خسته شدم نه 1بار نه 2 بار همیشه ی خدا میگه طلاقم بده.
سلام
فریدم 2ساله ازدواج کردم اما تو این مدت اب خوش از گلوم بایین نرفته.لیلی همش قهر میکنه واز دستم فراریه.خستم بریدم.
نمایش نسخه قابل چاپ
خسته شدم نه 1بار نه 2 بار همیشه ی خدا میگه طلاقم بده.
سلام
فریدم 2ساله ازدواج کردم اما تو این مدت اب خوش از گلوم بایین نرفته.لیلی همش قهر میکنه واز دستم فراریه.خستم بریدم.
سلام دوست عزيز. آروم باشيد. ميشه بگين دلايلشون براي طلاق چيه؟
سلام اقا فرید
بابا یکم بیشتر توضیح میدادین دیگه!(مختصر مختصر گفتین اما مفید نه)
لیلی چرا میخاد ازتون طلاق بگیره؟دلیلش چیه؟
چه جوری با هم اشنا شدین؟
شورشو دروورده.میگه دوسم نداره.میگه 1نفر دیگه رو میخام.خسته شدم همش نازشوکشیدم.من دوس دارم باهاش همه جا برم مهمونی خرید خونشون خونمون گردشو...اما اون همش میخاد تنها بره یا با دوستاش.
ادم حسابم نمیکنه.ازم اجازه نمیگیره.خودسره.بادوستاش میگه میخنده به من که میرسه بداخلاقی میکنه.میگه دوس ندارم نگهبانم بشی.
اوایل دوسم داشت ابراز علاقه میکرد اما الان صب تا شب میگه توروخدا طلاقم بده با حالت گریه والتماس!!!شایدبا 1نفر دیگه در ارتباطه!!اگه باشه میکشمش.
خل شدم.میگه زود ازدواج کرده ووختش نبوده واز این دری وریا
ملت زنم از من فرارییییییییییییییییییییی یه.
ازدواج کاملا سنتی.
با تحصیلات خوب وعالی هردومون.1سری اتفاقات افتاد تودورانه نامزدی که بعد از اون عوض شد.بهش گفتم با کسی دوس بوده یا نه.اوایل انکار میکرد بعد گفت 1سال با کسی دوستی عادی داشته.دنیام داغون شد.عاشقش بودم تحمل اینکه با کسی بوده باشه نداشتم.شاید فقط اقای رامین زمانی توتابیک فریب یا دروغ زنم بتونه درکم کنه.
دایم سوال بیچش میکردم جندین ماه.خریت کردم نفهمیدم دارم داغونش میکنم.کم کم سرد شد.
دیگه بهم اعتماد نمیکردوجیزی نمیگف.
ا
اما اونم اشتباه کرد که بهم نگفته بود که باکسی بوده.دیشب باهم بودیم توخونه بهش گفتم کجا میری؟گف به توجه.گفتم موهاتو مرتب کن درست لباس ببوش.گف دیده بودیم بوششمو ارایشمو میخاستی اونموقع بگی من همینم که هستم.همونجور که هستم دوسم داشته باش.همش بهم گیر میدی دس از سرم وردار مگه من زندانیتم.
گفتم اینجوری بری نگات میکنن.
گف خب بکنن مگه جیه.
گفتم حق نداری بری.عصبانی شدو رف تواتاقو دروبست.صب رفته دادگاه بازم دادخاسته طلاق داده!!باره 4که میره.
جیکار کنم فک نکنه با ازدواج با من زندانی شده یا محدود شده؟
ببين دوست خوبم هيچكس دوست نداره آزاديش رو ازش دريغ كنند. اگه شما دوست نداريد همسرتون اين تيپي بگرده بايد توجيه اش كنيد. نه زنداني يا با زور. هر كسي باشه از سر لج و لجبازي هم كه شده به كارش ادامه ميده. به قولا :"بفرماييد" و عذر ميخوام، "بتمرگ!" دوتاشون يه مفهوم دارند. اما يكيش به شخص احترام ميده و يكيش شخصيت فرد مقابل رو مياره پايين. دوست خوبم اگر ميخواين همسرتون مطابق ميلتون رفتار كنن بايد با دليل و زبان خوش باهاشون صحبت كنيد و تصميم گيري رو به اختيار خودشون بذاريد.
