تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
سلام
من نزدیک به 8 ماه که نامزد کردم،هنوز عقد نکردیم،نامزدم ادم خوب ومنطقی هس و از اقواممونه،یعنی کاملا مورد اطمینانمونه.
اما من 1مشکل بزرگ دارم من 3 سال با کس دیگه ای رابطه داشتم،اول بگم من اصلا اهل دوست شدن با پسری نبودم،خواهش میکنم باور کنین اما حتی هیچ وقت با پسرای همکلاسیم غیر رسمی حرف نزدم،اگه با اون پسر رابطه داشتم به این دلیل بود که 1 جورایی ازم خواستگاری کرد،تنها گناه من این بود باور کردم،اگه اینقد خلاصه گفتم فک نکنین به این راحتی فریبشو خوردم،فقظ نمیخام برام یاداوری بشه،دارم فراموشش میکنم،قبل از نامزدیم اون رابطه به هم خورد،و من عمیقا اسیب دیدم.روح و روانم داغون شد،من با تمام وجود عاشق بودم.
حالا مشکلم اینه که الان که نامزدم میخواد بهم نزدیک بشه احساس بدی دارم،میترسم بازم ازم سواستفاده بشه،پیش خودم میگم اینم مثل او که اینقد عاشق و مشتاق من بود اگه 3سال دیگه منو پس بزنه چی؟
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
سلام سپیده خانم
رابطه ات با اون پسر قبلی تا چه حد بود؟ایا رابطه جنسی هم داشتید؟
منظورت از اینکه خواستگار فعلیت میخواد بهت نزدیک بشه چیه ؟
ببین عزیزم، اگه خواستگارت ازت انتظار رابطه جنسی و غیر اخلاقی داره که شدیدا و حتما و 100% باید ازش دوری کنی و در مورد خواسته اش بهش جواب منفی بدی.منظورم جواب منفی به رابطه نادرسته نه خواستگاریش.
سپیده جان!
تو و خواستگارت تا وقتی عقد نکردید و رسما زن و شوهر نشدید نباید رابطه ای داشته باشید.اول به دلیل اینکه گناهه و بعد به دلایلی متعدد دیگه که خودت یه اشاره کردی(روحی و روانی و حتی جسمی).
[b]خیلی جدی و بدون تعارف به خواستگارت بگو تا وقتی عقد نکنید قصد نداری هیچ رابطه ای باهاش داشته باشی.[/b]
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
فرانک عزیز من با نامزدم رسما چند ماه هست که نامزد شدیم،حتی عید خانواده ما با خانواده نامزدم رفتیم مسافرت،فقط عقد نکردیم،اون انتظار رابطه کاملی نداره،اما میخواد تا حدودی نزدیک بشه.
متاسفانه با پسری که قبلا بودم تا حدودی رابطه داشتم،یعنی کامل نبود.واین باعث شده احساس خیلی بدی به خودم داشته باشم،من خیلی تلاش کردم اینجوری نشه،اما خیلی ساده بودم و خام.حتی اینکه اون رابطه کامل نبود من به هزار بدبختی در اینحد نگهش داشتم،خواهش میکنم فکر نکنین من دختر بی بند وباریم،من گیر ادم خیلی زرنگی افتادم در حالیکه ساده و احمق بودم،بخدا من حتی 1دوست پسرم نداشتم،این مورد برام دوستی نبود،کسانی که شروع این رابطه دیدن به من حق دادن که تو دامش افتادم،بخدا از همون اول گفتم من اهل این جور کارا نیستم،اما اون خیلی زرنگ بود.بدجور فریبم داد.
تماس عزیز من به نامزدم چیزی نگفتم چون برای مردا چیزی که مهم عمل نه نیت.[/quote]
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
سپیده جان!
جواب سوالامو کامل ندادی!
کسی در مورد تو فکر بدی نمیکنه چون کسی اینجا تو رو کامل نمی شناسه و تا وقتی کامل نشناسیم نمیتونیم قضاوت درستی بکنبم پس نگران نباش.اینجا تالار و سایت مشاوره ست نه یه سایت حقوقی یا حتی دینی.
اما بعضی کارها و اعمال یا حتی نیات هستند که هر جا بپرسی یا انجام بدی دیگرن بهت میگن درسته یا غلط.
برای همین من و اکثر دوستان این تالار با رابطه جنسی قبل از ازدواج و با کسی که محرمیتی باهاش نداریم (یعنی خطبه عقد نخوندیم) رو نه توصیه میکنیم و نه قول داریم و به نظرمون اشتباهه.به خاطر عواقبی که داره اول در پیشگاه خداوند و بعد در مقابل خودمون و همسر اینده مون و حتی خانواده مون.
روی این حساب،نظر من اینه که رابطه ات با اون پسر قبلی کاملا اشتباه بوده و نباید حتی دستشو میگرفتی چه برسه به رابطه جنسی، و از این لحاظ کامل و محدودش هم هیــچ فرقی نداره.
اما حالا کاریه که شده و تو فریب خوردی امیدوارم بعد از این دیگه اشتباهت رو تکرار نکنی و بیشتر مراقب باشی.:305:
ببین عزیزم، سپیده جان!
یه بار دیگه میگم : منظورم من از رسما زن و شوهر شدن این نیست که رسما بیان خواستگاریت و با هم برید سفر و مهمونی یا ...چون هیچکدام اینها شما دوتا رو در مقابل همدیگه متعهد نمیکنه و شما زن و شوهر نمی شید مگر اینکه خودتون با اجازه پدر تو یا برید محضر و شخص دیگه ای براتون خطبه عقد دادم یا موقت بخونه.
با جاری شدن صیغه یا خطبه عقد شما زن و شوهر میشید.
البته در صورتی که شما فعلا برای شناخت بیشتر و اینکه رفت و آمدتون از لحاظ شرعی مشکلی نداشته باشه و راحت باشید عقد موقت بکنید، باز هم باید مراقب باشید و از این فرصتی که برای کسب شناخت از همدیگه بهتون داده شده درست استفاده کنید و سعی کنید با همدیگه خیلی صمیمی نشید و از هرگونه رابطه جنسی بپرهیزید تا وقتی که انشاء الله همدیگرو مناسب دیدید و عقد دائم کردید.
چون اگه خدای نکرده قسمت نشه ازدواج کنید و به هر دلیل خواستکاری بهم بخوره تو اشتباه قبلیتو تکرار نکردی و آسیب بیشتر ندیدی.در عوض بعد از ازدواج میتونی وظایفتو در مقابل همسرت انجام بدی.
و اما وظیفه الانت در مقابل خواستگارت:
نظر شخصی من اینه که اول بطور غیر مستقیم که متوجه اصل مطلب و منظورت نشه ، ببین نظرش راجع به روابط دخترد و پسر قبل از ازدواج چیه ؟
ببین تا چه حد این روابط رو می پسنده ؟ اصلا می پسنده یا خیر ؟
اگه دیدی خودش هم ممکنه تجربه ای داشته باشه باید بهش بگی چون حق مسلم هردوتونه که بدونید و حالا که عقد نکردید وقت مناسبشه نه بعد از ازدواج که رفتید زیر یه سقف!
اما اگه دیدی به هیچ وجه چنین وابطی رو نمی پسنده و قبول نداره ، پس جوابتو گرفتی! یعنی اینکه دیگه ادامه نده و از رابطه ات چیزی نگو چون اگه بدونه قبول نمیکنه و از طرفی هم پی به رازی برده که نباید می برد.
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
چی میشه اگه نگم؟میترسم ذهنیتش نسبت بهم بد بشه،از گناهم خجالت میکشم،توی ذهن خودم این بود حتی اگر 1روزی این مسیله فهمید بی سرو صدا ازش جدا شم،من خیلی خیلی مغرور بودم،نمیخوام بهش بگم...
فرانک جان من تا جایی متوجه شدم جواب دادم،اگه چیزی هس بپرسید میگم
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
دوست من
اینطور نیست من خودم به عنوان یک مرد اینطوری فکر نمی کنم بالاخره ایشون حق دارن بدونن همینطور که شما حق داری
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
سپیده جان
برای نمونه برو تاپیک " دروغ یا فریب زنم " رو بخون تا حال اون مردی که همسرش قبل از ازدواج چیزی بهش نگفته رو متوجه بشی.
تاپیکهای دیگه هم هست که الان دسترسی ندارم برات بذارم.
عزیز دلم!
نگفتن همچین مسئله مهمی و رو شدنش بعد از عقد از مصادیق " فریب و حیله در ازدواج " هست که به طرف مقابلت حق میده عقد رو بهم بزنه!
بالاخره میفهمه و ...
تا وقتی نفهمیده خودت دچار عذاب وجدان میشی و این خیلی خیلی بده!
حق انتخاب رو از اون بنده خدا گرفتی(حق الناس)
وقتی بفهمه، بهت بدبین و بی اعتماد میشه
خیلی احتمال داره تصمیم به جدایی بگیره در حالیکه تو خیــــــــــلی بیشتر از الان می ترسی از دستش بدی!
دیگران هم متوجه میشن و خیلی مشکلات بیشتر
http://www.hamdardi.net/printthread.php?tid=15791&page=3
http://www.hamdardi.net/printthread.php?tid=15836
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
نمیتونم بگم،خیلی سخته،بگم چی؟چنین رابطه ای داشتم؟ترجیح میدم خودم بکشم تا اینکه کسی بفهمه
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
سلام سپیده عزیز،
به همدردی خوش آمدین،:72:
به نظر من، هر تصمیمی هزینههایی داره و اگر ما اشتباهی میکنیم، نباید فراموش کنیم که نتیجه تصمیمی بوده که روزی گرفتیم و حالا باید هزینه هاش رو هم بدیم.:300:
راستش ، موردی که در صحبتهای شما دیدم این هست که احساس میکنین، پسری که قبلاً با او رابطه داشتین، از شما سو استفاده کرده،
به عنوان پسری که به روابط قبل از ازدواج حساسه و این رو نه برای خودم میپسندم و نه همسر آیندم، خدمتتون باید عرض کنم، برای من منطقی به نظر نمیرسه که یک رابطهای که یکی از طرفین اعتقاد داره نقش قربانی رو بازی میکنه، ۳ سال طول بکشه...
به هر حال با توجه به وضعیت حاضر شما:
۱- همانطور که اشاره کردین، شما به محض خروج از یک رابطه ۳ ساله و به نوعی شکست عاطفی وارد یک رابطه جدید شدین، یعنی رابطه با نامزد حاضر تون، یعنی تصمیمی گرفتین برای یک عمر زندگی...که این بسیار خطرناک هست.:300:
نمیدونم چقدر شناخت از نامزد فعلیتون دارین، امیدوارم قبل از آغاز این رابطه به شناخت خوب و منطقی از ایشون رسیده باشین،
اما چیزی که روشن هست اینه که آغاز یک رابطه جدید به محض خروج از یک رابطه عاطفی بلند مدت(۳ سال)، تصمیم درستی نبوده، چرا که معمولا با شناخت منطقی همراه نیست...و معمولا به قصد فراموشی رابطه گذشته انجام میشه!:303:
۲- در رابطه با گفتن رابطه گذشتتون به همسرتون،
الف) اگر ایشون از شما در این مورد پرسیدن: باید حقیقت رو به ایشون میگفتین چرا که فکر میکنم پایه اولیه هر زندگیای صداقت هست.
و اگر نگفتین به خصوص با توجه به این امر که الان در دوره نامزدی هستین، به نظرم قبل از ازدواج رسمی این رو باید با ایشون در میون بگذارین تا حق انتخاب رو از ایشون نگرفته باشین، در غیر این صورت حالات زیر برای شما متصور هست:
۱) در صورتی که همسر شما پس از ازدواج متوجه این موضوع نشود، یک عمر زندگی با ترس و عذاب وجدان:163:
۲) در صورتی که همسر شما پس از ازدواج متوجه این موضوع بشود، با توجه به اینکه به عنوان یک مرد روحیات مردها برام قابل تصور هست، میتونم به شما اطمینان بدم که به طور جدی به جدایی فکر خواهد کرد، چرا که احساس میکند سر او را کلاه گذشته اند و از اعتماد او سو استفاده شده است!:160:
ب) اگر ایشون در مورد روابط قبل از ازدواج از شما نپرسیدن:
راستش در این صورت فکر میکنم، اگر به عمق گناهی که مرتکب شدین واقف شدین و از صمیم قلبتون به درگاه خداوند توبه کردین، نیازی به گفتن به ایشون نیست،:310:
اما اگر بخوام صریح بگم، احساس شخص من از صحبتهاتون چنین چیزی نبود...
