-
خودم را گم کرده ام
سلام دوستان
من احساس مبکنم خیلی عبوس و گرفته ام. بیشتر اوقات یه غم عمیق از چهرم می باره.از همه فرار میکنم و علاقه ای به بودن با کسی رو ندرم.نمیدونم شاید به خاطر چیزایی هست که بهشون نرسیدم ولی نمیدونم من به چیزایی که دیگران بهش میخندند نمیخندم.چیزایی که برای دیگران عادیه و راحت از کنارش میگذرند واسه من عادی نیست.از بدیها بیزارم از بسیاری از کارها بیزارم ولی نمتونم کاری بکنم.احساس میکنم چیزی رو میدونم و میخوام ولی قدرت انجام دادنش یابه دست آوردنشو ندارم.
بیشتر مواقع احساساتم کاملا نمایان هست و همین موضوع باعث اختلاف من با بقیه میشه.
راستش مشکلمو خودمم نمیدونم . واقعیت اینه که امروز در 25 سالگی بعد از همه تلاشهایی که برای تحصیل کردمو بینتیجه میبینم.احساس میکنم تلاشم بی ثمر بوده و انتظاری که برای کسب ثروت از راه علم داشتم میسر نشده.
نمیدانم من خودم را گم کرده ام.
-
RE: خودم را گم کرده ام
سلام دوستان.
الان داشتم تاپیک روزن خانوم با عنوان خیلی تنهام رو می خوندم. واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم. راستش نمی دونم چرا زندگی میکنیم؟ همه یه جوری مشغوله.
داریم کجا میریم. شاید مشکلات ما در برابر مشکلات دیگران کوچیک باشه.ولی واقعا این همه برای چیه؟
من واقعا موندم چی بگم.