اما مطلب ديگه اينكه شما از اعتماد همسرتون سؤ استفاده كردين. شما كه ظرفيتش رو ندارين يا همون اول بپرسين، يا اصلا نپرسين. ببينيد دوست خوبم، اين افراد نيستند كه دروغگو هستند يا راستگو. موقعيت ها انسان رو در موقعيت دروغ گويي يا راستگويي قرار ميدن. بله... حق با شماست. وقتي همسرتون نسبت به شما بي اعتماد باشه و از شما بترسه، هيچگاه به شما حقيقت رو نميگه. هر كي باشه پيش خودش ميگه: دليلي نداره وقتي با بي اعتمادي و عصبانيت همسرم مواجه ميشم، همه چيزو بگم.
شما همين الان بدون اينكه چيزي از همسرتون ديده باشين به خيانت متهمشون ميكنيد. اعتماد متقابل پايه ي زندگي مشتركه. معلومه وقتي اين پايه ها انقدر سست و لرزان باشه، هر لحظه امكان فروپاشي هست. البته همسر شما هم لجبازن و از اشتباه مبرا نيستند. توصيه ميكنم به اتفاق هم به مشاور خانواده مراجعه كنيد و مشكل رو حل كنيد. قبل از اينكه خيلي دير بشه.
سلام آقای فرید عزیز
به تالار همدردی خوش اومدید
آشفتگی و پریشانیتونو درک می کنم ولی سعی کنید در درجه اول آروم باشید
شما می تونید همین الان برید دست زنتونو بگیرید بیارید خونه ولی تا خودتون و زنتون تغییر نکردید بار 4 سهله خدایی نکرده به بار 10 می رسه
پس فعلا آروم هستیم و اقدامی نمی کنیم تا نظر دوستها و به ویژه کارشناسان همدردی رو بشنویم
نگران هم نباشید اینجا مشکلات بدتر از شما حل شده، زنی که یک سال بود زندگیشو ترک کرده بود به زندگیش برگشته و خوشبخت شده
پس مال شما هم حل میشه
خوب دوست عزیز:
می گید یه سری از مشکلات در دوره نامزدی بوجود اومد که بعدا همه چی عوض شد، دقیقا چه اتفاقی افتاد؟ آیا قبل اون احساسی داشتید مبنی بر اینکه خانومتون شخص دیگه ای رو دوست داره؟ چی باعث شد که سوال پیچش کنید با کس دیگه ای بوده یا نه؟
بعد فهمیدن دوستی خانومتون با کس دیگه قبل از ازدواج چطوری باهاش رفتار می کردید که الان پشیمونید و می گید باعث شد که سرد بشه؟
شاید زیادی تحت فشار گذاشتید برای همین ازتون فراریه !
سوال کردید جه اتفاقی افتاد که ازش برسیدم قبلا با کسی بوده یا نه.
راستش لیلی فوق العاده زیباوجذابه.اخلاقورفتارش ادمه جذب میکنه وتوهرجمعی سریعا طرفدار بیدا میکنه.باخودم گفتم مگه میشه دختری به این امتیازات باکسی نبوده باشه؟بس دایم سوال بیج کردم تا اینکه یه روز گفت اره با یه نفر 1سال بوده وعاشقه هم بودن اضافه کرد اگه طلاقم بدی هم اون طرف هم لی لی حاظرن باز باهم باشن.
قاطی کردموجند ماه سوال بیج کردمشو تحقیقوراجع به بسره کارش وخانوادش وخلاصه همه جیزشودرووردم.
دسته خودم نبود میخاستم بدونم اون کیه که عشقه من عاشقشه.اما لیلی داغون شد.اوایل میگف ولش کن بس کن بعدش سرد شدوگف ازم متنفره!!!
اسوال کردید جرا بشیمونم.
جون دستم روش بلندشد فحشش دادموبه تمامه خانوادش رابطه شو با اون طرف گفتم.رازدار خ وبی نبودم.البته به خدا قصدم اذیت نبود برزخ بودم داغون شدم.دسته خودم نبود نفهمیدم داره عذاب میکشه.به هرحال حقه من بود بدونم با کی دارم زندگی میکنم.
این بخشه اول مشکلاتم که میگه ازم متنفره وطلاق میخاد.باورکنید مطمعنم بازدنبال وکیلودادگاهه.لیلی که گم شد باید دادگاه بری دنبالش!!!!
بخشه دوم مشکلم مربوطه به اینکه منوتوجریانه هیجی نمیذاره.لباس وارایششودوس ندارم.
گفتم لی لی جان عزیزم اینو نبوش موهاتو بزار تو.
گف عروسکت نیسم مگه من به تو میگم جی ببوش جی نبوش.
به نظرتون حق با اونه؟میگه تو قبلا دیده بودیم حالا میخای زور بگی لباس وارایشم شخصیه به تو ربط نداره.
