راهنمایی در مورد یک ارتباط دوستانه

من پسری 24 ساله هستم دانشجوی فوق لیسانس مهندسی کامپیوتر. میخواستم از راهنمایی هاتون در مورد این رابطه که واستون شرح میدم استفاده کنم.
من با یکی از فامیل های دورمون چند ماهی است که خیلی صمیمی شدم بطوریکه روزانه با کلی اس ام اس با هم در ارتباطیم و از آنجاییکه هر کدام در شهری مشغول تحصیل هستیم کمتر همدیگه رو میبینیم حدودا ماهی یکبار. من خیلی باهاش ارتباط برقرار کردم و احساس می کنم دوسش دارم و چند باری هم در لفافه بهشون گفتم ولی عکس العملی نشون نداد.
این خانم 3 سال از من کوچیکتره و به تازگی حدود چند ماهی است به دلیل اختلاف از دوست پسرشون جدا شدن. داستان از آنجا شروع شد که قرار شد منو ایشون رو به خونمون دعوت کردم تا دوتایی مشروب بخوریم. قبلا هم ازم خواسته بود که رابطه ی دوستیمو براش تعریف کنم. خلاصه ایشون اومد و ما دو ساعتی در حال بگو بخند و خوردن مشروب بودیم تا اینکه ازم خواست داستان رابطمو براش تعریف کنم منم در حین گفتن نا خداگاه دستاشو گرفتم و نوازش می دادم. تا اینکه چشم باز کردیم خودمونو تو بغل هم دیدیمو اون روز کلی روز رومانتیکی بود با کلی بوسه های عاشقانه و هم آغوشیو حرف های عاشقانه که البته بیشتر از طرف من بود.
من اون روز دیگه پیش خودم خیالم راحت شد که میتونیم با هم دوستیه عاطفی داشته باشیم. شبش هم کلی بهم اس ام اس داد و تشکر کرد از اینکه بهش خیلی خیلی خیلی خوش گذشته. تا اینکه فرداش تو حین اس ام اس دادن بحث به دیروز کشید و اون بهم گفت با اینکه دیروز خیلی خیلی بهش خوش گذشته و اصلا پشیمون نیست و اگر زمان به عقب برگرده شاید دوباره همون کارو تکرار کنه, گفت بهتره فراموش کنیم اون جریانو تا برامون خاطره نشه!!!
البته بعد از اون روز رفتارش تغییر نکرده ولی چند بار که بهش ابراز علاقه کردم بطور مستقیم , میگه الان شرایطشو ندارم و بهتره به عنوان فامیا و دو تا دوست معمولی با هم باشیم. لطفا راهنماییم کنین چجوری راضیش کنم که باهم دوست بشیم.

بح بح،عجب گناه های لذت بخشی انجام دادی.توبه کن.این مشروب چیه می خورید؟فرض کن دختره قبول کرد،آخرش چی؟

می خوای باهاش ازدواج کنی؟عمرن!اولین حرفی که می زنی اگر دختر خوبی بود با من وارد رابطه نمی شد.پس ازدواج

رد شدست.به عاقبت کارت فکر کن.با این کار اون دختر یا حرزه می شه یا لطمه روحی می خوره.اگر به فکر اون دختر نیستی

به فکر خودت باش.هر آسیبی به اون برسه،روزگار تلافیشو سرت در میاره.داری وارد بازی خطرناکی می شی.

سلام دوست عزیز. خوش اومدی به تالار.:72:
بذار صریح بهت بگم.
این کار عاقبت نداره.
یه گشتی توی تالار بزنی، آخر عاقبت های مختلف رو برای این جور رابطه ها میبینی. که هیچ کدوم ختم به خیر نشدن.
بازم هر جوری که خودت دوست داری آیندت رو رقم بزن.
برگشتن از این راه و پاک بودن و خوشبخت بودن یا ...

بابا من دوسش دارم! چرا اینقدر بد فکر می کنین!!!

راهت اشتباست.داری مستقیم به طرف پرتگاه می ری.