شما متأسفانه قلبن از رابطه قبلیتون پشیمون نیستین یا درکی از گناهی که مرتکب شدین ندارین،
چیزی که من احساس کردم صرفاً این بود که خود را فریب خورده یک رابطه میدانید و به همین خاطر آزرده خاطر هستین! چون فکر میکنید سرتون کلاه گذاشتن! در صورتی که ورود به چنین رابطهای تصمیم شخصی خود شما بوده!
شما پشیمان نیستین از اینکه چرا وارد چنین روابطی قبل از ازدواج شدین، بیشتر از این ناراحتین که احساس میکنین در این رابطه ۳ ساله از شما سو استفاده شده! اما هنوز به این نگاه نرسیدین، که اصل چنین روابطی اشتباه بوده!
این احساس من از صحبتهای شما بود که میتونه درست هم نباشه،:303:
اما به هر حال، من سعی کردم تا به شما کمک کنم تا به این موضوع با دید باز تری نگاه کنین و موقعیت حاضر رو براتون بشکافم،
تصمیم نهایی مثل همیشه با شماست و این شما هستین که باید برای زندگیتون تصمیم بگیرین،:82:
موفق باشین،:72:
کامران
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
ممنون از همه دوستانی که راهنماییم کردن،بعضی از حرفای شما بدجوری دلم شکست،همیشه از اینکه در موردم اینجور قضاوت کنن میترسیدم،من هیچ وقت ادم شادی نبودم،همیشه بزرگترین ارزوم مردن بود مخصوصا از روزی که با کسی که باهاش قبلا بوم (از این به بعد بهش میگم ع تا راحتتر بنویسم) رابطم شرو شد.خیلی به خودکشی فک می کرد اما جراتش نداشتم.
من عاشق نامزدم نیستم،فقط اونو مثل خیلی از ادمای اطرافم دوست دارم،اما مدتی بود که با رفتارهایی که ازش می دیدم به زندگی امیدوارتر شده بودم،حتی دیگه به خودکشی فکر نمیکردم،از دیروز که اینارو خوندم باز برام مردن پررنگترین گزینه شده،تصمیم گرفتم چیزی که برا خودکشی میخام بخرم،تا شاید به مرور جراتم بیشتر شه،و وقتی که واقعا مستاصل بودم،به ارزوم برسم،کتاب زنده بگور صادق هدایت خوندین؟همه میگن اثر بدی داره،افسرده میکنه،من خوندمش،اما به کی بگم که باور کنه حرفاش برام پیش پا افتاده بود من سالها پیش این افکار پشت سر گذاشتم،اما هنوز زنده ام،اینقد پوست کلفت بودم بعد از اون افکار و بعد از این همه بلا هنوز نفس میکشم.زندگی من رنگش خاکستری هست،و حسش حس غروب،تا حالا اخرای غروب بیرون قدم زدین،حس کردین چقد بین ادما بیگانه این؟حس کردین انگار از این عالم جدا هستین؟تنهاییو با تمام وجودتون لمس کردین؟حس کردین زندگی اطرافتون جریان داره اما برای شما متوقف شده،زندگی من اینه.
از دیروز خیلی با خودم کلنجار رفتم،که چی جواب بدم،البته بیشترش که خواب بودم،وقتایی که خیلی اعصابم به هم میریزه فقط میخوابم،تا فکر نکنم،اما باید 1 چیزایی بگم
نقل قول:
موردی که در صحبتهای شما دیدم این هست که احساس میکنین، پسری که قبلاً با او رابطه داشتین، از شما سو استفاده کرده،
به عنوان پسری که به روابط قبل از ازدواج حساسه و این رو نه برای خودم میپسندم و نه همسر آیندم، خدمتتون باید عرض کنم، برای من منطقی به نظر نمیرسه که یک رابطهای که یکی از طرفین اعتقاد داره نقش قربانی رو بازی میکنه، ۳ سال طول بکشه...