1سوال
میگه توعاشقم نیسی خودخاهی جون ااونجور که تو دوس داری باید ببوشموارایش کنمونظرخودم مهم نیس.من فقط عروسکه توام.حالا این خودخواهیه؟یا واقعا بوشش شخصیه؟
شاید باورتون نشه حاضر نیس با من بخابه!!
حاضرنیس با من باشه وهمش میگه طلاقم بده.1بار گفتم لی لی جونم تنهایی میترسیا شبا.اخه خیلی ترسو تشریف دارن.گف تو دنیا فقطو فقط از تو میترسم.میره تو اتاقو قفلش میکنه.شایدم من اشتباه میکنمو نباید زیاد واسش محدودیت بذارم.
یعنی یا خاسته های لی لی یا نفرت لی لی.اگه خاسته هایه لی لی باشه یعنی بوششو ارایشش که واقعا سخته باهاش کنار بیام.نفرته لی لی هم باعث میشه شبا هم دادگاه بخابه.
میگه عشقه 1طرفه فایده نداره.میگه بامن راحت نیس.
1بار بهم گف فرید کاش 1روز بشنوم که مردی یا تصادف کردی.اینو از زبونه عشقت بشنوی جه حسی بیدا میکنی؟گفتم لی لی من دوست دارم میخام خوشبختت کنم.گف بزار برم.طلاقم بده.
موندم این دختر جه مرگشه؟چی کم داره؟چی میخاد؟
خوب برادر من فحش، کتک، شک، سوال پیچی های بی مورد، انتقاد از وضع ظاهر و رفتار، این کارها رو کردی، خودتم خوب اشاره کردی که اشتباه کردی و بهت سرد شده، از همه مهمتر بی خود و بی جهت آبروشو بردی! تمام دلایلو دادی که یه دخترو از خودت زده کنی، بعد می گی قصدم اذیت نبود، پس قصدت چی بود؟!
این کارا رو کردی و میگی چرا از من فراریه! خیلی اشتباه کردی خیلی ...
شاید منم جای ایشون بودم سرد میشدم، شما مدرکی داری که در پست قبلیت گفتی که شاید الان با یکی رابطه داشته باشه؟ !
من فکر می کنم شما باید هر دو برید مشاور
به ویژه شما باید روی مهارت کنترل رفتار و کنترل خشمتون کار کنید
حتی از نحوه نوشتنون خشم و عصبانیت و اضطرابتو میتونم حس کنم
اگر می خوای لیلی برگرده و دوستت داشته باشه، برو پیش یه مشاور که کمکت کنه
شما باید رفتارهاتو خیلی عوض کنی خیلی..
از بس بهش گیر دادی دیگه تحمل یه حرف کوچیکتم نداره
تا دیر نشده بجنب و خودتو اصلاح کن
احساسم میگه با یه نفر رابطه داره.به خدا میکشم تیکه تیکش میکنم.زندش نمیذارم.فک کرده احمقم.میخاد طلاق بگیره بره ....قاطیم
هرکی بود شک میکرد.صب تا شب میگه طلاق.تنها میخابه.جواب نمیده.جی کم گذاشتم.بول خونه ماشین سفر دور دنیا طلا.....این زن چه مرگشه.
سارینای عزیز درکه موقعیته من سخته.وای اگه خیانت بکنه.وای به حالش.به جیش مینازه.
ایناروکه مینویسم دستام میلرزه.کاش اینجا بود تا بهش میگفتم
لی لی بس کن.لی لی من دوست دارم.بهم فرصت بده.اصلا هرجی تو بخای ترکم نکن.بگو بازم بگو دوسم داری.بازم بخند واسم بازم حرف بزن باهام.لی لی سرتو بزار روشونم گریه کن بگو ازم دلگیری.
وای خدا الان کجاس جرا جواب نمیده؟نکنه.....
دوست خوبم شما تا اشتباهاتتونو قبول نکنید و سعی نکنید خودتونو اصلاح کنید لی لی برگرده هم همون آش و همون کاسه همیشگیه
یعنی چی حس ششمم میگه؟ این حرفها چیه که می زنید؟ مگه به همین راحتیه؟ مگه هرکی بخواد طلاق بگیره حتما با یکی هست؟
من جای شما بودم درنگ نمی کردم همین فردا می رفتم پیش مشاور
من با امید این که به زودی مشکلتون حل بشه و با آرزوی موفقیت ادامه این تاپیکو به کارشناس های تالار می سپارم
:72: