطه دوستی همسر در گذشته
با سلام و تشکر فراوان از همه دوستان محترم
خیلی از همفکری و کمکتون ممنون هستم
راجب نظرات شما خوب فکر میکنم و جواب و نتیجه رو واستون میذارم