اینجا چندتا مورد هس که باید بگم منم چنین روابطی نمی پسندیدم،نه از لحاظ مذهبی،بلکه در حد خودم چنین روابط مزخرفی نمی دیدم،من مغرور بودم،بیش از حد،هیچ وقت کاری نمیکردم که جایی برای سرزنش براه بذاره،
اقای کامران تا حالا عاشق شدین؟اونم 1 عاشق احمق؟تا حالا حس کردین باید از یکی متنفر باشین اما بازم عاشقشین؟
به احتمال 99درصد عاشق نشدین،من عاشق شدم،1عاشق احمق،هر بلایی خواست سرم اورد افسرده شدم،اما بازم عاشقش بودم،اگه بعد از 3سال تموم شد من تمومش نکردم،چون نمیتونستم،اون بود که مثل 1اشغال بیرونم انداخت،از وقتی ترکم کرد هر چی به گذشته فکر میکنم بیشتر به این نتیجه میرسم که خیلی از رفتاراش کاملا گویای این بود که عشقش دروغ و فریب هستش،من میدیدم اما خودم به ندیدن میزدم،اقای کامران نمیدونم از روی سادگی بود یا حماقت؟اما مسخ شده بودم،من اون موقع احساس قربانی بودن نمیکردم،از وقتی این حس دارم که فهمیدم 1دیگه پیدا کرده و ولم کرد،از وقتی به گذشته فکر کردم،راستش بگم هنوزم احمققققققققم،چون دلتنگشم،اما با تمام وجودم دارم سعی میکنم کنارش بذارم،میخوام همه چیم مال زندگی جدیدم باشه.
نقل قول:
شما به محض خروج از یک رابطه ۳ ساله و به نوعی شکست عاطفی وارد یک رابطه جدید شدین، یعنی رابطه با نامزد حاضر تون، یعنی تصمیمی گرفتین برای یک عمر زندگی...که این بسیار خطرناک هست.
این حرفتون قبول دارم،اما مطمئنم اگه تو این مدت نامزدم با من نبود الان زنده نبودم،من برای نامزم جبران میکنم.چون بهش مدیونم.
نقل قول:
در رابطه با گفتن رابطه گذشتتون به همسرتون،
اون اوایل گفت که 1چیزایی شنیده اما براش مهم نیس و نمیخواد راجبش حرف بزنه،من م کتمان کردم
نقل قول:
ب) اگر ایشون در مورد روابط قبل از ازدواج از شما نپرسیدن:
راستش در این صورت فکر میکنم، اگر به عمق گناهی که مرتکب شدین واقف شدین و از صمیم قلبتون به درگاه خداوند توبه کردین، نیازی به گفتن به ایشون نیست،
اما اگر بخوام صریح بگم، احساس شخص من از صحبتهاتون چنین چیزی نبود...
شما متأسفانه قلبن از رابطه قبلیتون پشیمون نیستین یا درکی از گناهی که مرتکب شدین ندارین،
چیزی که من احساس کردم صرفاً این بود که خود را فریب خورده یک رابطه میدانید و به همین خاطر آزرده خاطر هستین! چون فکر میکنید سرتون کلاه گذاشتن! در صورتی که ورود به چنین رابطهای تصمیم شخصی خود شما بوده!
شما پشیمان نیستین از اینکه چرا وارد چنین روابطی قبل از ازدواج شدین، بیشتر از این ناراحتین که احساس میکنین در این رابطه ۳ ساله از شما سو استفاده شده! اما هنوز به این نگاه نرسیدین، که اصل چنین روابطی اشتباه بوده!
من از اون جور رابطه همون موقع که با ع در ارتباط بودم هم در عذاب بودم این چیزی نبود که من میخوواستم،برام عین تحقیر شدن بود،اما کی باور میکنه که بعد چند ماه جنگ و دعوا مجبور شدم،این مطمئنم که اشتباه محض بود اما من دیونش بودم و همیشه از همون اول به چشم شریک زندگیم دیدمش،شما نمیدونین چقد حیله گر بود،احساس حقارت میکنم بخاطر سادگیم،من توی او رابطه چیزای خیلی مهمتری از عشق از دست دادم،من غرورمو از دست دادممن پاکیم از دست دادم،1دختری مثل من جز غرور و پاکی چی داره؟و حالا من تهی ام،تنها امیدم زندگی هست که با نامزدم میسازم