اگه از تمام مشکلات اخلاقی ای که این رابطه ی نزدیکتون داره بگذریم،
همه اوناییکه با مشکلات فراوون روانی و روحی ِ جدایی درگیر شدن، از همین جاها و حتی ساده تر شروع کردن.هیچ تعهدی توی این دوستی ها نیست. هر لحظه هر کدومتون میتونید پا پس بکشید و برای هر دوتون هزار و یک مشکل روحی پیش بیاد.
و اما یه چیز دیگه:
شما حتی این رو نگفتی که "میخوام باهاش ازدواج کنم. و اون رو بعنوان همسر میخوام."
سوال:
هدفت از اینکه میخوای راضیش کنی رابطه دوستی رو ادامه بده چیه؟
برای آینده ی این رابطه ازدواجی هم میبینی؟

سلام
شما ایران زندگی می کنید؟
ببینید چند ساعتی رو با هم بودید و کلی بهتون خوش گذشته و دوست دارید این لحظات تکرار بشه...
الان ما دو تا کار می تونیم انجام بدیم اول اینکه مستقیم هدایتت کنیم به سمت پرتگاه... و بگیم این رابطه رو حتماً ادامه بده. اتفاقاً خیلی هم خوشتون می یاد و چند باری هم بهتون خوش می گذره و خیلی هم خوش می گذره و این رابطه ادامه پیدا می کنه و 3 تا نقطه...
ولی این یعنی از چاله در اومدن و افتادن تو چاه، اونوقت دیگه هر چقدر دست و پا بزنید نمی تونید در بیاید.
آخر این رابطه می دونید چی می شه؟؟ خود شما می یای همین جا یه تاپیک می زنی که همه چی خوب پیش می رفتا پس چی شد که هم چی شد و همه چی خراب شد؟؟!
پس این رابطه رو کات کنید.
اولین و مهم ترین دلیل این که رابطه بین دختر و پسر وقتی قرار نیست به ازدواج ختم بشه حالا هر اسمی که روش بذارن...یکی می گه رابطه خواهر و برادری، شما می گی دوستی عاطفی... در هر صورت آخرش بن بسته.
مسیر اشتباهات دیگران رو نرید همون طور که دختر مهربون هم اشاره کردند به اندازه کافی تاپیک در این مورد هست که هیچ کدوم به نتیجه نرسیدند.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

.داری وارد بازی خطرناکی می شی.

---

این قسمتشو خیلی خوب اومدی!!! آره منم موافقم. :311:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

اگه واقعا دوستش داری یه زمانی رو مثلن 6 ماه به خودتون فرصت بدید و ابدا دیگه با همدیگه یه جا تو فضاهای بسته نباشید :311: جدی می گم نخند
شما فامیل هستید و این می تونه خیلی بد تموم بشه. حالا مست بودید یه کار اشتباه کردی. با منطقت بشین فکر کن ببین اگه واقعن می خوایش رسمن اقدام کن. فامیل هم که هستید مشکلات مالی کمتری خواهید داشت.

من نمی دونم اینجا تاپیکه بحث روانشناسی و عاطفیه یا تاپیک اخلاق و دین داری!!
اگه توجه کنین قبل از جریان اون روز من دوسش داشتم و اون یک اتفاق ناخواسته بود. منظور من هم از دوست داشتن قصد ازدواجه.شما لطفا منو بسمت پرتگاه راهنمایی کنید. من ازتون راجع به ایجاد رابطه عاطفی کمک میخوام. وگرنه یک پسر 24 ساله خیلی رابطه دوستی با جنس مخالف داشته و بلده بقول شما عزیزان چجوری گناه کنه.
مطمئنن این بار فرق میکنه که دارم راهنمایی میخوام از شما دوستان.

لطفا صحبتهای دکتر هلاکویی را در مورد مرز رابطه پیش از ازدواج گوش بدید.
صحبتهاشون کاملا بدور از هرگونه دین و شریعتی و درفضای کاملا آزاد آمریکا وبر طبق عقل و منطق و احتمال خود درگیریها و مشکلات در آینده است.:325: